۲۵۰۲۰
۲۳ نظر
۵۰۰۸
۲۳ نظر
۵۰۰۸
پ

داستانک؛ گل صداقت

مجله اینترنتی برترین ها




برترین ها: حدود دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت…

با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.

وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود،
دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.

مادر گفت: تو شانسی نداری نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا.

دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت : به هر یک از شما دانه ای میدهم،

کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد…

ملکه آینده چین می شود.
دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.

سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه
گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود ، گلی نرویید .

روز ملاقات فرا رسید ،دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار
زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .

لحظه موعود فرا رسید.

شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.

شاهزاده توضیح داد : این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند : "گل صداقت"

همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • hoda

    تکراری اما خوب بود.

  • رها

    اینم خونده بودم.
    دو حالت بیشتر نداره
    یا داستان های شما خیلی قدیمیه یا من داستان کوتاه زیاد می خونم.
    بازم ممنون

    پاسخ ها

    • nili

      raha jun ghadimiye shak nakon!!!0

  • فاران

    جالب بود
    با اینکه داستانهای کوتاه زیادی می خونم اما این ماجرا برام تازگی داشت .
    برترینها : سپاس

    پاسخ ها

    • zereshk

      chi mishod age
      hamamun dar morede
      sedaghat
      bahs konim
      na no va kohnegye
      dastan

  • فرشته

    به سرنوشت بگو:
    اسباب بازی هایت بی جان نیستند
    آدمند!
    می شکنند
    آرام تر...

    پاسخ ها

    • فاران

      ممنون فرشته خانم ( + )

    • فرشته

      خواهش میکنم فاران عزیز
      هرچند زیاد مرتبط نبود(طبق سفارش قبلیت)

    • nili

      mamnun fereshte jun khub bud (+)

    • وروجك

      زيبا بود مرسي فرشته جان+

  • hoda

    مرسی فرشته جووووووووووون.

  • زی زی

    داستان خخخخخخخخخیلی قشنگی بود بیشتر ازاین خوشحال شدم که وسط داستان اخرشو حدس زدم ودرست ازاب دراومد. فرشته ی عزیز متنت قشنگ بود

  • reyhoon

    بسیار زیبا...

  • برف

    خیلی قشنگ بود، خوشا به حال آدم های با صداقت...

  • شیدا

    ممنون برترینها با این مطالب بسیار زیبا و جذاب

  • مستانه

    صدور هیچ گذرنامه و ویزایی لازم نیست ، وقتی به خدا “پناهنده” می شوید . . .

  • بیتا

    به گونه اي زندگي كنيد كه وقتي فرزندانتان به ياد عدالت، صداقت و مهرباني مي افتند، شما در نظرشان جلوه گر شويد.((جكسون براون))

  • عسل

    مرسی فرشته جونم.

  • hiva

    زیبا بود مرسی.

  • ملوس

    داستان جالبی بود بهدلم نشست ....سپاسگزارم

  • وروجك

    داستان زيبايي بود.چه خوب كه از هر جمله اي پندي بگيريم

  • baran

    بسیار سپاس

  • مهسا

    خوب بود ولی قدیمی بود بازم مرسی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج