اميرحسين آرمان، بازيگري در ابتداي كار
بازیگری که فیلم هایش اکران نمی شود!
اميرحسين آرمان در نزديك به ۱۰ فيلم سينمايي حضور داشته؛ فيلمهايي كه كارگردانهاي اكثرشان جزو كارگردانهاي طراز اول ايران هستند اما هنوز تصويرش آنچنان كه بايد و شايد ديده نشده كه اين را ميتوان به حساب اكران نشدن نيمي از آن ۱۰ فيلم دانست.
![برترین مجله اینترنتی ایران](https://static1.bartarinha.ir/servev2/DQzMGY1MjY4Z/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
اميرحسين آرمان در نزديك به 10 فيلم سينمايي حضور داشته؛ فيلمهايي كه كارگردانهاي اكثرشان جزو كارگردانهاي طراز اول ايران هستند اما هنوز تصويرش آنچنان كه بايد و شايد ديده نشده كه اين را ميتوان به حساب اكران نشدن نيمي از آن 10 فيلم دانست. شايد با نمايش آنها اتفاق بهتري براي آرمان بيفتد. بهعلاوه اينكه در سريال «كلاه پهلوي» هم نقشي را بر عهده داشته كه پخش اين سريال ميتواند تصويرش را بيش از اين به سينمادوستان و سينماگران معرفي كند. همان قدر كه چهرهاش نشان ميدهد آرام است و با تن صدايي آرام با ما از تجربههاي بازيگرياش گفت، از اينكه هدفش از بازيگري چيزي جز خوب بودن نيست و براي رسيدن به آن تلاش ميكند. بهانه اصلي اين گفتوگو اكران «برف روي شيرواني داغ» است. فيلم تازه محمدهادي كريمي كه يكي از نقشهاي اصلي آن را اميرحسين آرمان بازي كرده است.
![](https://static3.bartarinha.ir/servev2/mUwOTMxMWQxM/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
«برف روي شيرواني داغ»
نويسنده و كارگردان: محمدهادي كريمي
ژانر: اجتماعي
اكران:۳۱ فروردين - گروه سينمايي قدس
بازيگران: شهاب حسيني، آنا نعمتي، كوروش تهامي، خاطره اسدي، اميرحسين آرمان، فرخ نعمتي و با حضور هنگامه قاضياني.
خلاصه داستان: فيلم، داستان فرد مشهوري است كه با مرگش اثري رازآلود از او به جاي ميماند كه پرسشهايي را در ذهن نزديكان او رقم ميزند. تنها راه رسيدن به آرامش قبلي رمزگشايي از اين موضوع است.
![](https://static0.bartarinha.ir/servev2/TU1ZTNjN2JlY/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
چگونه يك عشق شكل ميگيرد
اين فيلم درباره زندگي آدمهايي است كه هر روز آنها را ميبينيم و از كنارشان عبور ميكنيم. محور قصه يك شاعر است؛ شاعري كه خلاف جهت آب حركت ميكند و زندگي خود را در شرايط خاصي قرار داده و تنها به دليل خط فكري متفاوتش مجبور است در تنهايي زندگي كند اما معمولا پيرامون اين جنس آدمها كساني جذب ميشوند كه حتي فكر او را نميشناسند. هركس بهدليل كمبود خودش جذب اين آدم ميشود. يكي كمبود عاطفي دارد و كس ديگري كمبود محبت و ديگري دوست دارد در كنار او معروف شود. در مجموع شخصيتهايي كه دور اين آدم ميگردند شخصيتهاي پوچي هستند و از خودشان چيزي ندارند. در اين فيلم ميشود دو بعد مختلف اين شخصيتها را ديد بهطور مثال ميبينيم يك نفر مترجم اشعار استاد است اما آدم خالي و پوچي است. كس ديگري مثل برادرزاده استاد كه همه چيز برايش جوك شده و همه را مسخره ميكند و... حالا در ميان اين شخصيتهاي كمعمق، آدمي ميآيد كه تنها بهدليل انسانيت استاد به او نزديك شده و حتي نميداند استاد آدم معروفي است. در صحنهاي به او ميگويد: «استاد شما مثل پدر من هستيد.» و استاد كه او را شناخته است از اين حرف خيلي خوشحال ميشود. استاد كه محبت خالص ماهان را ديده است، جذب او ميشود؛ محبتي كه در آن انتظاري نيست و ماهان استاد را به خاطر خودش دوست دارد.
شروع يك دهه قبل
بازيگري را از سال ۷۹ با تئاتر شروع كردم. در جشنواره تئاتر سال ۸۱ كار را روي صحنه برديم. با« موسسه آناهيتا» هم كار مشتركي انجام داديم به اسم «فردوسي كبير» كه متاسفانه با اينكه آماده اجرا بود اما روي صحنه نرفت. نخستين كار سينماييام ازدواج به سبك ايراني به كارگرداني حسن فتحي در سال ۸۳ بود. از همان سال بهصورت رسمي وارد كار بازيگري شدم و ۲ سال بعد در «هدف اصلي» بازي كردم. سومين فيلمم «صد سال به اين سالها» بود كه يك كارخوب با يك گروه حرفهاي بود. هدايت فيلميها مرا به كارگردان پيشنهاد دادند و سامان مقدم مرا انتخاب كرد. نقشم در فيلم را بسيار دوست داشتم و با آن همذاتپنداري ميكردم. با اينكه هنوز اكران نشده اما از حضور در آن نتيجه خوبي گرفتم.
![](https://static2.bartarinha.ir/servev2/jZiZGFiYmEyM/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
همكاري دوباره با محمدهادي كريمي
دكتر كريمي 3 فيلم ساخته و نزديك به 20فيلمنامه خيلي خوب دارد. مرد با سواد، با معلومات و محترمي است. در «امشب شب مهتابه» با اينكه نقش كوتاهي داشتم اما تجربه بسيار خوبي براي من بود. وقتي اين فيلمنامه را هم به من پيشنهاد كردند بهنظرم جالب آمد. منش، سواد و شخصيت ايشان بود كه مرا جذب اين كار كرد.
براي ماهان گذشته ساختم
بهنظرم شخصيتهاي فيلم بهخصوص «ماهان» شخصيتپردازي بسيار قوي دارند. من با توجه به شناختي كه از« ماهان» پيدا كردم براي او در ذهنم گذشتهاي ساختم. «ماهان» پسري است كه در زلزله رودبار پدر مادرش را از دست داده و دوران كودكياش با مادربزرگش زندگي كرده و به تهران آمدند و در ويلايي در لواسان كه براي خاله بزرگش بوده زندگي كردند و ۲ سال پيش مادر بزرگش را از دست داده است. براي تهيه خرج و مخارج زندگي در آژانس كار ميكند اما براي شخصيت او آيندهاي نميبينم. در اكران فيلم در فرهنگسراي ارسباران شخصي به من گفت اين فيلم ديالوگ است نه تصوير. من هم به او گفتم خب ما شخصيت يك راننده تاكسي را برخلاف ذهنيت همه كه رانندهها را افرادي بسيار پرخاشگر و بداخلاق ميبينند، فردي آرام ديديم. ما واقعيت را به تصوير كشيديم. خيلي از رانندهها را ميبينيم كه فقط به دليل هزينه زندگي اين شغل را انتخاب كردهاند. آدمهاي تحصيل كرده و باسواد هم در ميان آنها هست.
جملهاي كه خستگي من را در كرد
«برف روي شيرواني داغ» يك نگاه است؛ نگاهي كه تمام شخصيتهاي فيلم بهدنبال آن ميگردند و دوستش دارند. آخر فيلم هم گفته نميشود اين اشعار براي چه كسي گفته شده و... تا هركس برداشت خودش را داشته باشد. اين فيلم، فيلم لطيفي است. بهطور كلي هر كارگرداني فيلمهاي خاص خودش را ميسازد. اين حرف درباره فيلم دكتر كريمي هم صادق است؛ او فيلمهايي را ميسازد كه به روحيه خودش نزديك است. فيلم در اكران دارد حق خودش را ميگيرد. مخاطباني كه از سينما قهر كرده بودند حالا دارند با «جدايي نادر از سيمين»، «مرهم» و «برف روي شيرواني داغ» به سينما برميگردند. خيلي از عكسالعملهاي مردم بعد از ديدن فيلم خوشحال ميشوم. ديروز خانمي سن و سال دار به من گفت: «من 2 بار فيلم را ديدهام و هربار هم لذت بردم.» خب همين كافي است و با اين جمله خستگي ما در ميرود.
![](https://static3.bartarinha.ir/servev2/2EyM2ZkODUxY/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
قرار نيست مخاطب به هيجان بيايد
فكر ميكنم فيلمي كه امروز داريم ميبينيم به آنچه هنگام خواندن فيلمنامه در ذهن داشتم نزديك است. شرايط فيلمنامه خيلي خاص بود. بيش از 90درصد كار زير باران فيلمبرداري شد و اين شرايط كار را خيلي سختتر كرد. به هر حال فيلم بايد جذابيتهايي داشته باشد تا تماشاگر را بهدنبال خودش بكشد؛ بهنظرم «برف روي شيرواني داغ» اين خصوصيت را داشت كه تماشاگر را جذب كند. واكنش مردم نسبت به فيلم خوب بود. من در سالن با مردم فيلم را ديدم و فكر ميكنم همه راضي بودند البته اين فيلم يك فيلم هيجاني نيست و قرار نيست كسي را به وجد بياورد. «برف روي شيرواني داغ» بيشتر از آنكه داستانمحور باشد، بيشتر روي شخصيتها تكيه دارد. به همين دليل است كه انتظار نميرود مخاطب عام را جذب كند. اين فيلم شاعرانه بيشتر شبيه به يك آينه عمل ميكند و ما را بهخودمان نشان ميدهد و ميبينيم چطور داريم بدون اينكه در مورد شرايط و موقعيت ديگران بدانيم، در موردشان قضاوت ميكنيم.
پركاري ناخواسته
در جشنواره سال ۸۸، ۲ فيلم «بيداري روياها» و «صد سال با اين سالها» را داشتم و ديده شدن اين فيلمها باعث شد پيشنهادهاي كاري بيشتر شود كه حاصلش شد ۴ فيلم «برف روي شيرواني داغ»، «يك حبه قند» رضا ميركريمي، «من مادر هستم» فريدون جيراني و «شش نفر زير باران» علي عطشاني. اينطور نبود كه بنشينم و تصميم بگيرم پركارتر از قبل شوم. پيشنهادها و حضورم در فيلمها به هم متصل بود و اينگونه شد كه حالا ميبينيم.
نسيم عشق
اصولا هربازيگري در فيلمهاي رضا ميركريمي ميدرخشد. در اينگونه فيلمها اصلا براي من طولاني بودن نقش مطرح نيست. «قاسم» با اينكه حضور فيزيكي كوتاهي در فيلم دارد اما مثل« نسيم عشق» در تمام فيلم جاري است. بيشتر از اينكه شهرت و بالا بردن تعداد فيلمها برايم مهم باشد، ترجيح ميدهم كار خوب انجام بدهم. كار خوب يعني با يك كارگردان حرفهاي كار كنم؛ كاري كه قصه و شخصيتپردازي قوي داشته باشد. يك كار آبرومند كه به جز جذابيت تصويري، حرفي هم براي گفتن داشته باشد. من دوست دارم از كاري كه ميكنم لذت ببرم. «يك حبهقند» جزو اين كارهاست. همه كارهايم خوب بوده اما نقشم را بهطور خاص در «يك حبه قند» خيلي دوست دارم و البته «صد سال به اين سالها» را.
![](https://static3.bartarinha.ir/servev2/WYyNWU0YThjY/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
نشد آنچه بايد ميشد
فيلم «بيداري روياها» خيلي ايده و فيلمنامه خوبي داشت اما در نهايت فيلم آنطور كه بايد نشد. اين فقط نظر من نيست و تمام بازيگران ديگري كه در اين كار حضور داشتند در اين مورد همنظر هستند. ما بهعنوان بازيگر تمام تلاشمان را كرديم و من خيلي براي اين فيلم انرژي گذاشتم اما اينكه چرا نتيجه خوب نشد را بايد از كارگردان پرسيد.
خوب بودن
تنها هدف من در بازيگري «خوب بودن» است. ميخواهم بازيگر خوبي باشم و بهنظر خوب يعني «هيث لجر» در فيلم «بتمن: شواليهتاريكي»، يعني «تام هنكس» در خيلي از فيلمها، يعني «مارلون براندو». براي رسيدن به اين هدف بايد مطالعه و فكر كنم، بايد فيلم ببينم و تمرين كنم و اميدوار باشم تا فيلمي ساخته بشود كه بتوانم هرآنچه دارم را در آن فيلم پياده كنم.
بهطور كلي در زندگي شخصيام سعي ميكنم تا از همه ياد بگيرم. اينجا از شما چيزي ياد ميگيرم، از راننده تاكسي چيز ديگري ياد ميگيرم. از پدر، مادرم و ديگران هم ياد ميگيرم و هنگام بازي هم از بازيگر مقابلم هم نكات تازهاي ياد ميگيرم. قصدم از زندگي كشف كردن و يادگيري است.
نظر کاربران
فيلم مزخرفيه
alakie