گفت گوي نوروزي با وحيد هاشميان
نه به هیچ عنوان مسالهای نبود و من با دنیزلی کاملا هماهنگ بودم. نه من تمام بازیهای مهمی که باید میبودم حضور داشتم هیچ وقت حسرت بازی در مقابل تیمهایی مثل افغانستان و فلسطین و لائوس را نمیخورم. یک بار سالتحویل بوخوم هم بازی داشت.
خیلی زودتر از اینکه تصورش میشد به فوتبال اروپا رفتی و خیلی دیر هم به ایران برگشتی؟
بله فکر میکنم حدودا یک سال و نیم در لیگ ایران بازی کردم و بعد از تیم هامبورگ پیشنهاد دریافت کردم. اما وقتی به آلمان رفتم سن کمی داشتم و همین موضوع باعث شد تا به نوعی شوک فرهنگی به من وارد شود.
از نکات مثبت مانند نظمو انظباط فوتبال این کشور تا برخورد سرد مردم همه باعث شد تا فکر کنم 6ماه بیشتر در فوتبال این کشور دوام نمیآورم.
اما بد جور دوام آوردی و بیش از یک دهه ماندگار شدی. یادت هست که چند سال عید را در آلمان گذراندی؟
من کلا 12 سال در آلمان بودم و به جز دو سالی که به ایران آمدم اکثر مواقع عید نوروز برایم فرق زیادی با روزهای عادی نداشت چون یا درگیر تمرینات بودیم و یا بازی داشتیم. فکر میکنم تنها یکبار مراسم سالتحویل را با مهدویکیا گرفتیم.
خاطره ویژهای هم از سالتحویل در آلمان داری؟
یک بار سالتحویل به وقت ایران فکر میکنم 20 دقیقه به 9 شب بود که بوخوم هم بازی داشت. من به عنوان بازیکن تعویضی به زمین رفتم و درست موقع تحویل سال گل زدم.
راستی میدانی سال90 سال نهنگ است و تو هم متولد همین سالی؟
نه چه جالب. فکر کنم یک بار در انگلیس نهنگ دیده باشم. البته دقیق نمیدانم نهنگ بود یا نه ولی خیلی شبیهاش بود.
بهترین اتفاقی که ممکن است و یا خودت دوست داری برای وحید هاشمیان در سال جدید بیافتد کدام است؟
فکر میکنم هیچ اتفاقی بهتر از به دنیا آمدن فرزندم نباشد. بقیه موارد هم آنچنان مهم نیست.
به لحاظ فوتبالی چی. وحید هاشمیان را دوباره در مستطیل سبز خواهیم دید یا اینکه طبق پیشبینی و با توجه به کلاسهایی که در آلمان شرکت کردی، دورخیز کردی مربیگری را به شکل جدی دنبال کنی؟
من تا الان تصمیم به خداحافظی از فوتبال نگرفتهام و فکر میکنم خود من بهتر از هر کسی تشخیص میدهم که تا کی میتوانم به بازی ادامه دهم.
در مورد کلاسهای مربیگری فوتبال هم باید بگویم این موضوع اتفاق تازهای نیست و من از سال2007 در این کلاسها شرکت میکنم. نمیدانم چرا هر بازیکنی در کلاس مربیگری شرکت میکند فکر میکنند به دنبال خداحافظی از فوتبال است.
بعضیها میگویند امسال برای خود وحید هم بازی در پرسپولیس آنچنان مهم نبود چرا که اگر این موضوع اهمیت داشت قبل از داربی برگشت به آلمان نمیرفت.
تاریخ کلاسهای من از قبل هم مشخص بود و در ابتدای فصل هم این موضوع را با مسئولان باشگاه در میان گذاشته بودم. در ضمن من موقع رفتن دوباره با کادر فنی و مدیریت جدید هماهنگ کردم.
اما میگفتند دنیزلی از این قضیه شاکی بود و به همین خاطر تو را از لیست بازیکنان داربی خط زد.
نه به هیچ عنوان مسالهای نبود و من با دنیزلی کاملا هماهنگ بودم در مورد داربی هم کاملا حق با او بود که بازیکنی که در طول هفته تمرین نکرده را در لیست بازی قرار ندهد.
حالا فکر میکنی با توجه به جوی که فوتبال ایران دارد آدمی مثل وحید هاشمیان با خصوصیات خاص خودش بتواند در مربیگری به جایی برسد؟
متوجه منظورتان نمیشوم.
تو وقتی از ایران رفتی فوتبال ما اینقدر درگیر حاشیهها نبود اما طی این چند سال این مسائل به شدت افزایش پیدا کرده.
مسائل حاشیهای که همیشه در فوتبال ما بوده اما طی این چند سال به دلیل توجه بیشتر رسانهها به این موضوعات خیلی ریزتر پرداخته شده و همه چی رو شده.
اما من معتقدم طی این سالها فوتبال ما پیشرفت هم کرده و خصوصا برگزار مسابقات که با نظم بیشتری دنبال میشود. البته پول هم به فوتبال تزریق شده اما فقط به بازیکنان رسیده به جای اینکه صرف زیرساختها شود.
حالا با توجه به همین موضوع اگر پیشنهاد مربیگری برای سال بعد داشته باشی قبول میکنی؟
من یاد گرفتهام با زمان حال پیش بروم و فعلا هم معلوم نیست تا کی بازی کنم. اما بستگی دارد پیشنهاد از چه تیم و از چه شهری باشد.
حالا فکر کن یک تیم خوب لیگ برتری پیشنهاد بدهد و یا پیشنهاد دستیاری دنیزلی شود.
در این صورت حتما در موردش فکر میکنم.
خیلیها معتقدند برای اینکه به عنوان مربی در فوتبال ایران موفق باشی باید یک سری از مسائل را زیر پا بگذاری.
به نظر من دوران این جور مربیها دیگر تمام شده و باقیماندهشان هم به زودی کنار گذاشته میشوند. اگر قرار باشد همه اینطور فکر کنند که میدان بیشتر برای این افراد خالی میشود.
بگذریم حالا که به پایان دوران بازی خودت نزدیک شدی فکر میکنی به همه چیزهایی که دوست داشتی رسیدی؟
من سالها در فوتبال آلمان بودم و با بایرن هم قهرمان لیگ آلمان و جام حذفی هم شدم. البته دوست داشتم بیشتر در بایرن بمانم.
این اتفاق میتوانست بیفتد اما با رفتن هیتسفلد همه چی عوض شد. قبل از آمدن به ایران هم دوست داشتم بوخوم در دسته یک میماند و من هم در این تیم بمانم.
در تیم ملی چی. حسرت سالهایی که دعوت میشدی و نمیآمدی را نمیخوری؟
نه من تمام بازیهای مهمی که باید میبودم حضور داشتم و موقعی که برگشتم به تیم ملی خوشحالم که تاثیر گذار بودم. هیچ وقت حسرت بازی در مقابل تیمهایی مثل افغانستان و فلسطین و لائوس را نمیخورم. به نظرم گلزنی به این تیمها هیچ جذابیتی ندارد.
انگاری این حرفها به نوعی کنایه به علی دایی است که هیچ کدام از بازیهای تیم ملی را از دست نمیداد.
نه من نظر خودم را گفتم و برخلاف تصور خیلیها هیچ وقت هم با دایی مشکلی نداشتم. پارسال هم با نظر خود دایی به پرسپولیس آمدم. در ضمن دایی به نظر من مارک فوتبال ماست و همه جای دنیا هم فوتبال ایران با نام او میشناسند.
بهترین و بدترین اتفاق فوتبالی سال۹۰؟
حذف تیم ملی امید و سپاهان بدترین اتفاق بود و صعود تیم ملی به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی هم بهترین اتفاق ممکن بود.
ارسال نظر