داستانک: احترام عجیب برای مرد فقیر
در اوزاکای ژاپن ، شیرینی سرای بسیار مشهوری بود، شهرت آن به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که می پخت ...
مشتری های بسیار ثروتمندی به این مغازه می آمدند ، چون قیمت شیرینی ها بسیار گران بود.
صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش آمد مشتری ها به این طرف نمی آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
یک روز مرد فقیری با لباسهای مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیشخوان آمد قبل از آنکه مرد فقیر به پیشخوان برسد ، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.
صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دستهای مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می کرد. وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتریهای ثروتمند از جای خود بلند نمی شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید؟
صاحب مغازه در پاسخ گفت : مرد فقیر همه پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.
شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.
منبع: عصرایران
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
در حال حاظر که پول قدرت میاره و فرقی نداره که چه شخصیتی داشته باشی,و به دنبالش احتراااااااام.......و اگر فقیر باشه باز هم فرقی نداره که چه شخصیتی داری ولی دیگه به دنبالش احترامی نیست........البته من منظورم اکثر آدمایی که تو جامعمونه ....آدمایی هم هستن که طرز فکرشون عاقلانست
پاسخ ها
عسل خانم اگه دقت کرده باشی موضوع تو ژاپن اتفاق افتاده بود نه تو جامعه ما
به امید روزی که همه ما طرز فکرمون مثل شخصیت داستان باشه
توي يكي از بانك هاي ميدان توپ خانه روزي مردي با لباس هاي مندرس وارد شد رييس بانك فكر كرد اين مرد گدا است خواست اون رو بيرون كنه كه به مرد فقير بر خورد مرد فقير يك برگ چك از جيبش بيرون اورد و مبلغي روي ان نوشت كه رييس بانك تا اخر وقت داشت التماس ميكرد كه اين چك پاس نشود نتيجه اخلاقي روي لباس مردم قضاوت نكنيد
من این داستانو خونده بودم خیلیم تحت تاثیر قرار گرفتم
پاسخ ها
سعی کن زیادتحت تاثیرقرار نگیری
چون زیاد حرص میخوری SOMAYYEH خانوم
والا ای کاش ما به حرفامون عمل کنیم و تنها شعار ندیم!!!
داستان قدیمیه !!
اگرما بودیم چکار میکردیم ؟؟
1 - میزدیم و مینداختیم بیرون ؟؟
2 - یک سکه 50 تومنی و خوش اومدی ؟؟
3 - کمی شیرینی میدادیم و بدون توجه از کناراین موضوع رد میشدیم ؟؟
مطمئنا" مثل این فروشنده ژاپنی نمیشدیم چون تمرین نکردیم و قبول هم نداریم !!
پاسخ ها
faran ba in hame soal to zehmesh nashode bashe alamat soal khobe!!!!!
این زمونا دیگه باید گفت:
تن آدمی شریف است به جیب آدمیت
اتفاقا همین لباس زیباست نشان ادمیت...!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بنظر میرسد صاحب مغاذه به جنبه ی تاثیر عملش توجه داشته است ودر واقع این عملرا تبلغات مناسبی برای فروشگاهش تشخیص داده است.بهر حال چنین عملی قابل تحسین است.
پاسخ ها
محد علی ( محمد علی ) - مغاذه ( مغازه ) - تبلغات ( تبلیغات ) نمره = 17
yeki biad rasti faran pesare yadokhtar faran ro begire
پاسخ ها
سلام پرستو خانم :
بعد از شش ماه حضور فعال تازه میپرسی لیلی ..... ( Y )
این آقا فاران بیچاره هنوز باید جواب پس بده که پسر هستش یا دختر . پرستو جون عزیز دلم آقا فاران
ممنون الهام جان .
پاسخ ها
خواهش میکنم فاران جون