چرا هاشمی از کارگزاران کناره گیری کرد؟
محمد هاشمی دلایل خود را برای کنارهگیری از حزب کارگزاران سازندگی تشریح کرد.
پایگاه خبری تحلیلی ندای ایرانیان: محمد هاشمی در گفتوگو یی دلایل خود را برای کنارهگیری از حزب کارگزاران سازندگی تشریح کرد.مشروح این گفتوگو در پی میآید:
در خبرها آمده بود که شما به دلایل شخصی از فعالیت سیاسی و حزب کارگزاران کنارهگیری کردهاید. آیا واقعا قصد ادامه فعالیت سیاسی را ندارید؟
من فقط از حزب کارگزاران کنارهگیری کردم. از فعالیت سیاسی هم به مفهوم حزبی کنارهگیری کردهام.
یعنی از فعالیت سیاسی کنارهگیری نکردهاید؟
فعالیت سیاسی تا تعریفش از نظر شما چه باشد. من فقط از حزب کارگزاران کنارهگیری کردهام. بقیه موارد درست نیستند. من دیگر فعالیتی در قالب تشکیلات کارگزاران نخواهم داشت.
چرا؟ دلیل اصلی جدایی شما از حزب کارگزاران سازندگی چیست؟
با توجه به شرایط حساس کشور، فعالیت سیاسی درون تمام احزاب نیاز به انسجام فکری و سنخیت کافی میان اعضای آن حزب دارد. خصوصا این الزام برای شورای مرکزی یک حزب اجتنابناپذیر و ضروری است.
یعنی شما احساس کردید که این انسجام درون شورای مرکزی کارگزاران نیست؟
وقتی شما احساس میکنید که آن انسجام که لازمه فعالیت سیاسی درون شورای مرکزی یک حزب است وجود ندارد، دیگر فعالیت در آن ضروری به نظر نمیرسد. بنابراین به نظرم رسید که نیاز است شورای مرکزی حزب هماهنگتر باشد و به همین دلیل از حزب کارگزاران خداحافظی کردم.
منظورتان چه نوع از هماهنگی چیست؟
منظورم هماهنگی فکری است. برای پرهیز از تشنج احساس کردم که نباید در شورای مرکزی و حزب باشم. به همین دلیل از فعالیت در حزب کارگزاران کنارهگیری کردم.
چه اتفاقی باعث خداحافظی شما از کارگزاران شد؟
ترکیب جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران بسیار شبیه به جبهه شده است تا اینکه یک حزب باشد. یعنی دیدگاههای مختلف و افراد مختلفی در آن حضور پیدا کردهاند و آن انسجامی که بایست شورای مرکزی داشته باشد از میان رفته است. من هم چون سابقه طولانی داشتم، برای حفظ این حزب و دوری از اختلاف از آن خداحافظی کردم.
یعنی معتقدید که ورود افراد جدید به حزب، باعث شد که حزب شبیه به جبهه شود؟
بله. من ترجیح دادم با شرایط جدید در شورای مرکزی نباشم، چرا که دیدگاهها در حزب کاملا متفاوت شده بود. افراد مختلف دیدگاههای مختلفی را مطرح کردند که ترجیح دادم در شورای مرکزی نباشم.
دیگر نمیخواهید فعالیت حزبی داشته باشید؟
فعالیت سیاسی دارم اما فعالیت حزبی ندارم. در کشور احزاب نباید جانشین جبههها شوند. در کشور ما ظاهرا اینگونه است. حزب با جبهه متفاوت است. ظاهرا برخی از فعالان سیاسی تعریف حزب را با جبهه اشتباه گرفتهاند. جبههها معمولا مطابق برخی از مشترکات شکل میگیرند اما در احزاب شرایط بدین ترتیب نیست. حزب مسئلهای است که در علوم سیاسی تعریف شده است. دیدگاه مشترک، فکر مشترک و هدف مشترک از ویژگیهای جداییناپذیر احزاب هستند. در ایران برخی به زور میخواهند تعریف جبهه را در مورد حزب به کار ببرند. به همین دلیل من با شرایط جدید حزب کارگزاران کنار نیامدم. در این شرایط هر کسی دلسوز باشد ترجیحش این است که کنار باشد. من هم به دنبال تشنج در حزب نبودم به همین دلیل کنارهگیری کردم. آرامش باید در حزب باید باشد.
در خبرها آمده بود که شما به دلایل شخصی از فعالیت سیاسی و حزب کارگزاران کنارهگیری کردهاید. آیا واقعا قصد ادامه فعالیت سیاسی را ندارید؟
من فقط از حزب کارگزاران کنارهگیری کردم. از فعالیت سیاسی هم به مفهوم حزبی کنارهگیری کردهام.
یعنی از فعالیت سیاسی کنارهگیری نکردهاید؟
فعالیت سیاسی تا تعریفش از نظر شما چه باشد. من فقط از حزب کارگزاران کنارهگیری کردهام. بقیه موارد درست نیستند. من دیگر فعالیتی در قالب تشکیلات کارگزاران نخواهم داشت.
چرا؟ دلیل اصلی جدایی شما از حزب کارگزاران سازندگی چیست؟
با توجه به شرایط حساس کشور، فعالیت سیاسی درون تمام احزاب نیاز به انسجام فکری و سنخیت کافی میان اعضای آن حزب دارد. خصوصا این الزام برای شورای مرکزی یک حزب اجتنابناپذیر و ضروری است.
یعنی شما احساس کردید که این انسجام درون شورای مرکزی کارگزاران نیست؟
وقتی شما احساس میکنید که آن انسجام که لازمه فعالیت سیاسی درون شورای مرکزی یک حزب است وجود ندارد، دیگر فعالیت در آن ضروری به نظر نمیرسد. بنابراین به نظرم رسید که نیاز است شورای مرکزی حزب هماهنگتر باشد و به همین دلیل از حزب کارگزاران خداحافظی کردم.
منظورتان چه نوع از هماهنگی چیست؟
منظورم هماهنگی فکری است. برای پرهیز از تشنج احساس کردم که نباید در شورای مرکزی و حزب باشم. به همین دلیل از فعالیت در حزب کارگزاران کنارهگیری کردم.
چه اتفاقی باعث خداحافظی شما از کارگزاران شد؟
ترکیب جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران بسیار شبیه به جبهه شده است تا اینکه یک حزب باشد. یعنی دیدگاههای مختلف و افراد مختلفی در آن حضور پیدا کردهاند و آن انسجامی که بایست شورای مرکزی داشته باشد از میان رفته است. من هم چون سابقه طولانی داشتم، برای حفظ این حزب و دوری از اختلاف از آن خداحافظی کردم.
یعنی معتقدید که ورود افراد جدید به حزب، باعث شد که حزب شبیه به جبهه شود؟
بله. من ترجیح دادم با شرایط جدید در شورای مرکزی نباشم، چرا که دیدگاهها در حزب کاملا متفاوت شده بود. افراد مختلف دیدگاههای مختلفی را مطرح کردند که ترجیح دادم در شورای مرکزی نباشم.
دیگر نمیخواهید فعالیت حزبی داشته باشید؟
فعالیت سیاسی دارم اما فعالیت حزبی ندارم. در کشور احزاب نباید جانشین جبههها شوند. در کشور ما ظاهرا اینگونه است. حزب با جبهه متفاوت است. ظاهرا برخی از فعالان سیاسی تعریف حزب را با جبهه اشتباه گرفتهاند. جبههها معمولا مطابق برخی از مشترکات شکل میگیرند اما در احزاب شرایط بدین ترتیب نیست. حزب مسئلهای است که در علوم سیاسی تعریف شده است. دیدگاه مشترک، فکر مشترک و هدف مشترک از ویژگیهای جداییناپذیر احزاب هستند. در ایران برخی به زور میخواهند تعریف جبهه را در مورد حزب به کار ببرند. به همین دلیل من با شرایط جدید حزب کارگزاران کنار نیامدم. در این شرایط هر کسی دلسوز باشد ترجیحش این است که کنار باشد. من هم به دنبال تشنج در حزب نبودم به همین دلیل کنارهگیری کردم. آرامش باید در حزب باید باشد.
پ
ارسال نظر