تبریک اینستاگرامی روز پدر توسط علی کریمی
علی کریمی با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام خود روز پدر را تبریک گفت.
خبرآنلاین: علی کریمی با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام خود روز پدر را تبریک گفت.
علی کریمی که بعد از پشت سر گذاشتن یک فصل نسبتا موفق در تیم تراکتورسازی در نهایت نتوانست نظر کارلوس کروش را برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل جلب کند، با انتشار این عکس در صفحه شخصی اینستاگرام خود روز پدر را به شیوه خاصی تبریک گفت.
علی کریمی که بعد از پشت سر گذاشتن یک فصل نسبتا موفق در تیم تراکتورسازی در نهایت نتوانست نظر کارلوس کروش را برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل جلب کند، با انتشار این عکس در صفحه شخصی اینستاگرام خود روز پدر را به شیوه خاصی تبریک گفت.
پ
نظر کاربران
با تمام احترامي كه براي آقاي كريمي قائلم اما فكر كنم دوره اون كارا و كمربند بازيا ديگه گذشته . پدراي مهربون امروز از گل نازك تر به بچه هاشون نميگن ، براي رفاه حال و آينده بچه هاشون دارن چند شيفت كار ميكنن و خلاصه خيلي از خود گذشتگي ها انجام ميدن پس لطفا اين حرفاي نسنجيده رو نزنيد . من خودم با وجود اينكه خانم هستم اما تا حالا حتي يه چشم غره هم از پدر مهربونم نديدم چه برسه به كمر بند و اين حرفا
پاسخ ها
ایشون هم از خودشون در نیاوردن .من یه جای دیگه اینو خونده بودم.
خيلي خوب بود، روز پدر به همه پدران زميني و آسماني مبارك. شعر زير تقديم به پدران:
را آرامش دل از پدر بود مرا ازنام او نامی بسربود
مرا در کوره راه زندگانی چراغ و راهنما درهر گذر بود
مرا اقبال ودولت از وجودش همیشه یاورم از هرنظربود
تماشایش مرا آرامش جان نگاهش خوشتر از لطف سحربود
به چشمانش تسلای دل ریش کلام دلنشینش چون شکر بود
کنارش بهتر از فصل بهاران حضورش موجب فتح وظفربود
همیشه مهر مادر را به دل داشت برایش همسری والا گهر بود
به مادر گر بهشتی زیر پا است عطای این فضیلت از پدر بود
نه تنها سایه مهرش مرا پشت که از جان حافظ ما از خطربود
پدر تا عمر دارد حامی توست به کمتر رنج تو از خود بدر بود
نبینی خادمی بی مزد چون او که کارش بهتر از صد کارگر بود
هر آن فرزند بیند سفره اش را نصیبش طبع والا وهنر بود
پسر را گرپدر داماد سازد زفافش چون امیران درظفر بود
هر آن فرزند قدرش را نکو داشت همیشه روزیش در پای در بود
برو تا می توانی خدمتش کن دعایش پیش یزدان کارگر بود
به دورانش کم از شاهی نداری خوشا روزی که با تو همسفر بود
رسید از مهر او یوسف به شاهی رضایش بهتر از درو گهر بود
هر آنکس مهر اورا کم چشیده همیشه حسرتش اندر نظر بود
هزاران حیف عمر آدمی را برایش مهلتی کوته بسر بود
گریزی نیست آدم را زمردن که در تقدیر آدم این سفر بود
حوادث آدمی را درکمین است اجل هم درکمین هربشربود
هزاران سوز بی اندازه دارد اگر مرگ پدر اندر خبر بود
پدر چون رخت بندد نا بهنگام وداعش کودکان را تلختر بود
کسی کو جزپدر یاری ندارد پدر چون مرد دردش بیشتر بود
برای حسرت یک دیدن او دو چشمان تَرش دایم به در بود
نه چشم آرام گیرد نی دل وجان فراقش بردل سنگ هم اثر بود
اگر با سیل اشکم زنده میگشت مرا خود این توان در چشم تر بود
چگونه از فراغش کس ننالد که در عمرش برایت بال وپر بود
ولیکن رفته باز ناید ای دوست اگر حتی پدر پیغمبر بود
به روزی گفت اندرزی به فرزند چومهر دلبری اورا به سربود
"نگردد شوی بد ، بابای نیکو اگر میلت به دحتر یا پسر بود
خوش آن همسر که دارد خلق نیکو وگرنه ازدواجش با ضرر بود "
پدر جان است ،پدر جانان جان است اگرچه کمتر از یک کارگر بود
بیا تا هست قدرش را بدانیم که پیک مرگ کارش بی خبر بود
دل آیت زمرگ هر پدر سوخت که مرگ هر پدر داغ بشر بود
از : عظیم نیک نهاد