مهدویکیا از قبل این روزهای تیم ملی امید را میدید
مرداد ۱۴۰۱ مهدی مهدویکیا یکی از بزرگترین اسپویلهای فوتبالی را رقم زد.
روزنامه اعتماد: مرداد ۱۴۰۱ مهدی مهدویکیا یکی از بزرگترین اسپویلهای فوتبالی را رقم زد. او که در آن زمان سرمربی تیم ملی امید بود بعد از بروز مشکلات بسیار زیاد و بیخیالی فدراسیون تحت مدیریت میرشاد ماجدی در جمع خبرنگاران گفت: «اگر قرار است به همین منوال برنامهریزی و همکاری داشته باشیم و تیم امید به این شکل بخواهد کارش را پیش ببرد، تا فرودگاه مهرآباد هم نمیتوانیم برویم، چه برسد بخواهیم به پاریس (المپیک ۲۰۲۴) برویم.»
تقریبا یکسال (کمی بیشتر) از آن پیشبینی تاریخی تیم ملی امید ایران با شکست برابر ازبکستان در مرحله نخست مقدماتی انتخابی المپیک پاریس وداعی زودهنگام و باورنکردنی با این رقابتها را تجربه کرد. ملیپوشان کشورمان برای رسیدن به دور دوم و اصلی انتخابی المپیک با تیمهای هنگکنگ، افغانستان و ازبکستان همگروه بودند که با دو برد و یک باخت در گروه خود دوم شدند و با توجه به دریافت کارت زرد بیشتر نتوانستند در جمع برترین تیمهای دوم گروهها جواز حضور در دور دوم انتخابی را به دست بیاورند. رضا عنایتی و شاگردانش بعد از ثبت این باخت تاریخی و افزایش سالهای حسرت ایران برای رسیدن به المپیک به نزدیک نیم قرن، راهی هانگژو شدند تا در مسابقات آسیایی حاضر شوند.
بعد از عدم کسب سهمیه المپیک توکیو، این دومین ناکامی متوالی فدراسیون مهدی تاج در رسیدن به المپیک به حساب میآید. در حالی که ردپای او در یک ناکامی دیگر هم به وضوح قابل رویت است. در سال ۱۳۹۴ که تیم امید با محمد خاکپور نتوانست به ریو برسد تاج نایبرییس فدراسیون بود. اما چرا امسال چنین نتیجهای رقم خورد؟ برای پاسخ به این سوال باید به گذشته برگردیم.
شهریور ۱۴۰۰ یعنی سه سال قبل از المپیک، مهدی مهدویکیا توسط شهابالدین عزیزی خادم رییس وقت فدراسیون به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب شد. انتخاب مهدویکیا در نوع خودش بسیار جالب توجه بود. اول اینکه او به عنوان یکی از اسطورههای فوتبال ایران و موسس آکادمی کیا سالها تجربه کار با جوانان را داشت و به نظر انتخابی درست میآمد و دیگر اینکه او در انتخاباتی که عزیزی خادم در آن برنده شد به عنوان نایبرییس علی کریمی حضور پیدا کرده بود و به نوعی رقیب رییس فدراسیون محسوب میشد.
به هر ترتیب انتخاب او با استقبال گسترده هواداران و اهالی فوتبال مواجه شد. همان زمان مقامات فدراسیون و مهدویکیا اعلام کردند تیم ملی امید با یک برنامهریزی ۳ ساله قرار است طلسم ناکامی صعود به المپیک را بشکند. مهدویکیا که خودش قرارداد ناچیزی بسته بود با هماهنگی فدراسیون چهار دستیار خارجی سرشناس به ایران آورد تا در عرض دو سال یک نسل جدید برای امیدهای ایران بسازد؛ نسلی که بتواند راهی پاریس و در جام جهانی ۲۰۲۶ هم عصای دست فوتبال ایران بشود.
با این حال از همان زمان تخریبها علیه مهدویکیا شروع شد. آنها که با حضور مهدی نمیتوانستند به مطامع خود در تیم ملی امید برسند انواع و اقسام انگها را به اسطوره فوتبال ایران وارد کردند. سر ماجرای حضور مهدویکیا در یک دیدار دوستانه فیفا چنان جوی علیه ستاره سابق تیم ملی به راه انداختند که انگار او قتل کرده! همان فردی که بعدها به عنوان مدیر رسانهای تیم ملی منصوب شد مهدویکیا را خائن و وطنفروش نامید! با این حال تا زمانی که عزیزی خادم در فدراسیون حضور داشت مهدویکیا به کارش ادامه داد و برنامهها را طبق زمانبندی جلو برد.
بعد از اقدام هیاترییسه در عزل موقت عزیزی خادم در بهمن ۱۴۰۰ فرصت برای کنار گذاشتن چهرههای سرشناسی که او در تیمهای ملی به کار گرفته بود مهیا شد. ابتدا اسکوچیچ سرمربی تیم ملی، کریم باقری و مهدی هاشمیان مربیان تیم ملی، مریم ایراندوست سرمربی تیم ملی زنان حذف شدند و سپس نوبت رسید به مهدویکیا. مهر ماه سال گذشته و دو ماه بعد از آن پیشبینی مبنی بر عدم موفقیت تیم ملی امید بدون هیچگونه اعلام رسمی مهدویکیا از جمع المپیکیها کنار رفت. این اقدام توسط مهدی تاج صورت گرفت که شهریور سال گذشته در رقابت با میرشاد ماجدی دوباره رییس فدراسیون فوتبال شده بود.
بعد از رفتن مهدویکیا تیم ملی امید تا اردیبهشت امسال به حال خودش رها شد تا اینکه بالاخره با حمایت امیر قلعهنویی، رضا عنایتی به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب شد و در نهایت چهار ماه بعد فاجعه حذف المپیکیها آنهم در مرحله نخست مقدماتی رقم خورد.
حالا و با حذف تیم ملی امید کلکسیون دستاوردهای تاج در حال تکمیل شدن است. ثبت بدترین شکستهای تاریخ تیم ملی در جام جهانی، حذف تیم ملی جوانان با شکست مقابل عراق و حذف تیم ملی امید در مرحله پیشمقدماتی تنها بخشی از عملکرد فدراسیونی است که یکسال پیش سر کار آمده است. در عین حال با توجه به شرایطی که تیم ملی زنان در یکسال گذشته تجربه کرده و باید در ادامه با برخی از قدرتهای فوتبال جهان روبرو شود، چندان آینده امیدوارکنندهای برای تیم زنان ایران هم متصور نیست. تنها میماند تیم ملی بزرگسالان که باید در آذرماه در جام ملتهای آسیا به میدان برود و این آخرین فرصت فدراسیون برای کسب حداقل یک موفقیت قابل توجه است. اینکه چرا تیم ملی امیدی که سه سال پیش براساس یک برنامهریزی مدون و با حضور یک چهره کاریزماتیک به عنوان سرمربی کارش را آغاز کرده بود از هم پاشیدند و با تغییر و تحولهای زیاد اوضاع را به جایی رساندند که مالزی بتواند بالاتر از ایران به مرحله دوم انتخابی المپیک برسد سوال بیجواب این روزهای فوتبال است. درست همانطور که سایر اتفاقات فوتبال ایران مدام بیجواب باقی میماند. آنچه در این میان مبرهن شده حسرت نیمقرنی فوتبال ایران برای رسیدن به المپیک است.
ارسال نظر