اولین حرفهای بازیکنی که سورپرایز خمس شد!
از بچگی آرزوی گلزنی برای تراکتور را داشتم، آن موقع بازیهای تراکتور را از تلویزیون و استادیوم میدیدم و وقتی برایش گل زدم واقعا خوشحال بودم.
ورزش سه: از بچگی آرزوی گلزنی برای تراکتور را داشتم، آن موقع بازیهای تراکتور را از تلویزیون و استادیوم میدیدم و وقتی برایش گل زدم واقعا خوشحال بودم.
سورپرایز این فصل پاکو خمس برای هواداران تراکتور کسی نبوده جز سعید کریمآذر، بازیکنی جوان که از بازیهای دوستانه پیش فضل خود را به ترکیب تحمیل کرد و در اولین بازی نیز موفق به گلزنی شد.
او در اولین گفتگوی خود با خبرنگار ما در مورد روند این فصل خود اظهارنظر کرده است.
ترکیه، چگونه قاپ خمس را دزدیدم؟
پیش فصل: در ترکیه وقتی تمرینات بدنسازی تمام شد و وارد بازیهای دوستانه شدیم، بازی اول من هافبک چپ بازی کردم و بازی دوم دفاع چپ بودم و بازی آخر مهاجم نوک. یعنی در سه پست تست شدم.
دفاع چپ: من در تیم ملی جوانان هم دفاع چپ بازی کرده بودم و در بازی دوستانه هم فکر میکنم خوب بازی کردم. آقای خمس در چند پست از من استفاده کرد و فکر میکنم در پست دفاع چپ من را پسندید.
گل به سپاهان: اولین گل دوران حرفهای من بود و در پست غیر تخصصی توانستم گل بزنم چون پشت مهاجم بازی میکردم. اینکه جلوی پیام نیازمند و مقابل تیم سپاهان گل بزنی، خیلی حس خوبی دارد. من از بچگی آرزوی گلزنی برای تراکتور را داشتم و واقعا این گل خوشحالی عجیب و غریب و وصف نشدنی برای من داشت اما شکست تیم باعث شد که آن حس لازم را نداشته و ناراحت باشم اما به هر حال آن طعم گلزنی را چشیدم.
الشارجه، زمین زیر پایم لرزید
شکست به پرسپولیس: وقتی محمد نادری مقابل پرسپولیس مصدوم شد، من حس کردم وارد زمین خواهم شد اما من را مهاجم سایه بازی داد. در تمرینات بعد از بازی اما من را دفاع چپ به کار گرفت.
علایق خمس برای دفاع چپ: آقای خمس دوست دارد دفاع چپ خوب حمله کند و نفوذ کند و من هم خیلی تلاش کردم آنطور که او میخواهد فوتبال بازی کنم تا فیکس شوم.
بازی شارجه: اولین بازی من بود که استادیوم پر از تماشاگر شده بود و واقعا حس و حال عجیبی داشتم و انگار زمین زیر پایم میلرزید. همه تماشاگران عاشق تراکتور بودند و من مسئولیت سنگینی احساس میکردم. واقعا خودم در فکر فرو رفتم و گفتم این یک بازی ملی است اما واقعا هواداران خیلی به من کمک کردند و وقتی تشویقم کردند دیگر راحت شدم و فوتبالم را بازی گردم.
باختیم، اما خمس گفت سرتان را بالا بگیرید
ترکیب اصلی در بازی سخت: من خیلی وقت بود که دنبال این فرصتها بودم و این فرصت مقابل الشارجه که بازی سختی بود به من رسید. اما من خیلی دوست دارم چالشهای سخت را تجربه کنم اینطور نیست که بگویم ای کاش در بازی راحت بازی میکردم. از آقای خمس متشکرم که در این بازی به من فرصت دادند.
حمایت خمس: تیم ما مقابل الشارجه خیلی خوب بازی کرد و فکر میکنم کادرفنی هم از من و بچهها راضی بود. من تمام سعی و تلاشم را کردم که تیم نتیجه بگیرد. در رختکن هم آقای خمس به ما گفت عالی بودید و سرتان را بالا بگیرید.
نتایج تراکتور: تیم ما تیم خوبی است و در حال هماهنگی هستیم. ما تغییرات زیادی داشتیم و حالا به سازگاری میرسیم و مطمئن باشید که نتایجمان از این هم بهتر خواهد شد.
حرف پایانی، سرباز تراکتور هستم
پست مورد علاقه: من سرباز تراکتور هستم و فرقی ندارد در چه پستی بازی کنم. خوشحالم که میتوانم در شش پست بازی کنم و هیچوقت نمیگویم که دوست دارم دفاع چپ باشم یا مهاجم. هرجا آقای خمس صلاح بدانند بازی خواهم کرد.
سرباز تراکتور: تمام توانم را برای تراکتور خواهم گذاشت و دوست دارم در هر پستی که تیم نیاز دارد، کمک کنم. بازیکن حرفهای باید سرباز تیمش باشد و هرجا که نیاز باشد و سرمربی بگوید، به میدان برود.
سخن آخر: دوست دارم از حاج آقا زنوزی تشکر کنم که تمام تلاششان را کردند و از نظر امکانات، مالی و… همه چیز را برایمان فراهم کردند. همچنین از اقای خمس بسیار ممنونم که به من اعتماد کردند، از زحمات اقای نصرتی هم متشکرم چون خیلی به من کمک کردند. همچنین از تمام همبازیان و بزرگترهای تیم ممنونم و امیدوارم باهم بتوانیم دل هواداران را شاد کنیم.
ارسال نظر