ماجرای جنجالی حضور کریم باقری در استقلال!
در متن زیر واکنش به ماجرای حضور کریم باقری در استقلال را میخوانید.
ورزش مدیا: در متن زیر واکنش به ماجرای حضور کریم باقری در استقلال را میخوانید.
یک نفر و دو نفر نیستند. آخرینشان ستار همدانی است که همین امروز گفته: «هاشمینسب میتواند کریم باقری استقلال باشد.» همین که آقا مهدی به کادرفنی استقلال پیوسته و اغلب هواداران راضی هستند، کفایت میکند. دیگر این شوخی زشت، این قیاس معالفارق به چه کار میآید؟ کارکرد هاشمینسب به عنوان دستیار، در تیمهای سابقش کاملا روشن بوده است، اما آیا در همه این سالها، یک نفر یک جا دیده کریم باقری یقه داور را بگیرد، با نیمکت حریف درگیر شود یا بعد از بازی مصاحبههای آنچنانی انجام بدهد؟ سر او به کار خودش گرم بود و جایی هم اگر به صحنه میآمد، اتفاقا به خاطر جلوگیری از جنجال یا مهار اعتراض و سرکشی بازیکنان بود. یکی سد حاشیه است و دیگری منبع تولید حاشیه؛ این کجا و آن کجا؟
از سوی دیگر فاصله ماهوی باقری و هاشمینسب از زمین تا آسمان است. یکی هویتش را از درخشش خارقالعاده در زمین، نزدیک به نود بازی ملی و حضور در فوتبال آلمان و انگلیس میگیرد، دومی هنوز با خاطرات انتقال بیستوچند سال پیش نفس میکشد. یکی وقتی دقیقه نود دربی از چهل متری گل برتری تیمش را زد، گفت: «از استقلالیها عذر میخواهم و امیدوارم دفعه بعد آنها ببرند»، یکی هم بعد از گل دربی غش کرد و هنوز در مورد آن حماسه بزرگ در مسابقهای که مساوی شده داد سخن سر میدهد. از یکی به اندازه یک سر سوزن بیاحترامی نسبت به هیچ حریفی دیده نشده و آن یکی هنگام آخرین حضورش در ورزشگاه آزادی قابهایی آفرید که آدم از تماشایش شرم میکند. یکی وقتی بعد از سالها حضور موفق از کادرفنی پرسپولیس کنار گذاشته شد فقط یک جمله گفت: «حقشان است آدمهای خودشان را انتخاب کنند»، آن یکی اما در آستانه منتفی شدن حضورش در استقلال تهدید کرد که: «الان ترمز حرفهایم را میکشم و به زودی همه چیز را میگویم.» نه حضرات؛ هر وقت خورشید از غرب طلوع کرد، هاشمینسب هم شبیه کریم باقری خواهد شد!
همان تابستانی که هاشمینسب از پرسپولیس به استقلال رفت، در انتقالی هزار برابر مهمتر لوییس فیگو هم از بارسلونا به رئال مادرید کوچ کرد. فیگو چند سالی برای کهکشانیها بازی کرد، با این تیم قهرمان اسپانیا و اروپا شد و بعد تمام. نه خودش سهمی از مادرید خواست و نه رئال در بند آن خاطره ماند. باشگاه راهش را رفت و افتخارات بزرگ و بزرگتر به دست آورد. ما اما اینجا هنوز گرفتار داستان بیست سال پیشیم؛ اصالت ابتذال.
ارسال نظر