روزی که عجیبترین ورزشکار تاریخ به ایران سفر کرد
در زندگینامه منسن ارنست تنها اشاره ای به عبور او از تهران و تبریز شده است. با وجود این که کار او به اندازه کافی عجیب بود، اما ایرانی ها هرگز به نوشتن علاقه ای نداشتند و منابع فارسی نیز هیچ ذکری از او به میان نیاورده اند.
ورزش دات آنلاین: بزرگترین دونده تمام ایام را هیچکدام از ما در تلویزیون ندیدیم. منسن ارنست یک نروژی بود که قله دوهای طولانی را فتح کرد. اما وی در زمانی زندگی میکرد که نه تلویزیونی بود نه رادیویی و حتی هنوز بازیهای المپیک هم شروع نشده بود.
منسن ارنست با نام کامل مونس مونسن اویری فرزند کشاورز فقیری از لکانگر واقع در سوگنه بود. اویری در سال ۱۷۹۵ متولد شد و تا پانزده سالگی در همین ناحیه زندگی کرد. او در سال ۱۸۱۰ به شهر برگن سفر کرد و در آنجا در کشتی شروع به کار کرد. ارنست در ۱۸ سالگی برای اولین بار در دوومیدانی برنده شد تا داستان دویدنهای تکرار نشدنی او آغاز گردد. منسن یک دریانورد و ماجراجو بود؛ به چهار قاره آفریقا، آسیا و استرالیا سفر کرد و از این رهگذر مهارتهایی در زمینه تطبیق خویش با شرایط دشوار کسب کرد که بعدها در سفرهای خارقالعادهاش مفید واقع شد.
ارنست سال ۱۸۱۸ وارد لندن شد و در همین جا بود که او رسماً به عنوان راهپیما شناخته شد. کسی که در ازای دریافت پول راهی طولانی را با راه رفتن یا دویدن طی میکرد. در همین دوره بود که منسن ارنست یک دونده نامیده شد و بیست و پنج سال بعد را نیز با همین حرفه گذارند. اولین دوی مهم او در بهار ۱۸۱۹ بود که او فاصله میان لندن تا پورتسموث یعنی ۱۱۶ کیلومتر را در ۹ ساعت دوید و با طی کردن فاصله ۲۴۰ کیلومتری میان لندن و لیورپول در بیست و دو ساعت شهرت خود را تثبیت کرد. پس از چندی هوای بیرون رفتن از انگلستان به سرش زد و به همین علت در سال ۱۸۲۰ دوباره از کانال مانش گذشت.
پس از گذشت چند سال ارنست به شخصی که دارای شهرتی بینالمللی است تبدیل شده بود. سفرکننده اصیلی شده بود که نسبت به فرهنگها و آداب و رسوم سایر ملل کنجکاوی زیادی نشان میداد. زبانهای فرانسوی، انگلیسی و آلمانی را خوب آموخته بود و با ایتالیایی و ترکی نیز آشنایی داشت.
در سال ۱۸۳۲ هنگامی که ارنست سی و هفت سال داشت به پاریس رفت و در آنجا به برنامهریزی یک راهپیمایی بلندپروازانه پرداخت. بدین معنی که تصمیم گرفت فاصله میان پاریس تا مسکو را بپیماید. سیاستمدار سوئدی، کنت لاون هیلم یکی از کسانی بود که در سازماندهی این کار به او کمک کرد. چنانچه ارنست فاصله مزبور را طی پانزده روز طی میکرد ۳۸۰۰۰ فرانک جایزه میگرفت. ارنست در ۱۱ ژوئن، پاریس را ترک کرد و دو روز بعد به کایزرزلاترن رسید. بعدها در سال ۱۸۳۸ در کتابی به زبان آلمانی که درباره او نوشته شده بود از او نقل شده بود که: «احساس میکردم دارم روی دو قایق تندرو بر روی آب حرکت میکنم. آنها که شاهد دویدن من بودند من را آدمی خارقالعاده، خل و جنزده تصور میکردند. »
ارنست در ۱۸ ژوئن از رود ویستولا در لهستان گذشت و روز بعد به روسیه رسید. او در واقع یک روز زودتر از موعد مقرر به روسیه رسید. فرماندار مسکو قرار بود به دیدار او بیاید، اما از آنجا که او پیش از زمان موردنظر به آنجا رسیده و لباسهایش کاملاً پاره و ژنده شده بود او را به جای یک گدا گرفتند. او در این راهپیمایی حدود ۲۵۰۰ کیلومتر یعنی روزانه بیش از ۱۷۰ کیلومتر راه رفته بود. .
هنگامی که منسن ارنست از مسکو به پاریس بازگشت، دیگر یک قهرمان شده بود، افسانه زندهای بود که هزاران طرفدار مشتاق داشت. ارنست در ۱۸۳۳ از مونیخ عازم نوپلیون – که در آن زمان پایتخت ایالت تازه تشکیل شده یونان بود – شد. ارنست به لودویگ اول (شاه باواریا) و ملکه ترز که میخواستند اسنادی را برای پسرشان اتوی اول به یونان بفرستند، پیشنهاد کرد که میتواند آن اسناد را حمل کند. آنها پس از چند ماه تعویق، پیشنهاد او را پذیرفتند. هنگامی که میخواست آنجا را ترک کند، جمعیتی ۲۰ هزار نفری هوراکشان در اطراف قصر نیمفنبورگ او را بدرقه کردند. این سفر، سفری بسیار خطرناک بود؛ در مونتهنگرو پنج دزد مسلح به تفنگ و شمشیر به او حمله کردند و پول، قطبنما، زاویهیاب او را گرفتند. اما شانس بزرگ ارنست آن بود که نامههای او را نبردند. منسن هر طور که بود با مشقت فراوان راه را پیدا کرد و خود را به شهر کاتارو رساند. اما متهم به جاسوسی شد و به زندان افتاد. او سه روز در زندان بود. ارنست در اول ژوئیه در مقابل کاخ شاه در نوپلیون توقف کرد تا جایزه خود را از شاه دریافت کند. ارنست ۲۷۰۰ کیلومتر راه را در حدود بیست و چهار روز طی کرده بود. با در نظر گرفتن اینکه حدود چهار روز از وقت او صرف مشکلات غیرقابل پیشبینی شده بود، عملاً ارنست مسیر مزبور را طی بیست روز و به عبارتی با سرعت ۱۳۵ کیلومتر در روز پیموده بود این ارقام فوقالعاده هستند و ما واقعاً خوششانس بودهایم که منابعی در عصر او این آمار را برای ما ثبت کردهاند.
سومین و هیجانانگیزترین سفر ارنست هنگامی بود که یک تاجر بریتانیایی از شرکت هند شرقی در قسطنطنیه به او پیشنهاد کرد که در ازای رساندن نامهای به کلکته ۱۵۰ پوند به او بدهد. ارنست در روز ۲۸ ژوئیه ۱۸۳۶ به راه افتاد. این دونده سرسخت نروژی با خود فکر کرده بود که مسیر موردنظر را احتمالاً در شش هفته خواهد پیمود. با این احوال بیش از چهار هفته طول نکشید که به آناتولی و سرانجام به آن سوی شبهقاره هند رسید. ارنست به هنگام بازگشت از این سفر بیست و هشت روزه مسیری شمالیتر را انتخاب کرد. از لاهور به ایران آمد و پس از رسیدن به ساحل خزر به تهران رسیده و از آنجا به تبریز و سپس دریای سفید رفت. ارنست در این سفر طی مدت پنجاه و نه روز حدود ۸۳۰۰ کیلومتر راه را پیمود که با در نظر گرفتن سه روز استراحت در کلکته، روزانه ۱۵۰ کیلومتر راهپیمایی کرده یا به عبارتی دویده بود. روزنامههای زمان ارنست این موفقیت را که در واقع یک سفر کامل آسیایی بود ستودند. روزنامه تایمز در ۲۴ مارس ۱۸۳۶ با عبارت دستاوردی غیرقابل تردید از این موفقیت یاد کرد.
چهارمین سفر ارنست آخرین سفر حماسهآمیز او بود که کنت هرمان فون پولکر ماسکر نویسنده، مالک و ماجراجوی آلمانی سی سال قبل از اسنتلی و لیونیگستن از وی خواست که سرچشمه رودخانه نیل را پیدا کند. کنت هرمان در سال ۱۸۳۷ در یونان یک مسابقه دوی استقامت را مشاهده کرده و چهار سال قبل از آن نیز درباره موفقیتهای این دونده نروژی چیزهایی شنیده و به این موضوع علاقهمند شده بود. ارنست در ۱۱ مه ۱۸۴۲ از ملک شخصی کنت هرمان در سیلزی (واقع در پروس) به راه افتاد. از قسطنطنیه گذشت و پس از چند ماه از قاهره در امتداد ساحل نیل به سوی جنوب به راه افتاد. اما این بار بخت با او یار نبود. در این سفر ارنست به بیماری اسهال خونی مبتلا شد. این بیماری در ۲۲ ژانویه ۱۸۴۳ در صحرایی نزدیک شهر سوئنه (آسوان کنونی) به زندگی افسانهای او پایان داد. ده سال بعد یک روزنامه نروژی نوشت:
دنیا هرگز نظیر او را نخواهد دید
و واقعاً هم همینطور بود!
ارسال نظر