آقای کیروش؛ از شما فقط صعود میخواهیم!
سرمربی جدید تیم ملی کشورمان سرانجام وارد تهران شد و کارش را بهطور رسمی شروع کرد.
دنیای اقتصاد: سرمربی جدید تیم ملی کشورمان سرانجام وارد تهران شد و کارش را بهطور رسمی شروع کرد. کارلوس کیروش که در پی یک دوره حضور هشت ساله در ایران، از سال ۲۰۱۹ به کلمبیا و مصر رفت و در این دو کشور تجارب موفقی را پشت سر نگذاشت، در فاصله ۷۰ روز تا جامجهانی بار دیگر هدایت تیم ایران را پذیرفت و جانشین دراگان اسکوچیچ شد. حالا او اینجاست، اما پرسش مهمی که وجود دارد به سطح انتظارات از این مربی مربوط میشود. برخی توقع دارند تیم ملی با کیروش فقط «آبروداری» کند، اما در نقطه مقابل بسیاری دیگر خواهان صعود تیم ملی از مرحله گروهی هستند. از دید این مطلب، انتظار صعود داشتن از مربی پرتغالی هرگز گزاف و بیهوده نیست، حتی اگر بدانیم گروهمان سخت است و فرصت زیادی هم باقی نمانده. برای این مطالبه، استدلالهایی هم وجود دارد.
سومین دوره نباید فرق کند؟
نکته مهم اینجاست که کارلوس کیروش برای سومین بار هدایت تیم ملی ایران در جامجهانی را بر عهده خواهد داشت. این یک رکورد کمنظیر در دنیای فوتبال و یک رکورد بینظیر و احتمالا دستنیافتنی در تاریخ فوتبال ایران به شمار میآید. در نتیجه کسی که از این امتیاز برخوردار میشود، به همان اندازه هم در معرض انتظارات بالا قرار میگیرد. طبیعی است که در سومین جامجهانی پیاپی انتظار صعود از کیروش داشته باشیم. هر آنچه به اسم آبروداری و افتخار به شکستهای نزدیک قرار بود رخ بدهد، در دو جام قبلی اتفاق افتاده است. گو اینکه ما در جامجهانی ۲۰۱۴ شکست سنگین برابر بوسنی را هم تجربه کردیم، اما در جامجهانی روسیه پیروزی دقیقه پایانی برابر مراکش، تصویر تیم کیروش در این رقابتها را ترمیم کرد.
حالا ما یک مربی داریم که ۸ سال سابقه کار در این کشور را داشته، ۶ بازی در مرحله نهایی جامجهانی روی نیمکت تیم ملی نشسته است، در دو دوره جام ملتهای آسیا و مشخصا ۹ بازی جام روی نیمکت تیم ملی نشسته و هر تجربهای که ممکن بوده را اندوخته است. طبیعی است که انتظار داشته باشیم کیروش در این دوره از مسابقات نتایج بهتری بگیرد؛ دستاوردی کمی و محسوس که قابل مشاهده باشد، نه اینکه در نهایت برسد به جمله معروف «با سر بلندی حذف شدیم.»
پس فلسفه این تغییر چه بود؟
اگر بنا به رضایت از «حذف» باشد، بنابراین روشن نیست فلسفه تغییرات روی نیمکت تیم ملی چه بوده است. دراگان اسکوچیچ بعد از رقم زدن سریعترین صعود تاریخ فوتبال ایران به جامجهانی، با این ذهنیت عوض شد که توانایی کسب نتایج لازم در جامجهانی را ندارد. با همین منطق کیروش را آوردند تا نتایج مورد نظر را بگیرد. این جابهجایی هزینه مالی و عاطفی سنگینی به همراه داشت. از یکسو باید با کل کادرفنی اسکوچیچ تا پایان قراردادشان یعنی آخر جامجهانی تسویهحساب شود و از سوی دیگر پول کیروش و کادرش را کنار بگذارند. این فقط بخش مالی داستان است، وگرنه در حوزه عاطفی غرامت سنگینتری پرداختیم و بخش بزرگی از افکار عمومی بر این باورند که حرمت و شخصیت دراگان اسکوچیچ حفظ نشد. خب ما همه این هزینهها را دادیم برای چه؟ برای اینکه باز هم برویم، مساوی کنیم یا نزدیک ببازیم و برگردیم؟ آیا این منطقی است؟
آیا اسکوچیچ لزوما «افتضاح» میکرد؟
خیلی شنیده میشود که میگویند اگر تیم ملی با دراگان اسکوچیچ به جامجهانی میرفت «افتضاح» رقم میخورد؛ اما استدلال طراحان این فرضیه چیست؟ اینکه ما در سه بازی با کرهجنوبی(رفت و برگشت) و مسابقه دوستانه با الجزایر موفق به کسب پیروزی نشدیم و خود این مساله نشان میدهد مربی کروات نمیتوانست در قطر نتایج قابل دفاعی بگیرد. میگویند تنها محکهای جدی تیم ملی در دوران اسکوچیچ همینها بوده، اما آیا واقعا همینطور است؟ تیم او دو بار عراق را برد؛ اگر بازی با این تیم محک جدی نبود، چرا ۱۱ سال نتوانسته بودیم عراق را ببریم؟ تیم ملی در منامه موفق به شکست بحرین شد؛ اتفاقی که در ۴۰ سال گذشته سابقه نداشت. ما در تهران در حالی برابر کرهجنوبی متوقف شدیم که دو بار ضربات بازیکنان ایران به تیر دروازه برخورد کرد؛ یک بدشانسی محض.
در سئول نیز تیم ملی ایران در حالی برابر کره شکست خورد که ما نصف تیممان را در اختیار نداشتیم؛ از مهدی طارمی و سعید عزتاللهی و صادق محرمی تا شجاع خلیلزاده که نیمه اول مصدوم شد. تازه در همین مسابقه هم گل اول کره روی اشتباه فاحش امیر عابدزاده ثبت میشود. تمام اینها یعنی هیچ تضمینی نبود با اسکو گلباران شویم یا با کیروش حتما نتایج فوقالعاده بگیریم؛ همانطور که او با شکست ششگله برابر اکوادور سنگینترین شکست ۸۰ سال اخیر کلمبیا را رقم زد. در نهایت منطقی نیست که بعد از این تغییرات، سقف توقعاتمان «افتضاح به بار نیامدن» در جامجهانی باشد.
اکنون زمان پیشرفت است
تیمی که در سه سال گذشته بهطور مستمر نسل ساخته شده از سوی کارلوس کیروش به شمار میآمد و موفقیتهای اسکوچیچ با همین گزاره زیر سوال میرفت، حالا به سازندهاش رسیده است. در و تخته با هم جور است و رختکن هم سرمربی را قبول دارد. حاصل چهار دهه تجارب بینالمللی کیروش باید یک خروجی عینی، ملموس و قابل اعتنا باشد، در غیر این صورت و حتی با وجود اخراج اسکوچیچ میشد فرصت بازی دوستانه با اروگوئه و سنگال و حضور در جامجهانی را به یک مربی خارجی دیگر داد تا لااقل تیمش را برای حضور موفق در جام ملتهای آسیا آماده کند.
ارسال نظر