روزی که لیدا پرچمدار ایران شد
امروز،روزی است که لیدا فریمان در آتلانتا پرچمدار کاروان ایران شد.
خبرآنلاین: امروز،روزی است که لیدا فریمان در آتلانتا پرچمدار کاروان ایران شد.
بیشک کمتر کسی از بچههای امروزی هست که لیدا فریمان را بشناسد. همین دیروز که داشتم با یکی از رفقای خبرنگار حرف میزدم و میگفتم که میخواهم مطلبی درباره خانم فریمان بنویسم چشمانش را گرد کرد و گفت:«کی هست؟!»
آتلانتا و پرچمداری کاروان ایران.مسوولان وقت ورزش کلنجار زیادی با خودشان رفته بودند تا پرچم ایران را به یک خانم بدهند و در نوک پیکان کاروان ایران رژه برود.اما این تصمیم گرفته شد و هر چند اختلاف نظرهای زیادی هم وجود داشت اما باعث شد تا یک زن مسلمان و با حجاب برای نخستینبار پرچمدار کشوری مسلمان شود.اتفاقی که در آن زمان دنیا را تکان داد و باعث شد تا همه نگاهها به سمت کاروان ایران جلب شود.این روایتی است از اظهارنظرهای فریمان از پرچمداری تا بیتفاوتی مسوولان و ....
*هدف از حضور من، آن هم در رژه و پرچمداری در المپیک این بود که ثابت کنیم زن مسلمان میتواند در یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی شرکت کند، آن هم با حجاب.
*بنا به دلایلی اصلا قرار نبود من به المپیک بروم. ساعت ۲۳ روز قبل یعنی تنها ۴ ساعت مانده به پرواز خانم فرهادیزاد با من تماس گرفت و گفت وسایلت را جمع کن و به فرودگاه بیا که به المپیک میرویم.
*در تاکسی بودم که از رادیو شنیدم به عنوان پرچمدار کاروان ایران انتخاب شدهام. اول فکر میکردم اشتباه شده است ولی دیدم درست است. فقط یک لیدا فریمان تیرانداز در ایران وجود دارد.
*وقتی به گذشته نگاه میکنم مطمئن میشوم که حضور من بیشتر از نتیجهای که قرار بود به دست بیاورم، اهمیت داشت.
*قبل از اینکه وارد ورزشگاه شویم، باید از یک راهروی تقریبا تاریک عبور میکردیم تا به زمین افتتاحیه برسیم. برای اینکه کاروانها با هیجان وارد محوطه شوند، یک مسافت را باید میدویدند. پرچم در دستان من بود و شروع به دویدن کردم؛ آن سالن کمی خیس و کفشهای کلاسیکی هم پایم بود. در حال دویدن بودم که ناگهان سر خوردم، اما به سختی تعادل خودم را حفظ کردم و زمین نخوردم.
ارسال نظر