روزنامه جوان، حامی فراستی شد!
روزنامه جوان نوشت: فراستی در همه این سالها «منتقد» ماند؛ منتقدِ این سینما، منتقد این مدیران و منتقدِ وضع موجود. این، رازِ گمنامی شما و این، رازِ ماندگاری فراستی است.
روزنامه جوان نوشت: این روزها بخشی از منتقدان و سینماگران، دست در دست هم، علیه مسعود فراستی مینویسند؛ متنهایی که دیگر به تهمت و دشنام رسیده! به چه دلیل؟ کاملاً مشخص است. مسعود فراستی، شبیهِ اغلب منتقدان سینمای ایران نیست.
او برای خوشامدِ این و آن نمینویسد و برخلاف دیگر منتقدان، تنِ لخت پادشاه را نشان میدهد و با صدای بلند میگوید کهای مردم! به سینما نروید و این فیلمهای چیپ و سطح پایین را نبینید! در نگاه فراستی، «نقد»، شمع و گل و پروانه نیست، «نقد» شلاقی است بر تنِ فیلمهای پوچ و پوک و خالی سینما. منتقدانِ این سینما، حتی به خلوتِ خود هم شجاعت بیان نقدهای فراستی را ندارند.
همانطور که در زمانِ سلطنتِ محسن مخملباف در این سینما، همان زمانی که همهچیز و همهجا در مشت مخملباف بود، احدی در فضای نقد، جز فراستی بر او نتاخت. احدی جز فراستی، مقابل مخملباف علم نشد. منتقدانِ امروزِ فراستی آن زمان یا به دنیا نیامده بودند یا از ترسِ مخملباف به پستو زده بودند! حالا به پستو زدههای تازه بیرون جهیده، خود را مستقل میخوانند و فراستی را وابسته! طنزِ تلخِ روزگار است!
این سینمایینویس در ادامه آورده: چه کسی وابسته است و چه کسی مستقل؟ دیگر باید نوشت... در دهه ۶۰ و تا اواسط دهه ۷۰، آن سالهایی که سینمای ایران تمام و کمال در چنبره فرمانروایی دیکتاتوری تمامیتخواهِ وزارت ارشاد و فارابی بود، بخش عظیمی از مخالفانِ امروز فراستی، به همراه مجله محبوبشان، کارمندِ مدیران ارشاد و فارابی و سینمای گلخانهای مدیران بودند. مینشستند در ستایش مدیرانِ فرهنگی دهه۶۰ پرونده درمیآوردند و پیرامون عظمت آن مدیران، مستند میساختند.
آن زمان باز جز فراستی احدی در فضای نقد، علیه آن مدیران قیام نکرد. فراستی، بتِ مدیران دهه۶۰ را شکست. عزیزان منتقد! جای فحاشی به فراستی، دلیل گمنامی و بیاثر بودنتان را، در خودتان جستوجو کنید؛ در گمنامی و بیاثر بودن شما، گناهی به گردن فراستی نیست.
در همه این سالها، روابط عمومی دفاتر سینمایی بودهاید و مشاورِ تبلیغات فیلمهای سینمایی گشتهاید، زیرا شما در همه این سالها، برای لایک و کامنت و قلبِ سلبریتیها پای پستهای اینستاگرامتان غش و ضعف کردید و یار و همراه مدیران و سیاستگذاران شدید و در آن سو فراستی، در همه این سالها «منتقد» ماند. این، رازِ گمنامی شما و این، رازِ ماندگاری فراستی است.
نظر کاربران
همین که روزنامه جوان تعریفش میکنه معلومه چیکارست.دم خرئس زده بیرون دیگه
پاسخ ها
بسیار خوب اگز منطق شما را قبول داشته باشیم کسی که شبکه من و تو و اینتزنشنال ال سعود ازش تعریف میکنه تکلیفش مشخصه کسی که در پناه امریکا است و مردم ایران را میکشه تکلیفش مشخصه خیلی خوب اومدی با این حساب تکلیف خیلیها روشن میشه
آخه به شماها چه مربوط که حامی فراستی شده؟!!
ایشان کاملا حرفهای درستی زدند احسنت
خوب راست میگه
اخه فیلم هزارپا یا فیلم مطرب چرا باید بشه پرفروش ترین فیلم سینمای ایران؟
قبول داریم که بدرد نمیخوره ولی دوباره صف میبندیم
من با ایشان موافقم
متن خوبی بود.
احسنت، مطلب روزنامه جوان صحیح است
به نظر من ۹۰ درصد فیلمای ایرانی بی محتوا بدون پایان،بی قصه،وبدون هدف ساخته شده،فیلمسازای ایرانی حتی بلد نیستن تقلید کنن،وتنها چیزی که یاد گرفتن و بدون هیچ درکی انجامش میدن پایان باز فیلماشونه،فیلم باید دارای محتوا باشه،قصه گو باشه،روال داستان داشته باشه،من خودم عاشق سینمام هیچ سر رشته ای هنر نقد هم دارم فقط نظرمو گفتم امیدوارم توهین به کسی نباشه،بهتره اقای فراستی نقدش همراه با ادب باشه....
آفرین . عالی بود . یه تودهنی محکم به سبک مغزها که فرق فیلم و سیرک رو نمیدونن