دلیل شکستهای متعدد اصولگرایان چیست؟
بسیاری از تحلیلهای سیاسی ما امپرسیونیستیاند؛ یعنی توصیف و لحظهنگاری وقایع و رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور بدون هیچ برداشت خلاقانهای از شرایط که میتوان با آن مفهومی نو خلق کرد. حیات سیاست به عناصری همچون تخیل و خلاقیت وابسته است.
روزنامه شرق نوشت: بسیاری از تحلیلهای سیاسی ما امپرسیونیستیاند؛ یعنی توصیف و لحظهنگاری وقایع و رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور بدون هیچ برداشت خلاقانهای از شرایط که میتوان با آن مفهومی نو خلق کرد. حیات سیاست به عناصری همچون تخیل و خلاقیت وابسته است.
اگر بگوییم اپوزیسیون خارج از کشور بیش از هر گروهی به تخیل و خلاقیت سیاسی آسیب زده است، اغراق نکردهایم. طیفهای متنوع و متکثر اپوزیسیون با مطالبات واقعی و غیرواقعی که تحقق آنان را زودهنگام میدانند، راه تخیل و خلاقیت سیاسی را مسدود کردهاند؛ بهطوریکه گاه این تحلیلها از فرط تکرار، دچار تهیبودگی در معنا میشوند.
ایندست تحلیلهای امپرسیونیستی، به تحلیلهای داخلی نیز سرایت کرده است و تحلیلهای سیاسی از ایندست در رسانهها فراوان هستند؛ گیرم در زمان و جغرافیای متفاوت البته با ملاحظات و اجبارهای بیشتر در سطح بیان.
در وضعیت انفعالی موجود در سیاست، اغلب تحلیلگران سیاسی داخل کشور را اصلاحطلبان تشکیل میدهند. البته تعدادی در میان اصولگرایان هستند که به سفارش این رسانه یا آن رسانه، تحلیلهایی ارائه میدهند که به واقعیتهای جناح سیاسی خود و مردمی که آنان را نمایندگی میکنند، نزدیکتر است. تحلیلهایی که از تخیل و خلاقیت تهی است و بازنمایی وقایع سیاسی و اجتماعی کشور از نگاه طیفی است موسوم به اصولگرایانی که بعید است دیگر بعد از مجلس یازدهم بتوان آنها را در ذیل این عنوان نامگذاری کرد.
سبک و شیوه تحلیلهای امپرسیونیستی، سبکی عقیمشده است که راهبردی را نشان نمیدهد. خروج از ایندست تحلیلها و پیگیری راههای ممکن، آنقدر دشوار و ناممکن شده است که در همان ابتدا هرکس عطای سیاست را به لقایش میبخشد و راه انفعال در پیش میگیرد.
اصلاحطلبان در دوم خرداد توانستند با عبور از سبک رئالیسمسوسیالیستی که دامنگیر همه انقلابهاست، سیاستآفرین باشند. آنان با سیاستی امپرسیونیستی روی کار آمدند؛ سیاستی که رفتهرفته راه تکرار را در پیش گرفت و به قولی از فرط تکرار نخنما شد. ناگفته پیداست این سبک از سیاستورزی با دولت اصلاحات به پایان رسید.
اگر احمدینژاد یک رئالیست تمامعیار باقی میماند و برای بسط و گسترش قدرتش به سمت رئالیسم جادویی روی نمیآورد، کار اصلاحطلبان تمام بود. اگرچه اصلاحطلبان با دولت تدبیر و امید با همان سبک و سیاق امپرسیونیستی روی کار آمدند و خودشان بیش از هر کسی میدانستند باید سیاست تازهای خلق کنند. اما منافع کثیری راه را بر استراتژی اقلیتی بست و نهتنها تغییر و خلق سیاستی رخ نداد، بلکه گذشته قابل دفاع آنان نیز از عیار افتاد و زیر سؤال رفت.
اصلاحطلبان بیش از هر جناح دیگر برای بازگشت به سیاست، در معنای سیاست بماهو سیاست تلاش میکنند. آیا این تلاشها به فرجامی خواهد رسید؟ آنچه بدیهی است سیاستورزی به شیوه سابق دیگر منجر به تخیل و خلاقیت نمیشود. به گفته لاکلائو و موفه، راستیآزمایی هر سیاستی مستلزم بازتوزیع و بازشناسی است. «بازتوزیع» یعنی برابری از حیث دسترسی به فرصتهای اقتصادی که در قریب به ۱۶ سال گذشته دور از دسترس مردم بوده و مهمتر از همه مفهوم «بازشناسی» است؛ مفهومی برای عدالت در بهرسمیتشناختن گروههای مختلف اجتماعی؛ گروههایی که همواره در فرصتهای اقتصادی و اجتماعی (مدنی) نادیده گرفته شدهاند.
پیداست هر جریان سیاسی که نتواند راهی به سوی این مطالبات واقعی مردم بگشاید و تغییری در سبک سیاستورزی و زندگی مردم ایجاد کند، محتوم به شکست است.اگر از این منظر به سیاست بنگریم، رقابت و مجادله بین قالیباف و میرسلیم برای استقرار در جایگاه ریاست مجلس قابل تأمل خواهد بود. آنها قبل از رسیدن به این مسند باید به پرسشی اساسیتر پاسخ دهند که در این جایگاه چه خواهند کرد؟ آن هم در مجلسی که با آرای چشمگیری شکل نگرفته است. یکی از نقاط ضعف اصولگرایان این است که هرگز به پیروزی خود شک نمیکنند و از اینرو است که بیشترین شکست در عرصه سیاست، خاصه انتخابات را متحمل شدهاند. دست بر قضا قالیباف و میرسلیم نمایندگان بارز این گونه سیاستورزی هستند. آنچه آینده مجلس را جذاب میکند، حضور و ائتلاف نیروهای احمدینژاد با مؤتلفه و میرسلیم است.
نظر کاربران
فعلا که اصلاح طلبان شکست خورده اند
مردم ازتون متنفرن
ملت نادان == شعار تو خالی
به کوری چشم روزنامه های زرد و وابسته ای مثل شرق اصولگرایان در اوجند شما فکری بحال سقوط خودتان بکنید.
پاسخ ها
با بیست درصد رای.. خخخخ
اصلاح طلبا هم که دیگه اصلا پایگاه مردمی ندارن. یعنی صفر درصد خخخخ
اصول گراها که با موشک پراني برجام رو نابود کردن مورد تنفر مردم ايرانن و با تندروي هاشون کلا ده درصد هم طرفدار ندارن اصلاحات هم که مرده بهتره چشاتون رو وا کنيد مجلس با سيزده درصد ارا بدردتون نميخوره حزب بازي در ايران مرده
پاسخ ها
اصولگزاها محبوب ملتن.اگرموشک اصولگراهانبود داعش دراتاق خوابیده بود..
...
اين سيزده درصدي ها که اگه دست توي چاه نفت نکنن يک درصد هوادار هم براشون نميمونه
دلیلش دوم اسفند 98 است
نماینده های منتخب مجلس یازدهم باید خیلی مواظب حیله ها و فرافکنی های اصلاح طلبهای شکست خورده باشند چون اونها از هیج حیله و ترفند کثیفی برای جبران و تسکین شکستشان دریغ نمی کنند... و حتی از حرفهای عادی اینها هم پیراهن عثمان می سازند... کاش همه دور از سلایق برای ایران کار میکردند نه اینکه با ثروت و پشتوانه این مردم شریف به جایگاههایی که لیاقت نداشتند برسند ولی نمک دون بشکنند و خوش خدمتی شون برای اونور باشه.. ولی حتما عاقبت خیانت شکست و رسوایی خواهد بود..