بازنشستگی یک قاتل بالفطره
چند روز قبل یک خبر کوتاه چند خطی منتشر شد با این عنوان که «تفنگ سازمانی ژ- ۳ به تدریج از ارتش ایران خارج میشود و یک اسلحه ایرانی جای آن را میگیرد». قضاوت در مورد این که این خبر خوبی است یا بد با خودتان، اما از حق نباید گذشت که بسیاری از ایرانیان با نام این اسلحه مرگبار آشنا هستند و قطعا برای نیروهای محترم ارتش نیز به یاد آورنده خاطرات زیادی است.
دیدارنیوز: قصد ندارم در ستایش یا مذمت این سلاح کشنده داستانسرایی کنم، اما دستکم برای بنده با اینکه حتی یک بار هم تیر نینداخته ام، تفنگ ژ- ۳ به مثابه یک سوژه و موضوع تاریخی و نظامی در ایران جذاب است. هر چه باشد تفنگ ژ- ۳ در یک برهه حساس تاریخی و نظامی در ایران نقش مهمی بازی کرده و شخصیت ویژهای برای خود دارد. البته چندان قصد تحلیل فنی این اسلحه را نداریم که این کار را اساسا باید به اهلش سپرد، اما قصه ژ- ۳ در ایران نکتههای جذابی دارد.
در محضر دایی جان سرهنگ
برای شنیدن بیشتر در مورد اسلحه ژ- ۳ بهتر دیدم با یکی از آشنایان صحبت کنم که مطمئن بودم اطلاعات مکفی و جالب در مورد این اسلحه اصالتا آلمانی دارد. جناب سرهنگ عباس یادگاری دایی بزرگوار بنده، حالا بیشتر از بیست سال است که بازنشسته شده، اما هر بار که فرصت همنشینی با این مرد بزرگ به من دست میدهد، در قصههای پرشورش از دوران جنگ هشت ساله غرق میشوم. دایی جان که مایه فخر و سربلندی فامیل ماست، سی سال با ژ- ۳ رفیق و همراه بوده و بنابراین به همه حرف هایش اعتماد میکنم.
بازنشستگی یک قاتل بالفطره
جالب است که زمان ورود دایی جان به ارتش نیز تقریبا همزمان با ورود ژ- ۳ به تنها نیروی نظامی ایران بوده است. دایی جان میگوید: «بنده سال ۱۳۴۷ وارد ارتش شدم و آن موقع تفنگ ژ- ۳ به تدریج جایگزین سلاح آمریکایی ام - یک میشد. آن موقع هر جنگ افزاری که با حرف M شروع میشد یعنی آمریکایی بود مثل تانک M-۶۹. «ام - یک» هم اسلحهای به فرم قدیمی با قنداق چوبی بود که ۸ تا تیر میخورد و نسبت به شرایط آن روزها دیگر کارآیی مناسبی نداشت. به نظرم G۳ یا به قول خودمان ژ- ۳ از سال ۱۳۴۵ رفته رفته به ارتش تحویل داده شد و بعدا در کارخانه اسلحه سازی که نزدیک میدان ژاله بود امکان ساخت آن توسط صنعتگران خودمان فراهم شد و انبارهای سلاح به زودی پر شد از ژ- ۳. البته تفاوتهایی هم بین مدل آلمانی و ایرانی آن بود. ژ- ۳ آلمانی با بند چرمی و مدل ایرانی با بند برزنتی ساخته میشد. تغییرات کوچک دیگری هم در ایران داده بودند، اما کارآیی شان مثل هم بود. البته آن موقع ما تیربار ژ- ۳ هم داشتیم که اسمش در اصل MJ۱-A۳ بود.»
جالب است که در آن روزگار با اینکه تسلط آمریکاییها بر ارتش ایران زیاد بود، اما یک اسلحه آلمانی را به عنوان سلاح سازمانی ارتش انتخاب کردند. جناب سرهنگ میگوید: «آن موقع البته علاوه بر ایران پاکستانیها هم از ژ- ۳ استفاده میکردند. آمریکاییها یک پیمان نظامی به نام سنتو با ما، ترکیه و پاکستان بستند که به نوعی با شوروی آن زمان و پیمان ورشو مقابله کنند.»
یک سلاح تدافعی
از جناب سرهنگ یادگاری درباره عملکرد ژ- ۳ پرسیدم و اینکه اصلا چه جور تفنگی بوده؟ و مخلص کلام ایشان هم این بود که: «ژ- ۳ اسلحه خوبی است به شرطی که بهش رسیدگی کنیم. باید مرتب تمیز شود و در استفاده از آن هم دقت لازم صورت بگیرد. البته ژ- ۳ سنگینتر از خیلی سلاحهای دیگر از جمله کلاشنیکف AK-۴۷ است که آن هم دلیل دارد. به خاطر لوله بلند، ژ- ۳ تفنگ دقیقی است و بسیار هم قوی است. حتما شنیدهای که از قدیم معروف بوده به توپ دستی! لگدش قوی است، اما در عوض تا ۳۶۰۰ متر برد موثر دارد. سرعت تیرش میگفتند حدود ۸۰۰ کیلومتر بر ساعت است و اگر دقیق نشانه گرفته باشی کار دشمن تمام است. هیچ شانسی برای زنده ماندن نیست. راحت هم روی حالت تک تیر و رگبار مسلح میشود. البته وقتی زیاد تیر میانداختیم لوله اش داغ میکرد یا اگر گرد و خاک وارد اسلحه میشد فشنگ گیر میکرد. با این حال تفنگی بود که به درد ارتش ما میخورد، چون ما دنبال تهاجم به کشورهای دیگر نبودیم. برای ارتش ما که کارش دفاع از کشور بود مناسب بود.»
رقابت دوگانه
نمیشود از ژ- ۳ حرف زد و از رقیب سنتی اش یعنی کلاشنیکف یا به قول عامه در ایران «کلاش» حرفی نزد. جالب است که مثل خیلی چیزهای دوگانه در ایران، در زمینه سلاح سازمانی هم رقابت دوگانهای وجود دارد. پیش از انقلاب، ارتش تنها نیروی نظامی ایران بود، اما در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی، سپاه پاسداران نیز وارد کارزار شد. در واقع همانطور که دو جناح سیاسی بزرگ چپ و راست در سپهر سیاسی ایران شکل گرفت و دوگانههای دیگری مثلا در ورزش (مثل استقلال و پرسپولیس!) به وجود آمد، در ایران نیز دو نیروی نظامی متفاوت، اما همسو پیش آمد و به دلایلی سلاح سازمانی آنها هم دوگانه شد.
بازنشستگی یک قاتل بالفطرهدایی جان سرهنگ میگوید: «بچههای سپاه تا قبل از شروع عملیاتهای بزرگ فتح المبین و بیت المقدس چندان سر و شکل درستی از نظر نظامی نداشتند. بیشتر پارتیزانی بودند و مثلا یک سری موتورهای تریل داشتند که با آنها میزدند به دل دشمن.
از نظر شناسایی از ارتش بهتر بودند و واقعا از این نظر عراقیها را عاصی کرده بودند. در دو عملیات بزرگ که منجر به آزادسازی خیلی از قسمتهای اشغال شده ایران شد، عراقیها کلی جنگ افزار از تفنگ گرفته تا تانک را گذاشتند و فرار کردند. سلاح سازمانی عراقیها که کلاشنیکف بود، چون آنها با شوروی هم پیمان بودند. به همین خاطر تعداد خیلی زیادی کلاش دست بچههای سپاه افتاد و به نوعی این اسلحه سازمانی آنها شد.
کلاش سبکتر از ژ- ۳ است و کمتر داغ میکند و خشابش هم ۳۰ تایی است، اما دقت و قدرت ژ- ۳ را ندارد. سبکتر است و به درد جنگهای خیابانی هم میخورد و البته جدیدتر هم هست، اما نمیشود گفت که بهتر از ژ- ۳ است یا نه؟ خصوصیات این دو اسلحه با هم متفاوت است قلق شان هم با هم فرق میکند. مثلا برای نشانه گیری با ژ- ۳ باید کمی پایینتر از مگسک را در نظر بگیری.
ساده بخواهم بگویم شاید ژ- ۳ تفنگ مردتری باشد. عراقیها حسابی از ژ- ۳ ایرانیها حساب میبردند، چون از راه دور میتوانستیم آنها را با مدل دوربین دار بزنیم. تا میآمدند صدای تیر را بشنوند گلوله ژ- ۳ کارشان را ساخته بود. از این طرف به اندازه یک سوراخ کوچک وارد میشد و از آن طرف مغز طرف را میپاشید بیرون...!»
تفنگ، ناموس سرباز
از جناب سرهنگ درباره احساسش به این اسلحه میپرسم و اینکه رابطه یک سرباز با تفنگش چه جوری است. دایی جان با کمی تعمق و فیلسوفانه میگوید: «رکن ۳ ارتش از قدیم مسئول فراهم کردن تجهیزان و مهمات بود. به ما نفری یک تفنگ میدادند که روی هر کدام یک سری شماره و مشخصات حک شده بود. هر کسی مسئول حفظ و حراست از تفنگ خودش بود، چون باید به موقع آن را به اسلحه خانه تحویل میداد. ما باید مواظب تفنگ میبودیم، چون اسلحه هم محافظ ما بود. قدیمها میگفتند تفنگ ناموس سرباز است، تعبیر جالبی بود. منظورشان این بود که نباید سلاحت دست کسی بیفتد و باید مثل ناموس یا وطن آن را حفظ کنی.»
این که چه تعداد تفنگ ژ- ۳ در ارتش موجود است هم کنجکاوی بعدی من بود. دایی جان سرهنگ گفت: «تعداد دقیقش را که نمیدانم. فکر کنم این موضوع سرّی باشد، اما با توجه به تعداد ارتشیهای کادری در ایران و این که هر لشگر حدود ۱۲ هزار نفر است، گمان نکنم زیر ۵۰۰ هزار تا ژ- ۳ در انبارها داشته باشیم. شاید یک میلیون قبضه از تفنگ ژ- ۳ داشته باشیم، اصلا بعید نیست! یادت باشد که حتی سلاحهایی که فرسوده میشد را میبردند در انبارهایی تحت عنوان «رده ۵» که کارش بازسازی جنگ افزار و اسلحه بود و آنها را نوسازی میکردند و دوباره بر میگشت به چرخه استفاده. شاید همین الان هم تفنگهای ژ- ۳ مدل سال ۱۳۴۵ در انبار اسلحه باشد که به خوبی کار میکنند.»
جانشین ژ- ۳
آنچنان که در خبرها آمده قرار است به مرور تفنگ ذوالفقار که ساخت ایران است به تدریج جای ژ- ۳ را در ارتش بگیرد. در مورد اینکه آیا این سلاح جدید جانشین خوبی برای ژ- ۳ هست یا نه هنوز خیلی زود است. شاید نسلهای بعد از ما روزگاری بنشینند پای صحبت دایی جان سرهنگ شان و آنوقت درباره کارآیی این اسلحه ملی بحث کنند. عجالتا قصه «ذوالفقار در جنگ» هنوز شروع نشده است.
آرش راهبر
نظر کاربران
فعلاهمان ژ۳هست!
این موقع شب آدم رایادکتاب آموزش دفاعی دوران راهنمائی میندازیدبه گمانم فردایکی ازاعضای محترم برترینها،امتحان دفاعی داره ازاین روبرای حفظ مطلب توذهنش برداشته این مطلب راگذاشته تادوره کنه درس آموزش ژ۳را//
خووووو بعدش
ما یه ژ-۳ یو یگان داشتیم برای سالهای قبل از ۱۳۰۰،،،،،اما هنوز هم مردونه تیر مینداخت
جالب بود، یادش بخیر
اقا این ژ-۳ جدیدا خیلی خوبه نرم و سبک و کشنده