به مناسبت نامزدیاش در دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن
فرهاد حسنزاده: بهترین جایزه را از مخاطبانم گرفتم
مدتی است که نامزدهای جایزه هانس کریستین اندرسن ۲۰۲۰ اعلام شدهاند و نام فرهاد حسنزاده باز هم در جمع ۶ نامزد نهایی جایزه است.
روزنامه اعتماد: مدتي است كه نامزدهاي جايزه هانس كريستين اندرسن ۲۰۲۰اعلام شدهاند و نام فرهاد حسنزاده باز هم در جمع ۶ نامزد نهايي جايزه است. نويسنده پركار ادبيات ايران نشان داد كه انتخاب او در دوره گذشته از سر اتفاق نبوده است. اين جايزه كه قرار است درجشنوارهامسال بولونيا، چهره برگزيده خود را بشناسد، از حيث اعتبار دررديف جايزهاي چون جايزه نوبل قرار دارد.
فرهاد حسنزاده، چهره پركار ادبيات نوجوان و بزرگسال است. نويسندهاي كه تاكنون توانسته جوايز داخلي و خارجي متعددي را به دليل كارهاي درخشانش دريافت كند. حسنزاده نويسندهاي بيادعاست و هميشه به دور از هياهوهاي معمول، به فكر ترقي كارخودش و پيشبرد ادبيات بودهو هست. آمار قابلفروش آثار اين نويسندهتاكنون نشاندهنده اين موضوع است كه او نهتنها مورد توجه داوران مختلف قرار دارد بلكه يكي از چهرههايياست كه توانسته بدنه جامعه را بيش از گذشته با كالايي مهجور به نام كتاب گره بزند.
ولي نويسنده حرفهاي نبايد دلش را به جايزهها خوش كند. اگر خوش كند، دچار انتظار و دلزدگي ميشود. براي من بهترين جايزه هماني بود كه از دست مخاطبانم گرفتم. مخاطبان نوجوان دو بار براي رمان «هستي» مرا بالاي سن بردند و اين جايزه به قول خودشان خيلي باحال بود. اما همه جايزهها ارزشمند نيستند. جايزههايي كه كوچكترين تاثيري بر فروش كتابهاي نويسندگان نداشته باشد چه خاصيتي دارد؟ آن لوح تقدير در قاب منبتكاري چه دردي از نويسنده درمان ميكند؟ گاهي حتي موجب بدنامي هم ميشود.
گاهي خندهدار است چون بيست نفر از مقامات و مديران و پيشكسوتان ميروند روي صحنه تا به يك نفر جايزه بدهند؟ البته گاهي هم اين نويسندگان هستند كه به جايزه اعتبار ميبخشند. يعني نهادي ميآيد و براي اينكه خود را به نمايش بگذارد به هنرمندي مطرح جايزه ميدهد. به هرحال نويسنده بايد جداي از اين هياهوها كارش را بكند و چشمش دنبال جشنوارهها نباشد. جايزه واقعي جاي ديگري است. يادم ميآيد يك بار براي كتابم جايزه نقدي گرفتم و فرداي مراسم آن را ريختم به حساب بانكي صاحبخانهام. انگار جايزه اصلي مال او بود و من لوحش را گذاشتم توي كارتني در انباري، كنار بقيه لوحها. ولي لوح جايزه اندرسن و ديپلم افتخار IBBY كه براي رمان «زيبا صدايم كن» در شهر آتن گرفتم حس فوقالعادهاي داشت. نقدي نبود. يك مقواي A4 ساده و متني ساده و بدون تذهيب و قاب. بدون تشكري دروغين. اين جايزه برايم خيلي معتبر بود.
حسنزاده در اين رابطه و درباره جوايزي كه تاكنون دريافت كرده، ميگويد:
«نسبت به دورههاي گذشته مقداري شانس هم با من يار بود. من فكر ميكنم كشوري مثل ژاپن براي اين جشنوارهها برنامهريزي و سياستگذاري ميكند. وقتي نويسندهاي در عرصه ملي ميدرخشد نهادهاي فرهنگي بايد به كمك بيايند تا در عرصه بينالملل او را مطرح كنند. ما اين سازمان را نداريم. بنابراين وقتي نامزديام براي اندرسن و آستريدليندگرن مطرح شد، خودم آستين بالا زدم و سعي كردم ناشران و وزارت ارشاد و كانون پرورش فكري را توجيه كنم كه از اين فرصت به دست آمده استفاده كنند.
بچههايي كه داستان ميخوانند در برخورد با مسائل و بحرانهاي زندگي بهتر و معقولانهتر عمل ميكنند. اين نوجوانان به دليل اينكه عادت كردهاند در آنچه ميخوانند تفكر كنند و آن را تجزيه و تحليل كنند، در مواجهه با مسائل زندگي نيز ياد ميگيرند كه به دنبال راهكار و دليل باشند و پرسشگرانه برخورد كنند. بهعلاوه خواندن رمان و داستان به بچهها تجربههاي ناب ميدهد. تجربههايي كه ممكن است شخصا نتوانند به دست آورند اما در فضاها و موقعيتهايي قرار ميگيرند كه اگر در زندگي شخصي با آنها مواجه شوند به راحتي از اين تجربهها استفاده خواهند كرد. از سويي خواندن شعر باعث تلطيف روح و عاطفه آنها خواهد شد و زاويه نگاه آنها را به پديدهها تغيير خواهد داد.
تجربه نشان داده بچههايي كه مطالعات ادبياتشان خوب باشد يا كتابهاي علمي بخوانند كه كاربردي باشند و نه صرفا درسي، درك بالاتري از مطالب درسيشان هم خواهند داشت و بالطبع چون با درك متن آشنا هستند دروس تخصصيشان را هم بهتر ميفهمند؛ چون مرحله اول آموختن، فهم و درك مطلب است. بچههايي كه داستان ميخوانند در برخورد با مسائل و بحرانهاي زندگي بهتر و معقولانهتر عمل ميكنند. اين نوجوانان به دليل اينكه عادت كردهاند در آنچه ميخوانند تفكر كنند و آن را تجزيه و تحليل كنند، در مواجهه با مسائل زندگي نيز ياد ميگيرند كه به دنبال راهكار و دليل باشند و پرسشگرانه برخورد كنند.
ارسال نظر