۹۵۸۲۴۶
۲۳ نظر
۵۰۱۰
۲۳ نظر
۵۰۱۰
پ

واکنش شاعر افغانستانی به سخنان اشرف غنی

محمد کاظم کاظمی شاعر مشهور و مهاجر افغانستانی به سخنان اخیر رییس جمهور افغانستان دربارۀ زبان فارسی واکنش نشان داد.

خبرگزاری تسنیم: محمد کاظم کاظمی شاعر مشهور و مهاجر افغانستانی به سخنان اخیر رییس جمهور افغانستان دربارۀ زبان فارسی واکنش نشان داد.

متن کامل یادداشت از این قرار است:

سخنان اخیر رئیس جمهور محترم افغانستان اشرف‌غنی احمدزی درباره انحصار زبان فارسی دری به افغانستان، موجی از واکنش‌ها را برانگیخته است. من از آن روی که در این حوزه مطالعاتی داشته‌ام و حتی کتابی نوشته‌ام، ضروری می‌دانم که در این موضوع روشنی بیندازم تا ببینیم که این سخن تا چه حد با حقیقت و واقعیت انطباق دارد.

اما اول آن فراز از سخنرانی ایشان را که بحث‌انگیز شده است، نقل کنم. ایشان می‌گوید: «افغانستان مهد زبان دری است. ایران پهلوی‌زبان بود که ما کل ادبیات زبان دری را انکشاف دادیم. حالا می‌آیند می‌گویند ایران شرقی. ای برادرها دزدی هم حد دارد، حد دارد.»

من در ادامه به نقد این سخن ایشان و تبعات منفی آن خواهم پرداخت، ولی مقدمتاً باید بگویم که از نظر تاریخی، این سخن که افغانستان مهد زبان فارسی دری است، سخن بیراهی نیست. البته درست این است که گفته شود «خراسان» مهد زبان فارسی است و خراسان سرزمین بزرگی بوده که اینک بین افغانستان و ایران و کشورهای آسیای میانه تقسیم شده است. شهرهایی از این خراسان که نخستین گویشوران و مفاخر زبان فارسی دری از آن برخاسته‌اند، در افغانستان واقع است، همچون بلخ، بادغیس، فاریاب، هرات و...

زبان فارسی دری امروز در عصر صفاریان و سامانیان رسمیت یافت و قوت گرفت و این دو سلسله، بیشتر حوزه نفوذ و قدرتشان حوزۀ بلخ و بخارا و خراسان و سیستان بود که بخش عمده‌ای از این قلمرو نخستین زبان فارسی، در افغانستان واقع شده است. در آن زمان که این زبان در خراسان و ماوراءالنهر و سیستان رونق داشت، در نواحی مرکزی و غربی ایران مثل طبرستان و ری و اصفهان و شیراز و تبریز، جایگاه چندانی نداشت. این سخن من نیست. ملک‌الشعرا بهار شاعر و پژوهشگر گرانسنگ معاصر در این مورد در کتاب سبک‌شناسی می‌گوید:

«این معنی یعنی ظهور نظم و نثر دری که آثار رودکی و شهید و فردوسی و بلعمی و ابوالمؤید و تاریخ سیستان نمونه زیبای آن است، می‌‌رساند که این زبان لهجه خاص مردم خراسان و ماوراءالنهر و نیمروز و زابلستان بوده‌‌است _ و مردم مغرب و مرکز و شمال و جنوب غربی ایران، که تا دیری جز به پهلوی یا طبری سخن نمی‌‌گفتند، بعد از نشر آثار ادبی دری از خراسان به سایر بلدان ایران، آنان نیز از این شیوه زیبا پیروی کردند و رفته‌‌رفته از گفتن اشعار فهلوی یا رازی یا طبری یا نثر طبری و پهلوی که در عصر دیالمه متداول بوده‌‌است، دست برداشتند و تابع سبک و لهجۀ شیرین و سهل‌‌المخرج دری گردیدند...

شعر و نثر دری بالطبیعه در خراسان به ظهور آمده و با اندک توجهی از طرف ملوک اطراف، شعراء و دبیران به گفتن شعر و پرداختن کتب به زبان دری اقبال کرده‌‌اند _ و در همان حال یک بیت شعر و یک رساله به این زبان در مغرب و شمال و جنوب‌‌غربی در قرن چهارم به وجود نیامده‌‌است؛ و اگر هم شعر یا کتابی دیده شده و یا ذکر آن رفته‌‌ است، به زبان پهلوی یا طبری است، مگر در اواخر عهد سامانیان و آغاز دولت غزنویان و سلاجقه...» (بهار، سبک‌شناسی، جلد ۱، صفحۀ ۵۵)

و این هم سخن محمود افشار یزدی دیگر ادیب و پژوهشگر ایران است:

«این زبان در درجۀ اول زائیده و پرورش‌‌یافتۀ افغانستان است نه ایران، امّا استان‌های ایران هم بعد از خراسان یکی پس از دیگری، با راه‌‌گشایی شعرا و نویسندگان، زبان و یا لهجۀ محلّی را کمابیش رها کرده و زبان دری خراسان را برگزیدند، به‌‌طوری که چندصد سال بعدتر در شیراز و گنجه و شروان هم زبان ادبی شد و مولوی بلخی و دیگران آن را به آسیای صغیر و دولت عثمانی سوغات بردند .» (مایل هروی، تاریخ و زبان افغانستان، مقدمه، صفحۀ ۹)

این مطلب را از این جهت نقل کردم که همزبانان ایرانی ما اگر می‌بینند که ما مردم افغانستان به پیشینۀ این سرزمین در زبان و ادب فارسی می‌بالیم، سخن بیراهی نیست و این را به یغما رفتن مفاخر و مواریث فرهنگ و ادب خویش نپندارند.

نکتۀ دیگری که در همین‌جا باید بگویم، این است که «فارسی» و «دری» دو نام است برای زبانی واحد. این سخن من نیست و سخن پژوهشگران بزرگ دو کشور افغانستان و ایران است. من در کتاب «همزبانی و بی‌زبانی» این قضیه را تبیین کرده‌ام و شواهد بسیاری از متون ادب و سخنان پژوهشگران هر دو کشور آورده‌ام. (کاظمی، همزبانی و بی‌زبانی، صفحات ۵۱ تا ۷۶)

اما گذشته از این مسائل، سخنان آقای اشرف‌غنی احمدزی از چند جهت قابل نقد است.

یک. پیشینه داشتن یک زبان در یک کشور البته امری خوشایند و مایۀ مباهات است، ولی به تنهایی ارزش ویژه‌ای ندارد و حقی را ثابت نمی‌کند. مردم بسیاری از کشورهای عرب‌زبان نیز زبان عربی را از مردم عربستان فراگرفتند و زبان اصلی‌شان عربی نبود. ولی مثلاً کشور عربستان نمی‌تواند در مورد مفاخر این زبان در این کشورها ادعای مالکیت کند یا عرب‌زبانی آن کشورها را «دزدی» بنامد. صاحبان یک زبان، گویشوران کنونی آن هستند و در مورد مفاخر کهن نیز، همه به تساوی حق دارند.

ما همه فارسی‌زبانان، می‌توانیم همه مفاخر زبان فارسی را از آن خود بدانیم صرف نظر از این که در کدام گوشه از این قلمرو به دنیا آمده‌اند یا درگذشته‌اند یا مدفون هستند. آب و خاک و کوه و دشت نمی‌توانند «حق» ایجاد کنند. مرزها هم همین طور و حتی در یک منظر وسیع‌تر، همه مفاخر دانش و ادب در سراسر جهان، به همۀ افراد بشر تعلق دارند و آنان که آثار این مفاخر را می‌خوانند و بهره می‌برند، در این مورد محق‌ترند.

اگر هم حقی و افتخاری باشد، باز متعلق به کسانی است که در همان زمان زیسته و مایۀ پرورش آن مفاخر شده‌اند. یعنی در واقع این مردم بلخ و توس و غزنه و شیراز همان زمان بودند که حق داشتند به برخاستن مولانا و فردوسی و سنایی و سعدی از شهر خویش ببالند، نه ما که هیچ سهمی در پیدایش و بالندگی آن افراد نداشته‌ایم و گاه حتی از خواندن درستِ چند بیت از شعرهای آنان عاجزیم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    یه زبان فارسی مونده بود که افغانستان صاحبش شد،

  • بدون نام

    یه زبان فارسی مونده بود که افغانستان صاحبش شد،

  • بدون نام

    .. ایران فرزندان زیادی داشت که دست روزگارآنهارا ازخانواده پدری دورکرد، افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، گرجستان...

    پاسخ ها

    • بدون نام

      بابت جدایی افغانستان از ایران خدا رو شکر ان شاءالله مهاجرانشونم زودتر از ایران جدا بشن برن دیگه هم هیچوقت برنگردن

  • بدون نام

    زبان پارسی دری وام یافته ( از لحاظ لهجه و نوع گویش ) از زبان پارسی میانه یا همان پهلوی هست که این شخص به اون اشاره میکنه . زادگاه زبان پارسی باستان و بعد از اون پارسی میانه هم که از اسم آن مشخص است ، مربوط به قوم پارس که در نواحی مرکزی و جنوبی ایران ساکن هستند می باشد .

  • سهرابی

    بهتر نیست کشورهای فارسی زبان و ایران بزرگ باستانی به آغوش میهن خود بازگردن و کشور قدرتمندی تشکیل بدن.

  • راد

    بقول شاعر تو این اوضاع و احوال مادر شوهر میگه بیا ابرومو ‌بگیر

  • بدون نام

    افغانستان جزئی از ایران بوده پس نمی توانید بگویید زبان فارسی از افغانستان به ایران امده بلکه شما قسمتی از ایران جدا شده هستید همان ایران شرقی درست است که انشااله ضمیمه کشور مادری خواهد شود

  • بدون نام

    احسنت

  • بدون نام

    ایول به این محقق و شاعر افغان!
    منصفانه و برادرانه بود. دمتان گرم.

  • کیوان

    مردک افغانستان که خودش جز ایران بوده

  • .

    احسنت برشما خوب توضیح دادی به این جناب اشرف

  • بدون نام

    چرتنگو هیچکدام ازشاعران بزرگ ایران به زبان افغانی مغول شعرنگفتن شفغانهازبونشون طبیه پاکستانیهاهندیهاووقتی سوادیادمیگیرن زبان فارسی وگرنه زبان اصلیشون همون دری پشتواردوو

  • علامی

    منطقی به نظر مئ آید

  • بدون نام

    زبان دری خوبه ولی دری وری نه چون غنی داره دری وری حرف میزنه

  • بدون نام

    اخه یکی نیست بگه پروفسور همون هرات و بخارا و ....همه مال ایران بوده. مگه ما کشوری به اسم افغانستان باستان هم داریم ؟یک امپراطوری به نام پارس که بعدها کوچک شد و دراین اواخر به اسم ایران نامگذاری شد خوب اگر شهرهای ایران و ازش جدا کردند دلیل نمیشه شما مهد اون فرهنگ و که مربوط به ایران هستش ول کنید بچسبید به چهار شهر جدا شده...این شهرها همه جز ایران بوده پس زبان فارسی مال ایرانه نه کشور جدید افغانستان

  • بدون نام

    موضوع صرفا بر سر زبان نیست. موضوع این است که تمامی مناطقی که به آنها اشاره شده هزاران سال گاهی کمتر و گاهی بیشتر متعلق به سلسله های ایرانی و در جغرافیای کشور ایران قرار داشته اند. بلوچستان پاکستان؛ بخشهای عمده ای از افغانستان؛ مناطق وسیعی از شمال مرزهای کشور ایران؛ بخشهایی از ترکیه و عراق و مناطق وسیعی از سواحل جنوب خلیج فارس. متاسفانه بدلیل بی کفایتی پادشاهان قاجار. و توطئه های بیگانگان ما بیش از سه میلیون کیلومتر مربع از خاک خود را از دست دادیم که آخرین آن بحرین در زمان پهلوی دوم بود. پس موضوع تنها زبان نیست و این افراد وقتی سخنی میگویند بایستی سایر متغیرها را هم در نظر داشته باشند.

  • بدون نام

    البته ایشان تاریخ را در نظر نگرفته اند که در آن زمان کشوری بنام افغانستان موجودیت نداشته و خراسان بزرگ مد نظر ایشان بخشی از امپراطوری بزرگ پارس یا پرشیا بوده است. اگر بدزدی هم باشد این افغانستان است که در اثر دسیسه های استعماری انگلستان از ایران دزدیده شده است.

  • ادیب

    زبان فارسی را بزرگانی چون فردوسی بزرگ هویت بخشیدند.
    کشوری که حتی اسمش هم ارتباطی با نژاد و فرهنگ آریایی ندارد...

  • افغان

    بسیار خوب

  • بدون نام

    زبان فارسی دری، زبان تحول یافته فارسی پهلوی است. این زبان دو زبان نیست بلکه یک زبان است که در طول زمان تحول یافته. از این استاد و هموطن خراسانی خواهان مراجعه به متون فارسی پهلوی. و مطالعه بیشتر در این زمینه هستم.

  • مهدی نصرتی

    خدائیش اگه افغانی ها نبودند فاتحه ادبیات زیبای فارسی را خونده بودیم از خودم شروع کنم ک نه تنها استعاره های ادبی را رعایت نمی کنم همین فارسی صحبت کردن هم برایم مثل کوه کندن شده انقدر خلاصه مجازی و غلط صحبت می کنیم کسی که از بیرون ببینه فکر میکنه یک زبان دیگر صحبت می کنیم البته چاره‌ای هم نیست چون که کسی نمیفهمه اصلا مسخره میکنند شاه قاجار گویش تهرانی ها را به شکلی بانمک و بامزه فارسی دری با لهجه ترکی کرده مثلاً به تهران می گفت تهرون این اولین خنجری به زبان فارسی زده شد حالا ما هم �‌جای مثلاً به ب یا که ک مینویسیم الاخر

  • بدون نام

    خدا پدر انگلیسها رو بیامرزه که این دو بخش را از همدیگه سوا کردند. اصلا کاش هر بخشی را کلا بر می داشتند می بردند آنسوی دنیا تا جفتمون از شر دیگری خلاص می شدیم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج