قتل شوهر در حمایت از فرزند
زن جوان که بهخاطر رفتارهای شوهرش با دخترش او را به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه ایستاد.
شرق: زن جوان که بهخاطر رفتارهای شوهرش با دخترش او را به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه ایستاد.
متهم که زنی ۳۶ ساله است، از سوی دو دخترش بخشیده شد، اما پسر مقتول که از همسر دیگرش بود، برای او درخواست قصاص کرد. با توجه به اینکه یکی از اولیایدم دختربچهای ۱۰ ساله بود و اعلام کرده بود مادرش را میبخشد، دادگاه رضایت او را نپذیرفته و آن را منوط به صدور حکم رشد کرده بود.
روز گذشته پزشکیقانونی نامهای برای دادگاه ارسال کرد و در آن نوشت دختر ۱۰ ساله قدرت تشخیص دارد و میتواند تصمیمگیری کند، بنابراین وقتی او یکبار دیگر در جایگاه قرار گرفت، گفت برای مادرش درخواست قصاص ندارد و او را بخشیده است.
متهم پس از اظهارات اولیایدم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: شوهرم از همسر اولش جدا شده بود که به خواستگاری من آمد. او ۱۸ سال از من بزرگتر بود، اما به دلیل اینکه من شرایط خوبی نداشتم، قبول کردم با او ازدواج کنم. ما در سالهایی که با هم زندگی کردیم صاحب دو دختر شدیم. در زمان حادثه دختر کوچکم که حالا ۱۰ ساله است، هشت سال بیشتر نداشت و دختر بزرگم هم ۱۴ ساله بود. همسرم مرد بداخلاقی بود، خیلی من را اذیت میکرد، کتک میزد و فحاشی میکرد. من خودم تحمل میکردم، اما وقتی میدیدم با بچهها دعوا میکند، خیلی ناراحت میشدم. همسر اولش هم بهخاطر همین بدرفتاریهایش با او درگیر و جدا شده بود.
متهم ادامه داد: روز حادثه همسرم داشت به دختر کوچکم درس یاد میداد. حین درسدادن عصبانی شد و بچه را کتک زد و فحش داد. من خیلی ناراحت شدم، گفتم چه حقی داری بچه را بزنی. حق نداری دست روی بچه من بلند کنی. او عصبانی شد و به سمت من هم حمله کرد. بعد بچه را محکمتر کتک زد. من آنقدر عصبانی شدم که اصلا نفهمیدم چه شد. با او درگیر شدم. وقتی روی زمین افتاد، او را به قتل رساندم، البته قصد کشتن شوهرم را نداشتم. اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.
گفتههای این زن در حالی است که در زمان حادثه دختر نوجوان او به مأموران گفته بود: وقتی پدرم روی زمین افتاد، مادرم روی او نشست و با روسری او را خفه کرد. پدرم تقریبا بیهوش بود که مادرم او را کشت.
وقتی زن جوان در دادگاه مورد سؤال قرار گرفت که چطور مدعی است اصلا متوجه نشده چه اتفاقی افتاده است، گفت: من نمیدانم دخترم چه گفته است، اما من بهخاطر بچههایم همهچیز را تحمل کردم. اجازه ندادم آنها بیپدر بزرگ شوند. با اینکه شوهرم بسیار بدرفتار بود، اما تحمل میکردم، حتی به بچهها میگفتم زیاد سربهسر پدرشان نگذارند تا موضوع حل شود، اما شوهرم هر روز رفتارش را بدتر میکرد.
او فقط به بدرفتاری با من بسنده نمیکرد و بچههایم را کتک میزد و به آنها فحاشی میکرد، بههمینخاطر من خیلی ناراحت میشدم. اصلا نمیتوانستم کارهایش را تحمل کنم. آن روز هم بهخاطر خودم با او درگیر نشدم و درگیریام بهخاطر بچهها بود.
متهم در ادامه گفت: زمانی که با شوهرم ازدواج کردم، خیلی جوان بودم. او بدرفتاری میکرد و من همیشه از شوهرم میترسیدم. فکر میکردم با آمدن بچه همهچیز بهتر میشود، اما بدتر شد. خشونتی که او نسبت به من داشت به سمت بچهها رفت.
بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه قرار گرفت. او نیز دفاعیات خود را مطرح کرد. سپس متهم یکبار دیگر در جایگاه قرار گرفت و گفت: بهخاطر اتفاقی که افتاده است بسیار پشیمان و ناراحت هستم. بچههایم حالا در شرایط بدی قرار دارند و تنها شدهاند. من هرگز فکر نمیکردم چنین سرنوشتی برای بچههایم رقم بخورد. قضات بعد از پایان جلسه دادگاه، برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر کاربران
اگر راست میگی می خواستی ازش جدا بشی
نه اینکه او را به این وضع بکشی
دوره آخر الزمانه خدا خودش دستمون را بگیره
پاسخ ها
بعضی از مردها راضی نمی شوند زن را طلاق بدهند شوهر منم انقدر بد ویه دنده ولجباز است حرف فقط حرف خودش است وخیلی بد دهن وخسیس من با این مرد ۲۰ سال است این مردانقدر بچه ها رااذیت کرده که راضی به مرگ پدرشان هستند دوستان برایمان دعا کنید از دست این مرد رهایی یابم واین مرد به سزای عملش برسد
آره طلاق میگرقت تا اونم باز یک زن دیگه رو بد بخت کنه و چندتا بچه رو دست اون یکی بذاره
یاسر جان حالا که گذشته، هرچی بوده شوهره فوت شده بهتر است این خانم آزاد بشه از دو دخترش نگهداری کنه چون زن دختر دوستی است، آزادش کن بره،
یک نکته تاریک در کار این زن وجود داشته مرد که بیهوش روی زمین افتاده که حالا معلوم نیست چرا؟ عمدا با روسری خفه کرده در این حالت دیگر عذر نفهمیدم چه شد به هیچ عنوان پذیرفته نیست میتونست حداقل چند بار تلاش کنه اونو پیش مشاور ببره نه فقط هر سری خودش با او درگیر و مشغول مجادله بشه
بزن اون کف قشنگرو
اگه بابچه ها بدرفتاری کرده دخترهاب بینواروکتک زده دستش دردنکنه که جانش روگرفته روزاول بچهها روقبول کردی حال عشقت به پایان رسیده تلافی روسربچه های زنت خالی میکنی احسن به این زن که بخاطربجه هاش دست به قتل یه نامردزده روحش تا ابد با یزیدیان محشورباد
پاسخ ها
حالت فکر کنم خوب نیست بک دکتر روانپزشک خودتو نشون بدی بد نیست
کاربر آشنای عزیز
فکر کنم تا حالا شوهر بداخلاق نداشتی که انقدر راحت قضاوت می کنی، وقتی شوهرت هر روز که میاد خونه و تن و بدن خودت و بچت میلرزه و هیچ راهی جز تحمل کردن نداری یه جایی دیگه به مرز جنون می رسی.
منم هر روز و هر شب توی ذهنم هزاربار شوهر بداخلاق و بددهنم رو میکشم
کاش یکم شرایط طلاق و حضانت بچه برای خانم ها راحت تر میشد تا مجبور نشیم اینجوری زندگی کنیم
بینام
میتونی طلاق بکیری راحت بلشی
ولی توهم مثل این زن بلید هر روز کابوس مرک میبینی
پاسخ ها
باشه یاسر
بعضی مردها خیلی خود را قوی و حتاک و غالب به زنانشان نشان میدهند در حالی که بیرون گربه هم نیستند و زن کار شایسته ای کرده ومرگ حق مرد بود
دستش درد نکنه کار خیلی خوبی کرد.کاش خدا قدرت بدنی هم به زن میداد تا در برابر اعمال خروج انسانی شوهراقدام کند.مردا اکثرا بی منطق وروبه زوال اند
پاسخ ها
دقیقا ارزش هیچ ترحمی ندارن
46 سال با جردی که مدام کارش تحقیر وقهر بوده زندگی کردم ورنج بردم با خانواده اش که دل بیمار وپر از حرف وحدیث وباور کنید که نز دیکانم را نگذاشتم چیزی متوجه بشوند با ابروداری کاملا عصبانیت این خانم را درک میکنم اما من کاملا به خدا باور وتوجه داشته ودارم و همبن صبرم نتیجه اش را داد وخانه را خودش بنامم کرد صبر خوبه میان بدو بدتر
دستش درد نکنه حقش بود ...
اره جون خودت. زنهای شبیه شما که کم هم نیستید انقدر شوهر بدبخت رو آزار میدید که یا خودکشی کنه یا اگه بازم مقاومت کرد خودتون کارشو تموم میکنید. قاتل بی احساس و نمک نشناس، فقط اعدام
اتش خشم وکینه راشعله ورنکنین اجازه بدین بچه های یتیم لااقل مادری بالاسرشان باشد رضایت بهترین کاردراین شرایطه
قضیه رازیادلوث نکنین ثواب دارد