بررسی ابعاد تبلیغات سیاسی در عصر دیجیتال
عصر تکنولوژیته امروزی همه ابعاد زندگی از جمله سپهر سیاست را نیز تحتتاثیر خود قرار داده است. کنش سیاسی گروهها، افراد، سیاستمداران، رایدهندگان و جریانات سیاسی تابع تغییرات تکنولوژی است. فیسبوک نیز اعلام کرد که تبلیغات سیاسی را حذف نمیکند.
روزنامه صبح نو: عصر تکنولوژیته امروزی همه ابعاد زندگی از جمله سپهر سیاست را نیز تحتتاثیر خود قرار داده است. کنش سیاسی گروهها، افراد، سیاستمداران، رایدهندگان و جریانات سیاسی تابع تغییرات تکنولوژی است. فیسبوک نیز اعلام کرد که تبلیغات سیاسی را حذف نمیکند.
از این رو عرصه کنش سیاسی، با تهدیدات و مخاطرات جدیدی مواجه شده است. ظهور پلتفرمهای رسانهای-اجتماعی نظیر شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای اشتراکگذار ویدئو و محتوا (فیسبوک، توییتر، یوتیوب و تلگرام) در حالی که نوید مشارکت گستردهتر عمومی و تکثرگرایی را در جوامع مختلف سرمیداد، با گذر زمان نگرانیها و دغدغههایی را درخصوص سوءاستفاده از دادههای شخصی افراد و قطبیسازی سیاسی در جامعه ایجاد کرد؛ دغدغههایی که صحت خود را در وقایع مختلف نظیر انتخاباتهای کشورهای مختلف، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نشان دادند.
پیامهای سیاسی شخصیسازیشده
استفاده از اپلیکیشنهای موبایلی و کامپیوتری توسط میلیاردها کاربر در سراسر جهان منجر به جمعآوری و تولید حجم زیادی از داده شده است که در اصطلاح به آن کلانداده یا ابرداده میگویند. این دادهها از اطلاعات خرید و فروش محصولات و خدمات تا نتایج جستوجو در موتورهای جستوجو و پاسخ و واکنشهای احساسی نسبت به محتوای آنلاین را شامل میشود. امروزه متوسط افراد در جوامع غربی بهطور داوطلبانه اگر نگوییم، میلیونها نفر هزاران داده را در اختیار اپلیکیشنهای نرمافزاری قرار میدهند بدون آنکه بدانند از این دادهها چگونه استفاده میشود و چه منفعتهایی را از این تحلیلهای چندبعدی به دست میآورند.
قطبیسازی گروهی
سوال کلیدی در اینجا آن است که آیا رسانههای اجتماعی، قطبیسازی سیاسی را افزایش میدهند. بهطور کلی، قطبیسازی سیاسی و اجتماعی تحتتاثیر عوامل بالا به پایین، پایین به بالا چون تفکرات، بیانات و نگرشهای سیاستمداران و منابع رسانهای تاثیرگذار و تغییرات اجتماعی و اقتصادی-اجتماعی قرار دارد. این قطبیسازی سیاسی و گروهی پدیده جدیدی نیست با این وجود در بستر رسانههای اجتماعی نیز این قطبیسازی صورت میگیرد. با این حال در ابتدا کاملا مشخص نیست که رسانههای اجتماعی لزوما به قطبیسازی وسیعتری در سطح جامعه منجر میشوند یا خیر. افراد در رسانههای اجتماعی با گروههای مختلف و طیفهای متفاوت سیاسی و اجتماعی روبهرو میشوند و میتوانند انتخاب کنند که به کدامیک از گروهها را بپیوندند؛ این در صورتی است که گروههای رسانههای اجتماعی بازتابدهنده توزیع کنونی و موجود عقاید در جامعه باشند. در این نگاه رسانههای اجتماعی آینه تفکرات موجود و نحوه توزیع آنان در جامعه هستند.
الگوریتمهای پلتفرمها و رادیکالیسم
در سال ۲۰۱۷، ۴۵درصد آمریکاییها داستانهای خبری را از فیسبوک، ۱۸ درصد از یوتیوب و ۱۱ درصد از توییتر و ۷ درصد از اینستاگرام دریافت میکردند. محتوای خبری این پلتفرمها توسط گروههای ثالث تولید میشود؛ از جمله وبسایتهای تلویزیون، رسانههای چاپی و رادیویی. علاوهبر این حجم زیادی از محتوای کاربرپدید[۱] که ماهیتا سیاسی هستند نیز بر بستر این پلتفرمها تولید میشوند. چنین محتوایی با جریانات و تفکرات سیاسی مشخصی سروکار دارد و همینطور از همه مهمتر در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جاری است.
گسترش اخبار جعلی
نشر اخبار جعلی پدیده جدیدی نیست بلکه تکنولوژی موجب شده است تا سرعت نشر و انتقال محتوای جعلی و پتانسیل شناسایی مخاطبان و اثرگذاری را تا حد زیادی افزایش دهد. تحلیل کلانمقیاسی از ۱۲۶ هزار خبری که در پلتفرم توییتر از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ توسط محققان MIT صورت گرفته، نشان داده شده است که محتوای غلط و جعلی، بیشتر، سریعتر، عمیقتر و گستردهتر از حقیقت است[۲]؛ البته باید در نظر داشت که این تحقیق میان اطلاعات گمراهکننده[۳] که با قصد و نیت منتشر میشوند و اطلاعاتی که اشتباه[۴] هستند، تمایزی قائل نشده است.
ارسال نظر