رد ادعای مارتین اسکورسیزی درباره «رگبار» بیضایی
ناصر صفاریان با اشاره به ترمیم و بازسازی «رگبار» در بنیاد سینمایی مارتین اسکورسیزی گفت: مدیران این بنیاد برای انجام این کار از نسخهی پزیتیو این فیلم که در اختیار آقای بیضایی بوده استفاده کردند.
ایسنا: ناصر صفاریان با اشاره به ترمیم و بازسازی «رگبار» در بنیاد سینمایی مارتین اسکورسیزی گفت: «مدیران این بنیاد برای انجام این کار از نسخهی پزیتیو این فیلم که در اختیار آقای بیضایی بوده استفاده کردند و در نخستین نمایش این نسخه در آمریکا، مارتین اسکورسیزی ضمن ابراز تاسف مدعی شد که ظاهراً این فیلم در داخل ایران نابود شده! در حالی که نسخهی پزیتیو فیلم مورد بحث در آرشیو فیلمخانهی ملی ایران موجود است و همین نکته، ادعای این فیلمساز سرشناس آمریکایی دربارهی فیلم «رگبار» را نقض میکند.»
طبق گزارش رسیده،کانون فیلم خانه سینما در تازهترین برنامهی خود که با مشارکت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی برگزار شد نسخهی ترمیمشدهی «رگبار» ساختهی بهرام بیضایی را به نمایش گذاشت.
در این برنامه که شامگاه یکشنبه 22 دیماه برگزار شد دکتر مصطفی جلالیفخر (منتقد سینما) و جابر قاسمعلی (فیلمنامهنویس) حضور داشتند و این فیلم را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار دادند.
وی گفت: «کانون فیلم خانه سینما که خوشبختانه از ابتدای راهاندازی، از مساعدت و همکاری مدیریت خانه سینما برخوردار بوده، در این روزهای آکنده از سوگ و غم، ضمن پرهیز از برگزاری برنامههای طنز یا جشن میکوشد تا با برگزاری جلسات نمایش فیلم و نقد و بررسی، از تعطیل شدن- حتی موقتی- جلسههایی با اهداف فرهنگی جلوگیری کند.»
صفاریان سپس در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به ترمیم و بازسازی «رگبار» در بنیاد سینمایی مارتین اسکورسیزی گفت: «مدیران این بنیاد برای انجام این کار از نسخهی پزیتیو این فیلم که در اختیار آقای بیضایی بوده استفاده کردند و در نخستین نمایش این نسخه در آمریکا، مارتین اسکورسیزی ضمن ابراز تاسف مدعی شد که ظاهراً این فیلم در داخل ایران نابود شده! در حالی که نسخهی پزیتیو فیلم مورد بحث در آرشیو فیلمخانهی ملی ایران موجود است و همین نکته، ادعای این فیلمساز سرشناس آمریکایی دربارهی فیلم «رگبار» را نقض میکند.»
دبیر کانون فیلم خانه سینما در ادامهی جلسه با اشاره به این که «رگبار» به عنوان نخستین ساختهی بهرام بیضایی در سال 1351 ساخته شده، ضمن اشاره به تحسین و دریافت جوایزی از جشنوارهی فیلم سپاس و همچنین واکنش منفی برخی منتقدان مطبوعات) به برخی حاشیههای تولید آن (نظیر وقفههای طولانی مدت، بینظمی و اختلاف سلیقه میان بهرام بیضایی و باربد طاهری) اشاره کرد و افزود: «میتوان گفت مشکلات بهرام بیضایی با اغلب تهیهکنندگان فیلمهایش که متاسفانه تا آخرین ساختهاش ادامه داشت، از همین فیلم آغاز شده و این نکته در یادداشت گلایهآمیز او پس از پایان تولید این فیلم نیز انعکاس داشته است.»
قاسمعلی گفت: «این فیلم نخستین اثر بلند و سینمایی بهرام بیضایی است و طبیعی است که نواقصی دارد. اما این نقصها بیشتر از آن که از نحوهی تولید ضعیف و غیر استاندارد چنین فیلمی ناشی شده باشد ریشه در پرداخت خامدستانهی فیلمساز نسبت به عناصر، نمادها و نشانههایی نظیر آینه است که در فیلمهای بعدی او شکل و قالب بهتری پیدا میکند.»
این فیلمنامهنویس سپس به نقش و حضور قدرتمند زنان در سینمای بیضایی اشاره کرد و افزود: «زنان فیلمهای بیضایی عموماً زنانی مقتدر، آرمانخواه و نسبت به مردان بسیار پیشروتر هستند. در حالی که شخصیت زن فیلم «رگبار» یک زن معمولی است که جایگاه و قداست زن آرمانی خصوصاً در فیلمهای متاخر بیضایی را ندارد.»
وی گفت: «این فیلم چهل و هفت سال پس از تولید آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته در حالی که آن را باید با مختصات زمان و زمانهای که در آن ساخته شده سنجید.»
این منتقد سینما سپس «رگبار» را «یکی از موفقترین آثار در تلفیق رئالیسم و سوررئالیسم» توصیف کرد و افزود: «بیضایی در این فیلم موفق شده هم یک فیلم واقعگرا بسازد و هم یک ملودرام درست و عاشقانه که از لحظههای حسی بسیار قوی و موفقی برخوردار است. به عنوان مثال ذات عاشقانهی سکانس دیدار آقای حکمتی (زندهیاد پرویز فنیزاده) و عاطفه (پروانه معصومی) بهقدری قوی است که حتی طنز الصاقی فیلمساز نیز نمیتواند جوهرهی آن را کمرنگ کند. به این ترتیب زمانی که تماشاگر در پایان همین سکانس با یک لحظهی سوررئال (نظیر پر شدن درختها از بچههایی که نظارهگر ابراز علاقهی آقای حکمتی به عاطفه هستند) مواجه میشود، درام صحنه اُفت نمیکند و همچنان یک عاشقانهی شاعرانه باقی میمانَد.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود «رگبار» را «یک تجربهی عاشقانه» توصیف کرد و افزود: «این فیلم روایتی از یک تراژدی نیست و حتی غمگین هم نیست. شخصیت محوری این فیلم یک تجربهی غنی و عاشقانه را با خود میبَرَد که شاید نتوان آن را پیروزی او دانست اما در عین حال شکست رقیب عشقیاش هم نیست. چون عشقی که در فیلم مورد پرورش قرار گرفته، در پایان نیز همچنان خوب و کامل و تاثیرگذار باقی مانده است.»
در ادامهی جلسه، دکتر جلالیفخر نیز «پرداخت شخصیتهای خاکستری» و همچنین «پرهیز از اشاره به آدمهای سیاه و سفید» را از مهمترین ویژگیهای «رگبار» برشمرد و افزود: «شاید بدترین شخصیت این فیلم مدیر مدرسه است که بیضایی با نمایش فضای خانوادگی و حرکات مشمئزکنندهای که برای او طراحی کرده سعی داشته تا تصویر یک آدم مزاحم را از او ارائه دهد.»
وی سپس با اشاره به نقش عناصر نمادگرایانه در برخی لحظات فیلم گفت: «این عناصر در بعضی لحظههای فیلم بیش از آن که کارکردی در جهت خود فیلم داشته باشند مختلکننده هستند. مثل حضور فردی با عینک دودی تیره که به نظر میرسد نمادی از نیروهای امنیتی است و در پایان فیلم شخصیت اصلی داستان را مجبور میکند که آن محل را ترک کند.»
در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی، جابر قاسمعلی گفت: «یکی از جالبترین نکتههای «رگبار» این است که چنین فیلمی با وجود عدم برخورداری از ساختمان کلاسیک داستانی، از عناصری وام گرفته که مربوط به ساختارهای داستانی است.»
ارسال نظر