بهمنی: موسیقی امروزه جز ضعف چیزی ندارد
گفت و گوی محمدعلی بهمنی درباره موسیقی ایران از ناصر عبداللهی تا علیرضا قربانی و سالار عقیلی را در این خبر خوانید.
روزنامه همدلی: گفت و گوی محمدعلی بهمنی درباره موسیقی ایران از ناصر عبداللهی تا علیرضا قربانی و سالار عقیلی را در این خبر خوانید.
محمدعلی بهمنی را با ترانههای ماندگاری که برای بسیاری از خوانندگان شناختهشده پیش و پس از انقلاب ساخته، میشناسند. او مدتی قبل از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفا داد؛ درست چند روز بعد از بالا گرفتن موج انتقادات مختلف به صدور مجوز برای حمید هیراد؛ خوانندهای که او را به سرقت ادبی متهم کرده بودند. هیراد البته مدتی بعد هم در کنسرت شیراز بهجای اجرای زنده، لبخوانی کرد.
شاید یکی از دلایل استعفای محمدعلی بهمنی از پستش در دفتر موسیقی همین پدیده هیراد بود. این ترانهسرای کهنهکار در گفتوگو با همدلی حرفهای جالبی زد که در ادامه میخوانید:
باوجود این حجم از محتوا که بهعنوان محصولات هنری امروز دارد بهسوی گوش و چشم مخاطب هجوم میبرد، آیا جوانان متولد دهه هفتاد به بعد اصلاً مجالی مییابند که بخواهند بین انواع محصولات اثر هنری به معنای درستش را انتخاب کنند یا خیر؟
اتفاقاً اوضاع و احوال در این ایام طور دیگری است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که متاسفانه در موسیقی و ترانه جز ضعف چیزی نداریم که بخواهیم به آن دلخوش باشیم، بنابراین ما یا همچنان مشغول گوش دادن به موسیقی تولیدشده پیش از انقلاب هستیم، یا آثار کسانی را میشنویم که بعد از انقلاب کارهایی خلق کردند که بهعنوان یک سبک در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شد.
نام چنین صداهایی را دیگر نمیشود موسیقی گذاشت، بلکه باید آن را تحمیل نامید. این تحمیلی است که شرکتهای تولید موسیقی و برگزاری کنسرت دارند به یکایک اهالی این کشور تحمیل میکنند. آیا در این آثاری که بهاصطلاح هیت شدهاند، میشود کاری را مثال زد که شعر و ترانه مناسبی داشته باشد؟
به دلیل وجود همین شرایط هم بود که گفتم گاهی با سخن گفتن از چهرههایی در هنر موسیقی که از خودشان آثار قابلاعتنایی بهجا گذاشتند، میشود امیدوار بود آن گروهی که به دلیل هجوم اینهمه ناهنجاری صوتی و تصویری مجال انتخاب نداشتهاند، کمی از این وضع فاصله بگیرند و قدرت تشخیصشان را با شنیدن آثار خوب محک بزنند....
بههرحال این وضع آموزه زمان این نسل است. با این توضیح نمیشود به جوانان این نسل تحمیل کرد که برای مثال حتماً صدای ناصر یا هر خواننده به تعبیر من ارزشمندی را گوش بدهند. اما تمام ماندگاری ترانه و شعرهای آثاری که به آن اشاره شد، برای چند لحظه، چند هفته یا نهایتاً چند ماه است. اصلاً نباید این صداها را با صدای کسانی همچون ناصر مقایسه کرد.
اتفاقاً چون قصد مقایسه ندارم سوژههایی را انتخاب میکنم که به باور من ازنظر هنری ارزشمند است و میتواند بهنوعی دوره بازگشت در موسیقی بهحساب بیاید؛ البته منظورم از دوره بازگشت اتفاقی نیست که در کانونی نظیر چاووش افتاد...
بهانه این گفتوگو با شما در آغاز ناصر عبداللهی بود، اما شما ظاهر از پرسش و پاسخی که درگرفت احساس ملال کردید. امید من این است که کار کردن روی چنین سوژههایی شاید روزنهای باشد برای باز شدن راه حضور موسیقی خوب...
امروز حتی رسانه ملی هم آثاری را پخش میکند که ازنظر کلام و موسیقی واقعاً سطح پایینی دارد. بالاخره این گروه از سوی جریانی موردحمایت قرار میگیرند. شما گمان نکنید که شوراها بهکارهای ضعیف و زشت مجوز انتشار میدهند؛ نه، اینطور نیست. شوراها چنین آثاری را رد میکنند، اما امروز شاهدیم که این کارها دارد پخش میشود. یکی از وظایف شما در رسانهها این است که پشت پرده این ماجراها را کشف کنید. از نگاه من بهجای پرسش از شوراها باید شرکتهایی که چنین آثاری را تولید میکنند، پیدا کرد و گریبانشان را گرفت و سوال پرسید که این چه آثاری است که پخش کردهاید؟
چندی قبل شما با یکی از رسانههای فعال درزمینه موسیقی گفتوگویی تصویری انجام دادید که در بخشی از آن درباره یکی دو خواننده سخن به میان آمد. علیرضا قربانی یکی از آن خوانندگان بود که شما به فهم بالای او در درک شعر و به بیان درستش در ادای کلمات اشاره کردید. همین خواننده بهتازگی اثری را بهطور مشترک با همایون شجریان خوانده که بسیاری از شنوندگانش آن را اثری گوشخراش میدانند.
از سوی دیگر سال گذشته آلبوم با صدای سالار عقیلی بانام نگار منتشر شد که فارغ از تعبیرها و ترکیبهای عجیب و باورنکردنی در کلام حتی عروض و قافیه هم بهدرستی در آن رعایت نشده بود. اینها که نامهای شناختهشده درزمینه آواز در ایران بهحساب میآیند، مشغول تولید آثاری با این سطح کیفی هستند. با این شرایط از یک خواننده تازهوارد که فقط به دنبال شهرت است دیگر چه توقعی میشود داشت؟
لااقل در آثار افرادی که نام برده شد، ضعف کلامی به چشم نمیخورد.
در این اوضاعواحوال آیا کسانی که به معنای واقعی هنرمند هستند، غمگین نشدهاند؟ بههرحال هنر ذاتاً با دیده شدن انس و الفت دارد...
هنرمند واقعی در شرایطی که صداهای ضعیف و واژههای ضعیف از هر سو شنیده میشود، نباید خودش و هنرش را عرضه کند. یک هنرمند واقعی در این وضع هنرش را باید نگاه دارد حتی اگر فکر میکند با استفاده از آن میتواند معیشتش را تامین کند. اگر کسی برای تامین معاش خود در فضای نامناسبِ امروز هنرش را عرضه کند، در حقیقت خودش را تخریب کرده است، چون از یک سو شوراها روی واژگان اثرش طوری تکیه میکنند تا این نتیجه را بگیرند که فلان کلمه برای روزگار امروز مناسب نیست و از سوی دیگر کسانی که پخش اثر را بر عهده دارند، آن را به خوبی به گوش مخاطب نمیرسانند. امروز اگر از شما بخواهند نوشتار ضعیفی را بهعنوان یک روزنامهنگار ارائه کنی، جبر روزگار شما را مجبور میکند این کار را انجام بدهی؟
آیا شما فکر میکنید همه کسانی که مشغول فعالیت در عرصه روزنامهنگاری هستند همه آنچه فکر میکنند درست است، میتوانند به مخاطب ارائه کنند؟
مقصود من این است که در دوره کنونی شرایط اینطور نیست که همه آثار موسیقایی ضعیف باشد. اتفاقاً آثار خوبی هم ساخته میشود، اما چون خالقانش فضا را مناسب نمییابند، اثرشان را عرضه نمیکنند. بالاخره امروز کسانی که در عرصه موسیقی مشغول تخریب و تولید آثار ضعیف هستند، بهشدت فعالاند و در این اوضاعواحوال هنرمند واقعی اصلاً نباید اثرش را ارائه کند.
نظر کاربران
شعر فقط شعر بع بع بع بعله فلانی .فرهنگ بیراهه.!!!!