چرا روایت غیررسمی از وقایع ماهشهر دیده شد؟
روزنامه اصولگرای فرهیختگان در گزارشی به بررسی ویدئویی کوتاه در خصوص وقایع ماهشهر که در فضای مجازی منتشر شده است پرداخت.
روزنامه اصولگرای فرهیختگان در گزارشی به بررسی ویدئویی کوتاه در خصوص وقایع ماهشهر که در فضای مجازی منتشر شده است پرداخت.
آخر هفته گذشته ویدئویی کوتاه و چنددقیقهای درخصوص وقایع ماهشهر در فضای مجازی منتشر و بهشدت دیده شد، سازنده اثر حامد هادیان از خبرنگاران انقلابی است که قبلتر روایتهای جذابی درخصوص زیارت اربعین، سیل فروردین و... هم ساخته بود اما هیچکدام بهاندازه این روایت کوتاه از ماهشهر دیده نشده بود.ما میتوانیم موافق یا منتقد روایت هادیان باشیم.
شرح قصه ماهشهر از دوربین هادیان کامل نیست و بخشهای مهمی از شروع ماجرا تقریبا سانسور شده است و به این سوال مهم جواب نداده که ادوات سنگین جنگی برای چی به کف میدان آمدند؟ دوستان منصف دیگری که ماجرا را از نزدیک دیدهاند میگویند شروع درگیریها از طرف افرادی غیر از نیروهای نظامی بوده است، حتی رسانههای اپوزیسیون هم این اصل را پذیرفته بودند که شروع درگیری از هر جایی که بود، از طرف نیروهای نظامی نبوده است و این نقطهضعف مهم روایت جنجالی این روزهاست. کار هادیان تا همینجا ارزشمند است که جرات کرده به کف میدان برود و انحصار روایت تصویری را از چنگ رسانههای معارض دربیاورد، اما روایت دقیقی ارائه نکرده است، البته اینها مباحث قابل مناقشهای است و ممکن است افراد دیگری نظرات متفاوتی داشته باشند اما نکته مهمتر پاسخ به این سوال است که چرا این روایت اینقدر دیده شد؟ و مهمتر از آن این است که چرا تا این حد مورد استقبال کاربران حزباللهی قرار گرفت؟
مستند هادیان آنجایی گل میکند و میگیرد که تابوی روایت تصویری رسمی را میشکند، روایت رسمی که سالهاست تکرار شده است و تبدیل به یک عادت روزانه، روایت رسمی که قابل پیشبینی است و هیچ پیچیدگی و نوآوری ندارد، روایت رسمی که شالودهاش بر سختخبر است و نسبتی با نرمخبر ندارد، روایت رسمی که خبر نیست بلکه روابطعمومی دستگاههای اجرایی است، روایت رسمی که در آن هیچ نقدی دیده نمیشود. روایت رسمی سالهاست بهگونهای است که اگر سوژه را همراه با چند داده مختصر به خود مردم هم بدهید به احتمال بسیار زیاد آنچه را خبر سیما برایشان قرار است تدارک ببیند، تصویرسازی میکنند و این الکنبودن و قابل پیشبینی بودن روایت رسمی، مهمترین امتیاز برای روایتهایی مانند روایت هادیان است.
حتی در فضای ارزشیها و اصطلاحا حزباللهیها هم این روایت غیررسمی از آن روایتهای رسمی بیشتر دیده و پسندیده شد. شاید برخلاف طیفهای قدیمیتر و کمی باتجربهتر که احیانا محتاط شدهاند، حزباللهیهای جوانتر بیشترین استقبال را از این روایت کردند و این یک اتفاق مهم است.اگر قرار است روندها اصلاح شود باید بعضی حرفها صریحتر زده شود، این یک هشدار جدی است که چسبندهترین لایههای فکری و سیاسی به کشور نسبت به روایتهای رسمی تردید دارند و از یک روایت غیررسمی ولو پرغلط استقبال میکنند.روایتی که در لایههای دو و سه پیامهای سنگین دیگری هم دارد که امیدوارم ارزشیها دیگر آنها را قبول نداشته باشند، اما هرچقدر چه بدنه عمومی جامعه چه بدنه ارزشیها به سمت آن پیامهای لایههای دو و سه حرکت کنند، مقصر حتما راویان روایتهای رسمی هستند که به هر دلیلی _چه نابلدی باشد و چه فشارهای سیاسی و اقتصادی دولت_ نتوانستهاند موفق باشند و کار را به اینجا رساندهاند.
رسانه رسمی ازجمله صداوسیما خواسته یا ناخواسته به سمت تولید و توزیع سرگرمی رفته اما مدیوم خبریاش همان است که بود و اگر تغییری صورت گرفته صرفا در فرم یا در حد تاکتیک است و خبری از تغییر جدی نیست که نیست. اجتماعی شدن اطلاعرسانی، مردمیشدن و فاصله گرفتن از الگوهای روابطعمومیطور، گشودگی رسانه، جدی بودن در نقد، بازکردن درهای رسانه روی چهرههای منتقد و... شاید وقتی دیگر محقق شود، وقتی که امیدوارم خیلی دیر نباشد.
نظر کاربران
ترس و خفقان امروزه در جامعه مانع ابراز حقیقت هست
استفاده از این حجم از آتش،........افراد غیر حرفه ای نباید در اعتراضات ، دخالت کنند .
رسانه مگه داریم توی ایران؟