مافیای موسیقی در ظرف صدا و سیما و ارشاد
وضعیت ناگوار و آشفته بازار موسیقی و به طور کلی هنر در این روزهای کشورمان، محصول چیست؟ چه کسی به کسانی که لقب مافیای موسیقی را دارند، قدرت داده است؟ وقتی یک تهیهکننده در صدا و سیما به یک خواننده تازه از راه رسیده، وعده خواندن تیتراژ سریالی پرمخاطب را میدهد تا در ازایش مدیریت برنامههای او و کنسرتگذاریاش را برعهده بگیرد، طبیعی است که اوضاع و احوال موسیقی کشور همین باشد.
روزنامه همدلی: وضعیت ناگوار و آشفته بازار موسیقی و به طور کلی هنر در این روزهای کشورمان، محصول چیست؟ چه کسی به کسانی که لقب مافیای موسیقی را دارند، قدرت داده است؟ وقتی یک تهیهکننده در صدا و سیما به یک خواننده تازه از راه رسیده، وعده خواندن تیتراژ سریالی پرمخاطب را میدهد تا در ازایش مدیریت برنامههای او و کنسرتگذاریاش را برعهده بگیرد، طبیعی است که اوضاع و احوال موسیقی کشور همین باشد.
امروز سرنوشت موسیقی کشور در دستان آدمهایی است که در بدنه مدیریتی فرهنگ و هنر ایران قدرت دارند، بنابراین اصلا دلیلی ندارد صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد بخواهند اوضاع را تغییر دهند. امروز بنرهای چند صد میلیونی که در بزرگراههای شهرهای ایران نصب شدهاند نام آدمهایی را مطرح میکنند که ماشینهای چندبار مصرف تولید پول برای مافیای موسیقیاند.
سریالهای نمایش خانگی یک خواننده تازه از راه رسیده را یک شبه به شهرت میرسانند و فضای مجازی به عرصهای برای تبلیغ کارهایی که این آدمها میکنند، تبدیل شده است. امروز هنرمندان تاثیرگذار و باسابقه به حاشیه رانده شدهاند و در شرایط سختی روزگار میگذرانند. فریدون شهبازیان به اوضاع و احوال موسیقی رایج در ایران این روزها اعتراض کرده و عدهای به او خرده میگیرند که چرا وقتی در ارکستر ملی رهبری میکرد، دراین باره حرف نمیزد. چرا یک شخص توانمند باید آنقدر در شرایط سخت مالی قرار گرفته باشد که حاضر شود کاری را انجام دهد که از صمیم قلب قبول ندارد.
من با سخنان فریدن شهبازیان موافقم و به او حق میدهم. کاش به جای حاشیهسازی به حرفهایش فکر کنیم. موسیقی اصیل ایرانی که همیشه به عنوان المانی از فرهنگ و هویت ایرانی از آن یاد کردهاند در وضعیت بدی قرار گرفته است و امروز اصلا جایگاهی ندارد.
بسیاری از کسانی که زمانی به عنوان فعالان عرصه موسیقی ایرانی از آنها یاد میشد، در این آشفته بازار برای اینکه از معرکه عقب نیفتند روی اصول حرفهایشان پا گذاشتهاند و برای به سالن کشیدن مخاطب و فروش آثارشان دست به هر کاری میزنند.
مسئولیت متولیان در این وضع دقیقا چیست؟ چرا هیچ یک از کسانی که نامشان مدیر فرهنگی است، مسئولیت این وضع را به عهده نمیگیرند و عذرخواهی نمیکنند. همه تریبونها را خودتان در اختیار این آدمها قرار دادهاید و مدام فقط حرف میزنید.
کنسرتهایی با نوازندگی ویلن محمدرضا گلزار و خوانندگی مهران مدیری یا به شهرت رسیدن آن خواننده نوجوان در عصر جدید محصول تریبونهایی است که شما در اختیار آنها قرار دادهاید.
نظر کاربران
وقتی با وجود این همه موسیقی های متفاوت و متنوع مگه میشه فقط موسیقی سنتی گوش داد ؟ موسیقی سنتی اگه جدید و شاد خونده بشه و شعرش خوب باشه و در کنارش موسیقی پاپ هم باشه ولی اون هم معنی شعر و طرز خوندنش خوب باشه جای ایراد و اشکال نداره