بیخیالی عجیب قاتلِ ۳۰۰هزار تومانی!
پسر نوجوان که طعمه زورگیران خشن شده بود با ضربات چاقوی سارق خشن به کام مرگ فرو رفت.
روزنامه خراسان: شامگاه سه شنبه ۱۴ آبان امسال پسر ۱۷ سالهای در کوچه ۴۱ خیابان ماهان منطقه شهرک شریعتی به سمت خانه شان در حال حرکت بود که ناگهان از سوی دو زورگیر خشن غافلگیر شد. یکی از زورگیران با چاقویی که در دست داشت پسر نوجوان را که ابوالفضل نام دارد تهدید کرد تا گوشی موبایلش را به سرقت ببرد، اما ابوالفضل در برابر دزدان مقاومت کرد که در این صحنه سارق چاقو به دست ضربهای به پسر نوجوان زد و وقتی ابوالفضل روی زمین افتاد دزدان گوشی موبایل را برداشتند و پا به فرار گذاشتند غافل از این که طعمه شان کشته شده است.
بازداشت زورگیران خشن
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا این که ماموران با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی عامل این جنایت مرگبار شدند و صبح پنج شنبه ۳۰ آبان امسال در عملیاتی غافلگیرانه سارق سابقه دار در مخفیگاهش دستگیر شد و در ادامه وحید، همدست اش را که در صحنه سرقت حضور داشت لو داد و ماموران خیلی زود همدست او را نیز دستگیر کردند.
قاتل بی خیال
وحید ۲۸ ساله که از سارقان سابقه دار است خیلی خونسرد درباره درگیری مرگبار در زمان سرقت و حکم اعدامش حرف میزند و گویا این مرد علی بی غم است.
سابقه د اری؟
بله، سه بار به خاطر سرقت و مواد مخدر به زندان رفتم و آخرین بار مهر سال گذشته بود که از زندان آزاد شدم.
در این یک سال بیکار بودی؟
نه، سرکار میرفتم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل یک پسر جوان.
چرا؟
در منطقه خانی آبادنو سوار بر موتور بودیم که دیدم پسر جوان گوشی در دست دارد که به سراغش رفتم تا گوشی را سرقت کنیم که مقاومت کرد و من هم با چاقو او را زدم.
یعنی هرکسی دربرابر شما مقاومت کند به قتل میرسانی؟
نه، من با چاقو به دستش زدم، ولی میگویند که چاقو به گردنش خورده است.
گوشی را سرقت کردی؟
وقتی با چاقو پسر جوان را زخمی کردم گوشی موبایلش روی زمین افتاد و من هم گوشی را برداشتم و سوار بر موتور پا به فرار گذاشتیم.
گوشی موبایل را به چه قیمتی فروختی؟
۳۰۰ هزار تومان.
میدانستی دست به قتل زدی؟
نه، وقتی دستگیر شدیم فهمیدم که پسر جوان به قتل رسیده است.
در این مدت فراری بودی؟
نه، اطلاعی از قتل نداشتم.
بعد از آن هم دزدی کردی؟
نه، قبل از آن هم سرقت نکردیم و فقط همان یک بار بود.
برای چه دزدی کردی؟
برای تهیه پول مواد
پول مواد را از کجا تهیه میکردی؟
سرکار میروم و خانواده ام به من پول میدهند.
از چندسالگی مواد مصرف میکنی؟
۱۴ ساله بودم که پدرم فوت کرد و همان روزها بود که شروع به مصرف مواد مخدر کردم.
خانواده ات مخالفت نکردند؟
من عصبی هستم و حرفی بزنند شیشههای خانه را میشکنم.
چرا زندان برای شما درس عبرت نمیشود؟
آزاد که میشوی میشود یادم تو را فراموش.
زندان جای خوبی است؟
برای ما خوب است و خوش میگذرد.
میدانی چه حکمی در انتظارت است؟
بله، اعدام.
چه احساسی داری؟
چه کار کنم، یک نفر را کشتم، خون را با خون میشویند، حالا نوبت من است که مرا بالا بکشند و عین خیالم نیست.
چرا؟
امید به زندگی ندارم.
چه کسی باعث این اتفاقات است؟
هیچ کس، خودم و مواد مخدر باعث این اتفاقات هستیم.
حرف آخر؟
پشیمانم واز خانواده پسر جوان میخواهم مرا ببخشند.
سارق تازه کار
محمدرضا ۳۰ ساله که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارد ادعا میکند که از ماجرای درگیری مرگبار همدستش با طعمه شان خبری ندارد و این در حالی است که عامل این جنایت میگوید همدستم همه صحنه را دیده و میتوانید در دوربین مداربسته مشاهده کنید.
سابقه داری؟
نه.
اعتیاد داری؟
بله، ۱۰ سال قبل یکی از دوستانم پیشنهاد داد شیشه بکشیم، ابتدا مخالفت کردم، اما اصرارهای دوستم باعث شد برای امتحان شروع به مصرف مواد کنم که مزه اش زیر زبانم ماند و معتادش شدم.
شغل؟
در یک بنگاه املاک مسکن کار میکنم.
چرا دزدی؟
اشتباه کردم، دوستم پیشنهاد داد و برای تامین هزینه اعتیادم دست به این کار زدم.
میدانستی پسر جوان به قتل رسیده؟
نه، زمان دستگیری متوجه شدم.
صحنه درگیری را دیدی؟
نه، من متوجه ماجرا نشدم اگر میفهمیدم به اورژانس زنگ میزدم.
اما دوستت اصرار دارد که همه اتفاقات را دیدی؟
دوربین مداربسته هست و میتوانید ببینید که من نزدیک صحنه بودم یا نه.
چرا گریه میکنی؟
من ماندم وسط یک ماجرا آن هم از نوع قتل.
چرا قبل از سرقت به این جا فکر نکردی؟
اشتباه کردم و پشیمانم.
برای آینده ات برنامهای داری؟
رفیق بازی و اعتیاد را کنار میگذارم و مثل آدم زندگی میکنم.
باعث این اتفاقات چه کسی است؟
خودمان، پدر و مادرم بهترین پدر و مادر دنیا هستند و این من هستم که اشتباه کردم و کارم به این جا کشیده شده است.
نظر کاربران
حیف زحمت هایی که پدر و مادر برای تو کشیدن
پسط فطرط
پاسخ ها
'''' پست فطرت ''' صحیح میباشد'''''
چرا باید کشور ما اینجوری باشه . این همه معتاد و دزد وجود داشته باشه . اگر شرایط محیا بود اینا از کودکی میتونستن درس بخونن و برای خودشون کسی بشن . حالا باید منتظر طناب دار باشن .
اولش میگه عین خیالم نیس بعد میگه پشیمونم و انتظار بخشیده شدن دارم
پاسخ ها
دو نفر بودن مهندس