طنابِ دار، فرجامِ غرور در کوچهی مرگ!
جوان ۲۸ سالهای که پس از مشاجره با موتورسواران به دلیل توقف نامناسب خودرواش در کوچه باریک، دست به قتلی هولناک زده بود، در حالی سحرگاه یک شنبه گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد که اظهار میکرد: آتش غرور زندگی اش را سوزاند!
روزنامه خراسان: جوان ۲۸ سالهای که پس از مشاجره با موتورسواران به دلیل توقف نامناسب خودرواش در کوچه باریک، دست به قتلی هولناک زده بود، در حالی سحرگاه یک شنبه گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد که اظهار میکرد: آتش غرور زندگی اش را سوزاند!
عقربههای ساعت به نیمه شب بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۵ نزدیک میشد که زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و ماموران کلانتری خواجه ربیع مشهد از وقوع نزاع خونینی خبر دادند که طی آن جوان ۳۰ سالهای به نام رضا به قتل رسیده و جوان دیگری به نام حجت مجروح شده است.
در پی دریافت این خبر بلافاصله قاضی سید جواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) به همراه عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنایی، شبانه عازم مرکز درمانی شدند. بررسیهای مقدماتی در بیمارستان شهید هاشمی نژاد بیانگر آن بود که جوان ۳۰ ساله با واردآمدن دو ضربه چاقو به قفسه سینه جان خود را از دست داده، اما مجروح دیگر که از ناحیه گردن مصدوم شده بود از مرگ نجات یافته است.
دقایقی بعد در حالی تحقیقات مقام قضایی و کارآگاهان به محل وقوع نزاع در بولوار بهمن کشید که اظهارات شاهدان عینی و بررسیهای میدانی نشان میداد حدود ساعت ۱۹:۱۰ شب فردی به نام رضا (مقتول) به همراه یکی از دوستانش به نام حجت سوار بر موتورسیکلت قصد عبور از کوچه بهمن ۱۶.۲۰ را داشتند، اما ناگهان خودروی پژویی داخل کوچه توقف کرد تا دو زن جوان از صندلی عقب آن پیاده شوند.
این درحالی بود که موتورسواران برای بازکردن مسیر عبور به راننده پژو اعتراض میکردند، اما دو زن مذکور در حال خداحافظی با راننده بودند و در عقب خودرو نیز بازمانده بود! همین موضوع به مشاجره لفظی و درگیری جزئی بین آنها انجامید، اما راننده پژو درحالی پدال گاز را میفشرد که فریاد زد «من برمی گردم!»
گزارش ها است، پس از این ماجرا، موتورسواران به خیابان بهمن ۴ بازگشتند جایی که رضا در آن مغازه خواربار فروشی داشت ساعتی بعد ناگهان یک دستگاه پراید نوک مدادی در نزدیکی مغازه رضا متوقف شد و جوان ۲۸ ساله به همراه دو نفر دیگر از پراید پیاده شدند.
او همان «جواد» پژو سواری بود که ساعتی قبل با موتورسواران درگیر شده بود. «جواد» درحالی که چاقویی نیز در دست داشت به شیشههای خواربارفروشی حمله ور شد و شیشه مغازه را تخریب کرد. «رضا» مغازه دارکه وضعیت را این گونه دید با دوستش به داخل تعمیرگاه موتورسیکلت رفتند و هرکدام درحالی که قطعهای فلزی در دست داشتند از مغازه بیرون آمدند و بدین ترتیب درگیری بین آنها شدت گرفت.
در میان درگیری ناگهان رضا با وارد آمدن دو ضربه چاقو به قفسه سینه اش نقش بر زمین و حجت هم از ناحیه گردن زخمی شد. دو مصدوم بلافاصله به مرکز درمانی منتقل شدند و تحقیقات قضایی درحالی تا سپیده دم روز بعد به طول انجامید که متهمان مذکور متواری شده بود ند بدین ترتیب بررسیهای کارآگاهان با صدور دستورات ویژه قضایی برای دستگیری آنان ادامه یافت تا این که «جواد» و دو متهم دیگر در عملیاتهای جداگانه کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شدند.
«جواد» متهم به قتل در بازجوییها ضمن اقرار به جنایت گفت: یک لحظه عصبانیت و غرور بی جا زندگی ام را به تباهی کشید، امروز هم در حالی از کرده خود پشیمانم که دیگر دیر شده است.
گزارش ها است، متهم ۲۸ ساله این پرونده که در پی مشاجره بر سر «پارک نامناسب خودرو در کوچه باریک» دست به چاقو برد و رشته زندگی جوان دیگری را برید، شهریور سال ۹۵، توسط کارآگاهان پلیس آگاهی به محل وقوع قتل هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا جزئیات این حادثه خونین را در حضور قاضی ویژه قتل عمد تشریح کند.
قاضی سید جواد حسینی در آغاز بازسازی صحنه قتل و با تفهیم مواد قانونی به متهم از وی خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند.
این متهم پس از معرفی کامل خود و در حالی که گریه میکرد گفت: فقط یک لحظه عصبانیت از من قاتل ساخت. در واقع آتش غرور بود که زندگی ام را سوزاند و به خاکستر تبدیل کرد. کاش آن لحظه خودم را کنترل میکردم و بدون درگیری به مسیرم ادامه میدادم.
متهم ۲۸ ساله سپس به تشریح جزئیات چگونگی وقوع حادثه پرداخت و گفت: آن شب، خودروی پژوام را در یکی از کوچههای فرعی خیابان بهمن متوقف کردم تا همسر صیغهای ام را پیاده کنم.
وی ادامه داد: در این هنگام همسرم در عقب خودرو را باز نگه داشته بود تا لوازمی را که خریده بودیم از داخل خودرو بردارد، اما ناگهان موتورسواری که پشت سر خودروی من توقف کرده بود لب به اعتراض گشود که مسیر را بسته ام! من هم به او گفتم از آن طرف خودرو عبور کند، ولی او که به شدت عصبانی بود به همراه دوستش از موتورسیکلت پیاده شدند و با یکدیگر درگیر شدیم. در میان همین درگیری دکمههای پیراهن دوست موتورسوار کنده شد، اما با دخالت مردم از یکدیگر جدا شدیم.
«جواد» در ادامه اعترافات خود گفت: پس از این حادثه احساس یک غرور نابه جا به من دست داد و تصمیم گرفتم تا از موتورسوار انتقام بگیرم. این بود که به یکی از دوستانم به نام امیر زنگ زدم و در حالی که سوار بر پراید یکی دیگر از دوستانم بودیم به سوی مغازه موتورسوار واقع در بهمن ۴ حرکت کردیم چرا که او پس از مشاجره و درگیری به من گفته بود که اگر راست میگویی بیا بهمن ۴! من هم که میدانستم او در آن منطقه مغازه دارد برای گرفتن انتقام به سوی مغازه او حرکت کردم.
وی افزود: وقتی دوستم پراید را مقابل مغازه رضا (مقتول) متوقف کرد من در حالی که دو قبضه کارد و چاقو در دست داشتم پیاده شدم و شیشههای خواربار فروشی او را شکستم. در این هنگام رضا و دوستش که در آن سوی خیابان داخل تعمیرگاه موتورسیکلت نشسته بودند به طرف ما آمدند. من هم با چاقویی که در دست داشتم به سمت آنها حمله ور شدم و آنها از داخل تعمیرگاه دو قطعه فلزی برداشته بودند که من ابتدا دو ضربه به سینه رضا وارد کردم و سپس ضربهای هم به گردن دوستش زدم، اما در این هنگام دوستم امیر نگذاشت ضربه دیگر را بزنم و در حالی که میگفت او را کشتی! مرا محکم گرفت.
این متهم گفت: پس از این ماجرا هم سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت عبوری شدم و از آن جا گریختم که بعد از آن توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدم.
دو متهم دیگر این پرونده نیز که به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل دستگیر شده بودند اظهار کردند که آنان از قصد و نیت جواد اطلاعی نداشتند و هنگام نزاع نیز دخالتی نکردند!
بنا بر این گزارش، در ابتدای بازسازی صحنه قتل نیز کارآگاه حمیدفر (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات این پرونده جنایی پرداخت و توضیحاتی را درباره چگونگی وقوع حادثه و اعترافات متهمان در مراحل بازجویی بیان کرد.
بعد از اعترافات و اظهارات متهمان، قاضی «حسینی» دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و بدین ترتیب متهمان این پرونده جنایی با صدور قرار قانونی از سوی قاضی وقت شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شدند.
این گزارش حاکی است، پس از تکمیل تحقیقات در شعبه ویژه جنایی مشهد، این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و سه متهم پای میز محاکمه نشستند.
در چندین جلسه دادگاه که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده (رئیس وقت شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) برگزار شد متهمان درحالی به دفاع از خود پرداختند که جواد (متهم به قتل) همچنان با ابراز ندامت از ماجرای غرور بی جا، به صراحت قتل «رضا- غ» را به گردن گرفت.
قضات با تجربه دادگاه کیفری یک، پس از شنیدن اظهارات متهمان و با توجه به محتویات پرونده و همچنین گزارش پزشکی قانونی و تحقیقات دقیق در مرحله دادسرا، «جواد» را به اتهام قتل عمدی به قصاص نفس و دیگر متهمان را به تحمل زندان محکوم کردند! اما رای دادگاه مورد اعتراض وکیل مدافع متهم قرار گرفت و این پرونده برای بررسی دقیقتر به شعبه ۷ دیوان عالی کشور ارجاع شد.
گزارش ها است، با وجود این قضات زبده دیوان عالی کشور نیز با مطالعه اوراق پرونده و اسناد و مدارک انکارناپذیر، رای صادر شده از دادگاه کیفری یک را به طور کامل تایید کردند این گونه بود که با قطعیت یافتن حکم صادر شده، این پرونده برای اجرای حکم به یکی از شعبههای اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد.
تا این که سحرگاه یک شنبه گذشته، «جواد- الف» (قاتلی که مدعی بود آتش غرور زندگی اش را سوزاند) پای چوبه دار رفت و درحالی که اولیای دم همچنان بر اجرای حکم قصاص نفس اصرار داشتند، این جوان ۳۱ ساله با حضور قاضی زرگر (قاضی با تجربه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) و دیگر مسئولان ذی ربط به دار مجازات آویخته شد و این گونه ماجرای تلخ توقف خودرو در کوچه مرگ به پایان رسید.
نظر کاربران
توی هر خانواده ای ک تقوی نباشه واز خدا فاصله بگیرن این شکلی میشه
واقعا از پلیس ممنونیم که شره این جور ادمهارو از سر دنیا کم میکنه
برترین ها داری کم کم روزنامه حوادث می شی چه خبره !!!!!!!
برو به قهر جهنم ای قاتل.
پاسخ ها
خدا بیامرزدش و همه جوانهارو به راه راست هدایت و خودش نگهدار جسم و جانشان باشه. شمام انقدر از خودت ممنون نباش. شیطان از همین راهی که تو میری وارد شد و اون بینوا رو بیچاره اش کرد
رفت به جهنم چاقو کشی و لات بازی و اوباشگری عاقبتش همین است باید عبرتی باشه برای سایر عزیزان ارازل و اوباش :
مشششششششههههههدددد باز مشهد و قتل و جنایت اقا اسم این شهر و نیارید که ابروی ایران و برد
پاسخ ها
مشهددیگه.ازین ببعدبگیدخراسان
مشهد شهری ممنوعه کنسرت توش
ولی جرم و جنایت فراوان توش
کار بسیار خوبی کردن اولیای دم اگه قرار باشه همه به این افراد قل چماق رضایت بدن سنگ رو سنگ بند نمیشه بقیه اونهایی هم که رضایت میدن کاملا اشتباه میکنن
عاقبت کوته فکری ،پشیمانیست،
پشیمانی که هیچ سودی ندارد
حیف شد خداوند روح انها قرین رحمت خویش گرداند و از سر تقصیرات همه بگذرد
احتمالا گروه سازش مرخصی بودن
خیلی سخته برای هر دو خانواده ...
ای کسانی که پشت فرمان موتور و ماشین قرار گرفته اید ..به دیگران بدیده احترام نگاه کنید ..
امان از غرور بیجا .که آتش میزند زندگانی ها را .