۲ قتلِ فجیع در آتشافروزیِ مردِ عاشقپیشه
مرد خشمگین وقتی فهمید همسر صیغهای اش دیگر حاضر به ادامه زندگی با او نیست، دست به اقدام وحشتناکی زد. زن جوان وقتی وارد کارگاه خیاطی شد نمیدانست دقایقی بعد سرنوشت آتشینی برای او رقم خواهد خورد.
روزنامه خراسان: عصر پانزدهم فروردین سال ۹۶ خبر وقوع آتش سوزی مهیب در کارگاهی در حوالی نعمت آباد به پلیس اعلام شد. ماموران پلیس به کارگاه خیاطی رفتند و دریافتند یکی از کارگران کارگاه به نام امید دست به آتشسوزی عمدی زده است و در این آتش سوزی همسر صیغهای امید به نام پروانه و صاحب کارگاه به نام فتح ا... و سه نفر از کارگران کارگاه دچار سوختگی شده اند و امید پس از آتش سوزی مهیب گریخته است.
زن جوان و چهار مرد دیگر به بیمارستان منتقل شدند، اما پروانه ۳۵ ساله یک روز بعد به خاطر شدت سوختگی تسلیم مرگ شد. سه کارگر کارگاه خیاطی نیز دچار سوختگی سطحی شده بودند که تحت درمان قرار گرفتند.
نیت خیرخواهانه
در این میان فتح ا... ۵۰ ساله که به شدت سوخته بود و به سختی قادر به صحبت کردن بود گفت: امید در کارگاه من کار میکرد. او وضع مالی خوبی داشت، ولی چون مدتی بود از همسرش جدا شده بود، حال روحی او به هم ریخته بود. به همین خاطر، چون پروانه را از قبل میشناختم و میدانستم از وقتی از همسرش جدا شده وضع مالی بدی دارد او را به امید معرفی کردم تا با هم ازدواج کنند و زندگی شان سرو سامان بگیرد.
وی ادامه داد: امید به توصیه من به ملاقات پروانه رفت و پس از چند جلسه دیدار، به او علاقهمند شد و پروانه را به عقد موقتش درآورد. قرار بود آنها تا چند ماه آینده با هم عقد دایم کنند. در این مدت امید مقدار زیادی طلا برای پروانه خریدو چند میلیون تومان پول به او داد تا دندان هایش را درست کند. اما دو ماه بعد نمیدانم چرا پروانه گفت از ازدواج دایم با امید منصرف شده و دیگر نمیخواهد با اورابطه داشته باشد.
این مرد گفت: امید که از شنیدن حرفهای پروانه عصبانی بود با من تماس گرفت و ازمن کمک خواست تا میانجی گری کنم و پروانه را برای صحبت کردن به کارگاه خیاطی ام بکشانم. من پروانه را به کارگاه دعوت کردم، اما وقتی امید حرفهای او را شنید عصبانی شدو مرا هم در این ماجرا مقصر میدانست. او گالن بنزینی را که از قبل تهیه کرده بود روی سر من و پروانه پاشید. چون بخاری در گوشه کارگاه روشن بود همه جا شعله ور شد و من دیگر چیزی نفهمیدم. در حالی که تلاش پلیس برای ردیابی مرد آتش افروز ادامه داشت فتح ا... نیز براثر شدت سوختگی جان سپرد.
پلیس به پرس و جو از سه کارگر کارگاه پرداخت و آنها همگی حرفهای فتح ا... را تایید کردند. در این میان شریک کاری فتح ا... نیز گفت: او مرد خیری بود و همیشه به کارگرانش کمک میکرد. او وقتی دید حال روحی امید بعد از جدایی از همسرش به هم ریخته پروانه را به او معرفی کرد. او نیت خیری داشت، اما قربانی خشم امید شد.
محاکمه غیابی
در حالی که هیچ ردی از امید به دست نیامده بود، اولیای دم زن جوان و فتح ا... به دادگاه رفتند و برای امید اشد مجازات خواستند. سه کارگری هم که در این ماجرا دچار سوختگی شده بودند تقاضای دریافت دیه را مطرح کردند. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا امید غیابی محاکمه شود.
نظر کاربران
مردتیکه روانی
کار ترامپ
بعضی انسانهاجواب خوبی روبابدی میدن مثل ای امید که جواب خوب فتح الله روباگرفتن جانش داد
هنوز ادم های دیوانه پیدا میشن میرن صیغه می کنند خرج می کنند و طرف قالشون میزاره ک مردها هم هیچ وقت ادم نمیشن
مینویسیم صیغه ای بود شمابخونید عاشق پیشه!
غیابی؟ چه فایده ای داره وقتی مجرم نیست
آدم عاقل هیچ وقت تو این جور مسائل نباید دخالت کنه چون اگر خوب شد کسی ازش تشکر نخواهد ولی اگر بد شد تمام کاسه و کوزه رو سر اون میشکنن
اونمرد اگر آدم درستی بود زن اولش ازش جدا نمیشد و همچنین اون خانم
بیچاره فتح اله خوبه حالا تونسته صحبت کنه بعد فوت کرده