به شوشتر زدند گردن مسگری؛ در دفاع از همایون
احتمالا بسیاری از ما ضربالمثل«گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» را شنیدهایم. این ضربالمثل را برای کسانی به کار میبرند که برای گناهی ناکرده باید تاوان پس دهند.
خبرآنلاین: احتمالا بسیاری از ما ضربالمثل«گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» را شنیدهایم. این ضربالمثل را برای کسانی به کار میبرند که برای گناهی ناکرده باید تاوان پس دهند.
ماجرای فیلمبرداری همایون شجریان و علیرضا قربانی در ساختمان ایرانمال نیز مصداق این ضربالمثل است. به نظر میرسد گروهی که به هر دلیل، علاقهای به این همکاری ندارند و یا حتی دلخوشی از هیچکدام از این دو هنرمند موسیقی ندارند و نمیخواهند سر به تن این دو هنرمند باشد. ماجرای حضور آنها در ایران مال را بهانهای کردهآند برای تسویه حسابهای شخصی.
اگر واقعا قرار باشد هنرمندی و یا هرکسی دیگری، برای حضور در یک مجموعهای که صاحب آن مشکلات شخصی یا مالی دارد، مورد شماتت قرار بگیرد پس هیچ کس نباید در کاخ گلستان برنامه بسازد. باید محسن مخملباف را برای ساخت فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما در کاخ گلستان محاکمه کرد که چرا در جایی فیلم ساخت که شاه مستبدی چون ناصرالدینشاه آن را بنا کرد؟
یا مرحوم علی حاتمی را به صلابه کشید که چرا در اماکن تاریخیای فیلم ساخته که آجر به آجر آن از خون رنجدیدگان فراهم آمده است.
متاسفانه این گونه برداشتها حکایت آن داستان معروف مولوی در دفتر اول مثنوی رابه ذهن متبادر میکند که خواندن دوباره و چندباره آن لازم است تا انگیزههای چنین نوشتهها، قضاوتهای بیوجه و برچسبزدنهای بیاعتبار بر آفتاب افتد و دست چنین گندمنمایان جوفروشی نزد افکار عمومی روشن شود.
داستان درباره شاگردی احول(دوبین) است که استادش از او میخواهد از روی قفسهای در اتاق مجاور شیشهای را بیاورد. شاگرد دوبین که همه چیز را دوتا میبیند، از استاد میپرسد که کدام شیشه را بیاورد، چپ یا راست؟ استاد میگوید آنها دو شیشه نیست و مشکل از چشم توست که واقعیت را جور دیگری می بیند و نه از شیشه؟ وقتی اصرار شاگرد را می بیند به او میگوید: یکی را بشکن و یکی دیگر را بیاور! شاگرد با چوب به شیشه میزند و نتیجه همان بیت معروف مثنوی میشود که خود ضربالمثلی دیگر شد:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
حکایت را با شعر این حکیم زمانها هم بخوانیم:
گفت استاد احولی را کاندر آ
زو برون آر از وثاق آن شیشه را
گفت احول زان دو شیشه من کدام
پیش تو آرم بکن شرح تمام
گفت استاد آن دو شیشه نیست رو
احولی بگذار و افزونبین مشو
گفت ای استا مرا طعنه مزن
گفت استا زان دو یک را در شکن
چون یک بشکست هر دو شد ز چشم
مرد احول گردد از میلان و خشم
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را دیگر نبود
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
چون دهد قاضی به دل رشوت قرار
کی شناسد ظالم از مظلوم زار
سید ابوالحسن مختاباد
نظر کاربران
درود بر همایون
اگر این دو هنرمند وابسته به جناح خاص یا افکار خاص ،یا اعتقاد خاصی بودند مطمئنا اینچنین مورد قضاوت و شماتت بیرحمانه قرار نمیگرفتند مشکل این افراد این است که شبیهه خودشان هستند نه شبیهه دیگری.
وطن فروشان در جهان صنعت گرند
همینکه رسانه های اصولگرا از همایون عزیز انتقاد میکنن دلیل محبوبیت زیادش نزد مردمه
یکی دیگه از فرش به عرش رسیده برخی دوستان دیوار آقای شجریان را کوتاه دیدند و به این بهانههرچه خواستند به این بنده خدا نسبت دادند،البته جرم اصلیش پسر آن مرد بزرگ بودن است.