مهدویان مانند حاتمیکیا به قولش وفا نکرد
محمدحسین مهدویان که بعد از ساخت فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» وعده داده بود دیگر فیلم سیاسی درباره تاریخ معاصر نمیسازد، گویا نتوانسته از ژانر مورد علاقهاش دور شود و تازهترین فیلمش را درباره بمباران شیمیایی حلبچه خواهد ساخت.
خبرآنلاین: محمدحسین مهدویان یکی از پرسروصداترین نامها در سالهای اخیر سینمای ایران است؛ کارگردان جوانی که فعالیت هنریاش را با ساخت مستندهای متمرکز بر دفاع مقدس و تاریخ معاصر آغاز کرد و سپس قدم به سینمای داستانی گذاشت. «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز: رد خون» چهار فیلم بلند او هستند که با موضوعهایی سیاسی در ارتباط با ماجرای ترورهای دهه ۶۰، دفاع مقدس و مسائل اجتماعی ملتهب معاصر، رنگ پرده نقرهای را به خود دیدهاند.
این فیلمساز بعد از «ماجرای نیمروز: رد خون» اگرچه قول داده بود دیگر سراغ موضوعهای سیاسی و تاریخ معاصر کشور نرود، اما به پیمان خود وفادار نمانده و پروژه تولید فیلم «درخت گردو» را با داستانی درباره بمباران حلبچه کلید زده است. از این نظر، شاید بتوان او را به ابراهیم حاتمیکیا شبیه دانست که اگرچه قول داده بود فیلم جنگی نسازد، اما بارها به سراغ این ژانر سینمایی بازگشت.
مهدویان مدتی است تولید فیلم جدیدش به نام «درخت گردو» را در خوی آغاز کرده و این بار از تیم همیشگی خود فاصله گرفته و به سراغ تهیهکننده و بازیگران دیگری رفته است. سیدمصطفی احمدی، تهیهکننده پروژههای اخیر مهران مدیری این بار در قامت تهیهکننده فیلم مهدویان حاضر شده است و مهران مدیری و پیمان معادی هم به عنوان بازیگران این فیلم انتخاب شدهاند.
به بهانه ساخت این فیلم، نگاهی بر کارنامه او و فیلمهایی که مقابل دوربین برده است، انداختهایم.
همکاری با روایت فتح در آغاز راه
این کارگردان جوان در سال ۸۳ و در ۲۳ سالگی فیلم مستندی با موضوع زمینههای شروع جنگ به نام «استخون لای زخم» را برای موسسه روایت فتح ساخت.
او البته مستندهای دیگری چون «دیکتاتور بزرگ»، «سه سوی میدان جنگ»، «ثنا» و... را هم ساخت اما مهدویان شهرتش را مدیون اثر دیگری بود. این سینماگر در نهایت سال ۱۳۹۱ با مجموعه مستند ۱۰ قسمتی به نام «آخرین روزهای زمستان» وارد تلویزیون شد.
مستندی درباره حسن باقری با بازی مهدی زمینپرداز که از شبکه یک سیما پخش شد، نکته جالب توجه این مستند استفاده از تصاویر ۱۶ میلیمتری به سبک و سیاق برنامههای «روایت فتح» بود.
اکثر صحنههای مربوط به دهه ۶۰ در این مستند به نوعی بازسازی شده که به نظر مخاطب صحنههای واقعی و آرشیوی میآید، همچنین در این فیلم از صدای واقعی باقری در جنگ استفاده شده است.
«ایستاده در غبار»؛ نخستین گام در مسیر شهرت
مهدویان پس از ساخت «آخرین روزهای زمستان» توانست نام و نشانی برای خود دست و پا کند و همین موضوع کافی بود تا سازمان اوج ساخت فیلمی درباره احمد متوسلیان را به او بسپارد و اینچنین پروژه «ایستاد در غبار» آغاز شد.
او در این فیلم شکلی مستندگونه را برای روایت زندگی احمد متوسلیان انتخاب کرد و صحنههای مختلف از زندگی این رزمنده را در جنگ ایران و عراق و پیش و پس از آن به تصویر کشید.
نخستین نمایش «ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بود، رویدادی که نقش مهمی در معرفی مهدویان به مخاطبان سینما داشت و این فیلم به خوبی توانست برد لازم را برای این فیلمساز به همراه آورد.
«ایستاده در غبار» در این جشنواره سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین جلوههای ویژه میدانی و جلوههای ویژه بصری و بهترین طراحی لباس را از آن خود کرد.
«ماجرای نیمروز»؛ گام دوم با فیلمی جنجالی
موفقیت نسبی «ایستاده در غبار» مهدویان را بر آن داشت تا فیلم بعدی خود را هم درباره تاریخ معاصر ایران بسازد و به همین دلیل با سیدمحمود رضوی به سراغ سالهای ابتدایی انقلاب و فعالیت مجاهدین خلق رفت که حاصل آن ساخت فیلم «ماجرای نیمروز» بود.
او برای بازیگران این فیلم از برگ برندهاش در آثار پیشین خود یعنی هادی حجازیفر بازیگر نقش احمد متوسلیان و همچنین مهدی زمین پرداز بازیگر نقش حسن باقری به همراه جواد عزتی، مهرداد صدیقیان و احمد مهرانفر استفاده کرد.
«ماجرای نیمروز» هم برای نخستین بار در جشنواره فیلم فجر سی و پنجم به نمایش درآمد و تا حدود زیادی توانست نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند و در نهایت سه سیمرغ بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی و بهترین طراحی صحنه و لباس را از آن خود کرد.
مهدویان در این فیلم به سراغ ترورهای سال ۱۳۶۰ به دست مجاهدین و درگیری هایی که پس از برکناری ابوالحسن بنی صدر در جامعه شکل گرفت، پرداخته است.
«لاتاری»؛ گذر از مجاهدین به دبی
بعد از چند فیلم تاریخ سیاسی سالهای انقلاب، مهدویان تصمیم گرفت تا فیلمی اجتماعی بسازد. انتخاب او سوژهای درباره قاچاق دختران بود. ایدهای که خودش گفته پس از گوش دادن به ترانه دبی محسن چاوشی در ذهنش ایجاد شد.
فیلمی که ساختش دردسرهای بسیاری را برایش ایجاد کرد. طرح او در زمانی که فیلم تبلیغاتی حسن روحانی را برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ ساخته بود رد شد و گفتند به صلاحش نیست چنین فیلمی بسازد. او البته کمی بعد با تغییر تهیهکننده و آوردن محمود رضوی در کنارش «لاتاری» را ساخت.
فیلمی که محمود رضوی درباره چگونگی ساخته شدنش گفت: «ما با هم حرف زدیم. تقریبا ما با تغییر مسیر و روند فیلم، این طور که قصه را وارونه «از انتها به ابتدا»روایت کنیم توانستیم مجوز ساخت فیلم را بگیریم.»
«لاتاری» ساخته و اکران شد. فیلم اما آن بازتاب مثبت ساختههای قبلی مهدویان را نداشت. نه به اندازه «ایستاده در غبار» و نه «ماجرای نیمروز».
بازگشت به قصه انقلاب؛ ماجرای عملیات مرصاد
مهدویان و رضوی سریع سراغ ساخت ورژن دوم ماجرای تاریخ جنایتهای گروهک مجاهدین خلق رفتند و این بار قصهای عملیات مرصاد را برای رفتن روی پرده در قالب «ماجرای نیمروز: رد خون» آماده کردند.
فیلم این بار نتوانست در رقابت «با شبی که ماه کامل شد»، «سرخپوست» و «متری شیش و نیم» به موفقیتی چشمگیری در جشنواره فیلم فجر دست پیدا کند اما این روزها روی پرده است تا شاید حال و روز گیشهها را با ستارههایش کمی بهتر کند.
مهدویان در «ماجرای نیمروز: رد خون» از تیم بازیگری قسمت نخست بهره برد و بازیگران جدیدی چون محسن کیایی، بهنوش طباطبایی و هستی مهدوی را هم به پروژه اضافه کرد.
اولین روایت از «درخت گردو»
مهدویان پس از فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» گفته بود دیگر درباره تاریخ معاصر و ماجراهای سیاسی نمیخواهد فیلمی بسازد. چیزی شبیه به آنچه حاتمیکیا بعد از «به رنگ ارغوان» و «به نام پدر» گفته بود. آن حرفهای معروفش در فیلم پایاننامه دوره دانشجویی بهناز جعفری که سر مزار مرتضی آوینی با بغض میگفت دیگر نمیخواهد فیلم جنگی بسازد. مگر قسم خورده که فقط فیلم جنگی بسازد و...
اما حاتمی کیا خیلی زود برگشت و فیلمهای جنگی ساخت. کاری که در آن استاد است. از «دیدهبان» تا «به وقت شام» او را به تسلط در این ژانر میشناسند. حتی اگر «روبان قرمز»، «آژانس شیشهای» یا «موج مرده» بسازد.
مهدویان هم انگار ساخته شده برای این کار. او در این فاصله مستند «ترور سرچشمه» را ساخته است، کاری فاخر و تحسین برانگیز درباره انفجار هفتم تیر و شهادت آیتالله بهشتی و یارانش.
وقتی او ایده «درخت گردو» را برای ساخت استارت زد، آن هم با تهیهکنندگی کارهای مهران مدیری، اولین گمانه این بود که سراغ مضمونی طنز یا نهایتا درام اجتماعی رفته باشد. به خصوص که اعلام شد جای بازیگرانی چون هادی حجازیفر قرار شده با مهران مدیری کار کند.
ولی لوکیشنهایی چون بانه، ارومیه و مناطق جنگی شمال غرب کشور انتخابهای عجیب او برای فیلم سنگین جدیدش بود. فیلمی که اکثر لوکیشنهایش خارج از محدوده شهری فیلمبرداری میشود.
فیلمی که خلاف گمانههای ابتدایی، یک درام اجتماعی با محوریت بمباران شیمیایی مناطق شمال غرب در سالهای پایانی جنگ تحمیلی توسط ارتش بعثی عراق است و مهران مدیری احتمالا خارج از کلیشه سالهای اخیرش، در نقشی جدی به سینما بر میگردد. او البته در دهه هفتاد و فیلم دیدار مهران مدیری تجربهاش را داشت.
نظر کاربران
خدا خیرش بده
هرچه از جنگ گفته بشه کمه
بدترین کجات میسوزه آب و بریز همونجا
مهدویان جوان با دانشی است با این سن کم ، فیلم های قابل تحسینی ساخته