مرگ پیرمرد ۸۶ ساله در صف توزیع سبد کالا

تو قلعه حسن خان بود . بیچاره همشهریم بود!!!!!!!

پیرمرد با این سن چرا در صف باید باشه

خاک بر سر اون کس و کارش که این پیرمرد بیچاره مریض رو فرستادن تو صف.

هشتاد وشش سال عمرکرد و دراین روزهای پیری به جای نشستن درخانه و استراحت کردن و بیرون کردن هشتاد سال خستگی ناشی ازکار و تلاش با دغدغه نان شب ازخانه بیرون رفت و صفها و شلوغی و گرفتاران چون خودش را دید و آهی از نهادش برخاست، ازخدای خود پرسیدخدای من واقعاً چرا به این روزافتاده ام که دراین سن محتاج این اقلام بی ارزش باشم که درسرما و با جسمی رنجوروبیماربا دردسری زیاد آنها را تهیه کنم، مرگ بهترازاین زندگیست، خودت مرگم رابرسان واین چنین بود که خدانیز دعایش رامستجاب کرد وازاین همه گرفتاری و فقروحقارت نجاتش داد، روحش شاد.