انتقام زن از شوهری که سر و گوشش میجنبید
زن مشهدی: در یکی از روزهایی که همسرم را تعقیب میکردم ناگهان برای چندمین بار زن غریبهای را دیدم که با همسرم ارتباط داشت در آن لحظه طوری صبر و تحملم را از دست دادم که با میله آهنی محکم به سر آن زن کوبیدم و این گونه روزگارم را به نابودی کشاندم تا جایی که ...
روزنامه خراسان: زن ۴۱ سالهای که به اتهام ضرب و جرح عمدی و نپرداختن نفقه از همسرش شکایت کرده بود با بیان این که با دست خودم حاصل یک عمر تلاش و جوانی ام را به دست زنی مرموز سپردم درباره قصه زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: از سالها قبل در حاشیه شهر مشهد ساکن شدیم من هم که در مقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده بودم به امور خانه داری پرداختم تا این که ۲۱ سال قبل «ولی» به خواستگاریام آمد.
او جوانی بیکار بود که خدمت سربازی اش را به پایان رسانده و از جیب پدرش روزگار خود را سپری میکرد. بعد از ازدواج همسرم مجبور شد برای تامین مخارج زندگی به کارگری روی آورد من هم با قناعت در زندگی همه تلاشم را به کار گرفتم تا زندگی مشترک مان سروسامان یابد. خلاصه در حالی که اولین دخترم به دنیا آمده بود همسرم گواهی نامه رانندگی گرفت و بعد از آن با قناعتهای زیاد، گرفتن وام و فروش حلقه نامزدی ام یک خودروی پراید دست دوم خریدیم تا شوهرم بتواند با مسافرکشی رونقی به زندگی مان بدهد.
روزی که خروس مقابل چرخهای خودرو قربانی کردیم از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم به همین دلیل سعی میکردم ذره ذره مبالغی را از هزینههای زندگی پس انداز کنم تا هر بار لوازمی از ضروریات زندگی را بخرم و بدین ترتیب آشیانهای ساختم تا به همراه سه دخترم در زیر چتر خانواده روزگار شیرینی را سپری کنیم.
اما بدبختیهای من از روزی آغاز شد که زمزمههای دختر زا بودن من از گوشه و کنار به گوشم رسید این حرفها و نیش و کنایهها موجب شده بود تا همسرم نیز به من بی مهری کند در حالی که هر روز شاهد قدکشیدن و بزرگ شدن دخترانم بودم روزی از طریق یکی از دوستانم از موضوعی مطلع شدم که زندگی ام را تکان داد و مرا به روز سیاه نشاند آن روز دوستم از ارتباط «ولی» با یک زن غریبه خبر داد که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند باورم نمیشد، اما بی مهریهای همسرم مرا به این ماجرا مشکوک کرده بود به طوری که به تعقیب او میپرداختم و مسافرانش را کنترل میکردم. بالاخره روزی دریافتم که این ماجرا حقیقت دارد.
خلاصه به هر بدبختی بود از، ولی شکایت کردم و با اسنادی که داشتم رابطه نامتعارف او با زن غریبه را به اثبات رساندم، اما هنوز جلسات رسیدگی به این پرونده ادامه داشت که دوباره وقتی همسرم را تعقیب میکردم باز با همان زن غریبه که «صفورا» نام دارد روبه رو شدم. این بار با دیدن آن زن کنترلم را از دست دادم و در حالی که به شدت عصبانی بودم یک میله آهنی را برداشتم و به فرق سر او کوبیدم.
سر آن زن شکست و دچار خون ریزی شد. همسرم بلافاصله او را به بیمارستان رساند، اما او بیهوش بود و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد از ترس گرفتاری در چنگ قانون و به خاطر اشتباه بزرگی که مرتکب شدم شبها را تا صبح از آن زن در بیمارستان مراقبت میکردم تا این که بالاخره به هوش آمد و من از این که قاتل نشده بودم نفس راحتی کشیدم با وجود این «صفورا» قصد شکایت از مرا داشت و من باید به هر طریق ممکن رضایت او را جلب میکردم از سوی دیگر نیز «ولی» به او قول داد در قبال شکایت نکردن از من با او ازدواج خواهد کرد من هم که فکر میکردم این یک عقد موقت است و صفورا مدتی بعد به دنبال سرنوشت خودش میرود سکوت کردم، اما این یک خیال باطل بود چرا که آن زن مرموز و همسرم از قبل این نقشه زیرکانه را طرح کرده بودند و همسرم او را به عقد دایم خودش درآورده بود. او ادعا میکرد من دخترزا هستم و صفورا برایش پسری به دنیا آورده است.
حالا هم در حالی ۹ سال از آن ماجرا میگذرد که نیش و کنایههای هوویم پایانی ندارد و همسرم نیز با نپرداختن مهریه و نفقه چنان زندگی را بر من تنگ کرده است که مجبور شوم از او طلاق بگیرم او حتی با کتک کاریهای شدید روزگارم را سیاه کرده است به طوری که تصمیم گرفتم برای گرفتن حضانت دخترم و نپرداختن مخارج زندگی از او شکایت کنم تا ... شایان ذکر است به دستور سروان مسلم مختاری فر (جانشین کلانتری پنجتن) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
نظر کاربران
باز هم مشهد؟؟؟؟؟ //؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
برترینهاول کن این مزخرفاته روزنامه خراسانو.به خاطر فروشش هرروزداستان مینویسه.یه عده هم که فکرمیکنن مشهدچه خبره.مشهدخیلی خوب و آرومه نسبت به شهر های بزرگ دیگه بخصوص تهران .
همش چرند چرند چرند چرند چرند
داستانش خیلی تخیلی بود.... این را از کجا در میارید
پاسخ ها
اونجاش که با میله آهنی زد تو سر هوویش و بیحوش شد تا خوب شدنش ازش مواظبت کرد دیگه اوج خیالات نویسنده بود
به کجا رسیدیم
چی داره سرمون میاد
خدایا خودت دست همه مون رو بگیر
ولي و صفورا بايد زجر کش بشن صفورا يه خونواده رو پاشوند و ولي هم لياقت داشتن يک همسر و خانواده خوب رو نداره با اينکه مرد هستم ولي بايد نسل همچين انساني منقرض بشه
پاسخ ها
کاربر گرامی و معزز دونالدترامپ بنظر میاد این مرد را باید شِپِش کُش کرد، یعنی مثل قدیما که تعریف میکنند شهریور بیست در تهران چنان قحطی و کمبود و شیوع شپش بود که مردم کنار خیابان و کوچه می نشستند و شپش ميگرفتند و میان دو ناخن انگشت شست پرس میکردند، توضیح کامل دادم که بدانید غرض و مقصود از شپش کش چیست
ولي و صفورا بايد زجر کش بشن صفورا يه خونواده رو پاشوند و ولي هم لياقت داشتن يک همسر و خانواده خوب رو نداره با اينکه مرد هستم ولي بايد نسل همچين انساني منقرض بشه
آره جون خودش حالا تنها دغدغه شوهربیشرفت دختر زا بودنت بوده ؟؟؟ حالا اونایی که پسر دارن خیانت میکنن مشکلشون چیه؟؟؟بهتره بگی شوهرم یه نر زنباره هست
پاسخ ها
دقیقا
ماده انقد نگو نر وبه همه توهین کن ای بابا
چرا آخر داستان رو نمیگید.نتیجه قصه هم مهمه ها.برای عبرت مردم به درد میخوره.
پاسخ ها
نتیجه اینه که خواهرم حجابت رو رعایت کن.
واقعا توقع داری چی بشه!!!
چرا آخر داستان رو نمیگید.نتیجه قصه هم مهمه ها.برای عبرت مردم به درد میخوره.
پاسخ ها
اخر دداره . کاری برای اینها نمیشود .میگویند شرعی ازدواج کرده
چرا فقط مشهد؟ این مدل خبرهاتون همه از مشهد هستن... عجبا
پاسخ ها
نمیدونم چرا همه این خبر ها از مشهد مقدس بلند میشه ...
وااای ینی انقد اک بند نگه ندارین این مغزو زده خراسان ینی اینا همه مال روزنامه خراسانه این برترینها بیاد از روزنامه های دیگ استفاده کنه ک اینا خودشونو پاره کردن
بی نام ۱۷.۳۷ متن رو بخون و مغز پوکتو واسه حرف مفت زدن به فشار ننداز.. تو متن نوشته که شکایت به کلانتری شماره فلان مشهد کرده و...
مرد هرزه اینطوری تو همه شهرها هست مخصوصا تهران اما برترین ها دوست داره از قسمت در امتداد تاریکی روزنامه خراسان یک مطلب بزاره همیشه کرم داره، وگرنه مشهد مثل تمام شهرهاست
مردا همینن کلا
بابا ژول ورن
داستانش تخیلی نیست عزیزم فرهنگ بعضی قوم ها این هست که باید پسر داشته باشن دوما نگرفتن نفقه هم. کاملن درسته یعنی تا بخوهی نفقه درخواست کنی هفت کفن پوسوندی یه 5 سالی از پرونده ات گذشته
مشهدچه خبره یکی بگه؟؟؟
پاسخ ها
اَه برو بابا
من که انتقامی ندیدم .
اولین اشتباهت این بودبه کسی که بیکاربودبله گفتی ودومین اینکه بانخورم نخورم وپس انداز روبهش دادی
از داستان نویس متشکرم که به نظر قبلی من اعتنا کرد .چی بود فقط کلانتری شفا..همینه پنجتن .ضمنا سیدی و بلوار دوم و خین و اینارو هم به نوبت در داستانهاتون بیارین با تشکر از حسن توجه حضرتعالی .البته من مشهدی نیستم ها ناراحت نشین یه موقع
پاسخ ها
تازه ایندفعه اسمای عربیم گذاشته بود!خخخ
حالا انتقامش چی بود ؟؟این که دودستی شوهرش رو داد به اون زنیکه آشغال
پاسخ ها
به نظرمن مردی که میره دنبال این و اون باید رهاش کرد.
همه چیزو نمیشه شریک بود
وقتی زنی تونست مردی را ازخانوادش دور کند باید هم ان مرد را به غریبه سپرد.چون لیاقتش همونه.
نباید سر ان مرد باکسی مبارزه کرد.
مردی که میخاد بره کوله بارشو باید بست داد دستش.
خدای بزرگ عمر مردخاین را ببرد
آخرش مشخصه دیگه. زن اول انقد میره دادگاه و میاد تا بالاخره خسته میشه و با بخشیدن تمام حق و حقوقش سرشو میندازه میره پی زندگیش
پاسخ ها
دقیقا .چون حق طلاق با مرداست . بارها دلم میخواد برم اون زنی که تو زندگی من بخاطرش جووونی ارامش پول و همه همه چیمو گذاشتم از صبح تا شب مثل مرد بیرون کار کردم و مث زن تو خونه جون کندم گیر بیارم و نابودش کنم اما میگم هم شوهرم انسان نجس و هرزه ای هست و هم اون زن چرا بخاطر دوتا آدم باطل بچه پسرمو بی مادر کنم. به خدا واگذار کردم اما میدونم خدا تهش با آدمای ظالم هیچوقت صدای منو امثال منو نمیشنوه .
موندم این خبرای این سبکیتون چرا فقط از مشهده!!یعنی شهرای دیگه ازین جور اتفاقا نداره!اصلا مشخص نیستش ک این کارتون از قصده اصلا
پاسخ ها
اصل مطلب و ول کردی چسبیدی به اینکه چرا از مشهده؟چه فرقی از کجاس
مردا کی میخوان بفهمن همه زنا از گردن به پایین مث همن حتمآ خودشون باید ببینن.
کدام انتقام تا اینجا که از فلاکت وبدبختی اش گفته
یعنی هنوزم هستن کسایی که فکر میکنن مادر تعیین کننده جنسیت بچه اس؟!! پس چرا فامیل مرد رو بچه اس؟
چرا اینقدر ماده ها مزاحم زندگی مردا میشن؟؟؟
پاسخ ها
کدوم مرد؟ من دیگه مردی تو این مامعه نمی بینم
و باز هم مشهد؟؟؟؟؟؟؟
رتبه اول جنایت و ......... در سطح کشور
پاسخ ها
امان از جهل شما
اخه توکارنداری بیجا میکنی زن میگیری حالا ازسربیکاری سه تا بچه درست کردی که چی بشه ...
و باز هم مشهدالرضا
پاسخ ها
نادان
نامرد حداقل خرجی شو بده ؟غربتی با یه ماشین رفتی سراغ صفورا یاد رفت بیست سال پیش گشنه وبیکار بودی ...؟
چرا بعضیها فکر میکنند پسر ندانشتن مایه ننگ و شرمساری است
درصورتیکه فرزند خوب چه پسر چه دختر فرقی نداره
این چه تفکر غلطی هست که ذهنها را درگیر خودش میکنه
چه بسا که همین دختران از ده تا پسر هم بهتر باشند
خوب کرد
بازم این نویسنده مواد زد
از خونه بیرونش کن یه همچی مرد بی وفا ایاقت زندگی کردن با تو را ندارد زیاد غصه نخور اون پسر بزرگ شه باایی شرش بیاره که به غلط کردن بیفته دوتا جاری تو فامیلهامون بود یکیش پنج پسر و یک دختر آورد ویکش چهار دختر ودو پسر خدا میداند که چه پسر زایی پیش راه انداخته بودند الان اون پنج شازده معتاد عملی وبدبخت ثروت بابا را هم به باد دادند اما بچه های جاریش همه خوب هستند وهمان چهار دختر مثل پروانه دور پدر ومادر میگردند غصه نخور با دخترهات زندگی کن وبه سلامتتون وخوشبختی دخترهات فکر کن جار وجنجال فایده ندارد بی محلی وآدم حسابش نکردند بهترین راه برخورد با آدمهای هوسبازه