پسرم مُرده است یا زنده؟!
زن ۴۸ سالهای که آثار کبودی ناشی از کتک کاری بر چهره اش نمایان بود، برگه شکایت از همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گذاشت .
روزنامه خراسان: ۳۰ سال با سختی و بدبختی همدم بودم، تکه تکه پارچهها را زیر سوزن چرخ خیاطی گذاشتم تا حداقل همسرم را در تامین هزینههای زندگی یاری دهم.نمیخواستم شوهرم به فردی مقروض شود یا به اجبار دست نیاز به سوی کسی دراز کند، اما حالا که وضعیت مالی خوبی دارد دختر ۲۵ سالهای را به عقد خودش درآورده است و ...
زن ۴۸ سالهای که آثار کبودی ناشی از کتک کاری بر چهره اش نمایان بود، برگه شکایت از همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گذاشت و با بیان این که دیگر نمیتوانم کتکها و تهمتهای همسرم را تحمل کنم در تشریح سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: سالها قبل به خاطر شرایط جنگی افغانستان به همراه تعدادی از بستگان مان به ایران مهاجرت کردیم و در یکی از محلات حاشیه شهر ساکن شدیم. من هم که درمقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده بودم دیگر به مدرسه نرفتم تا این که در ۱۸ سالگی پسر دایی ام به خواستگاری ام آمد. او ۱۰ سال از من بزرگتر بود و به عنوان کارگر ساختمانی در مشهد فعالیت میکرد.
«کبیر» با آن که درآمدی نداشت و به سختی هزینههای روزانه اش را تامین میکرد، جوان با وقاری بود که به من نیز ابراز علاقه میکرد. به همین دلیل من هم به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و این گونه زندگی مشترک ما آغاز شد. اما برای تامین هزینههای زندگی با مشکلاتی روبه رو بودیم، زیرا کارگری در امور ساختمان به صورت فصلی است و شوهرم روزهای زیادی را در طول سال بیکار بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم در مسیر زندگی مشترک همراه همسرم باشم و در تامین مخارج زندگی به او کمک کنم.
این گونه بود که چرخ خیاطی جهیزیه ام را به راه انداختم و برای یکی از کارگاههای تولیدی سری دوزی میکردم. اگرچه بیشتر اوقاتم را پشت چرخ خیاطی و برای دوخت و دوز میگذراندم، باز هم درآمد زیادی نداشتم، ولی از این که میتوانستم بخش زیادی از مخارج زندگی را تامین کنم بسیار خوشحال بودم. سالها میگذشت و ما صاحب دو دختر و یک پسر شده بودیم. هزینههای زندگی هر روز بیشتر میشد و من هم تلاشم را افزایش میدادم تا «کبیر» دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند.
با سختی و بدبختی قطره قطره پولهای حاصل از دوخت و دوز را پس انداز میکردم تا شوهرم احساس کمبود نکند. با این حال و با قناعتهای خانوادگی بالاخره اوضاع زندگی ما بهتر شد و همسرم سرمایه زیادی به دست آورد و به قول معروف دستش به دهانش رسید. غافل از این که او جنبه پولدارشدن نداشت به طوری که همان مال و ثروت اندک چشمانش را کور کرد و به بدرفتاری با من و فرزندانم روی آورد. او برای تنبیه من نه تنها هزینههای زندگی را نمیپرداخت بلکه به هر بهانهای مرا زیر مشت و لگد میگرفت و به طور وحشتناکی کتکم میزد.
در یکی از همین درگیریها بود که پسر جوانم خودش را سپر کرد تا مانع کتک خوردن من شود، ولی «کبیر» که از این رفتار پسرم به شدت ناراحت شده بود او را با لگد از خانه بیرون انداخت و فریاد زد: پسری که به خاطر مادرش با من درگیر شود جایی در خانه ام ندارد! «کبیر» روی حرفش ایستاد و دیگر «غلام» را به منزل راه نداد. او هم که هیچ سرپناهی نداشت به پارکها و پاتوق معتادان پناه برد و بر اثر معاشرت با افراد خلافکار و معتاد در دام اعتیاد گرفتار شد و به کارتن خوابی پناه برد. اکنون دو سال از آن ماجرا میگذرد و من هیچ اطلاعی از پسرم ندارم حتی نمیدانم او مرده است یا زنده.
در همین حال همسرم به جای آن که به دنبال پسرش برود و او را از منجلاب اعتیاد و کارتن خوابی بیرون بکشد فقط در پی خوشگذرانیها و ارتباط با زنان و دختران خیابانی است. من هم زمانی به رفتارهای زشت و ارتباطات نامتعارف او با زنان غریبه پی بردم که دیگر دیر شده و همسرم با دختر ۲۵ سالهای ازدواج کرده بود. درحالی که من همواره فکر میکردم او فقط به دنبال خوشگذرانیهای لحظهای است، اما با فاش شدن ماجرای ازدواجش مورد اعتراض دخترانم قرار گرفت.
«کبیر» برای توجیه ازدواج دومش به من و دخترانم توهین کرد و در نهایت با این بهانه که شما آسایش را از من سلب کرده اید، من و دخترانم را با کتک کاری از منزل بیرون انداخت و فریاد زد: میخواهم با همسر جوانم زندگی جدیدی را آغاز کنم. حالا وقتی به ۳۰ سال قبل بازمی گردم که چگونه تکههای پارچه را زیر سوزن چرخ خیاطی قرار میدادم تاسف میخورم که ... شایان ذکر است به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) پرونده این زن در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسیهای کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
نظر کاربران
چ خبره تومشهد
هر روز حرف ازخیانت و نامردی تو مشهده
...
پاسخ ها
در دوران قدیم هر کس میگفت من مشهدی هستم مردم احترامخاصی برای او میگذاشتن
ولی سود جویان به مشهد هجوم برون و شهر امام رضا را به چالش کشیدن
حاج آقا علم الهدا لطفا شهر مشهد را پاکسازی کنید تا امنیت آن شهر بر قرار شود
ای بابا چرا همش از مشهد میزارین...ی کم از شهرا دیگم بزارین انگار هرچی قتل جنایت تجاوز این چیزاس مال مشهده
وباز هم. مشهد؟؟؟
لعنت براین مردظالم وبی دین باید حق و حقوق آین زن از این نامرد بی دین گرفته شود بابن کتک کاری قصاص شود چون اینهارا بیرون کرده کل اموالش تحویل همسرش شود وبری بیرون کردن پسرش اعدام شود وان زن دوم که زندگی اینهارا نابو کرده بحبس عبد محکوم شود
از دخترهایی که زن پیرمردهای هاف هافو میشن متنفرم.و خاک بر سر زنی که در سن کم شوهر میکنه و همه راهها رو به روی خودش می بنده
باز هم مشهد سربلند و همیشه قهرمان
پاسخ ها
ربطی نداره...این خبرگزاری مثل اینکه به حوادث مشهد علاقه منده...حادثه و اتفاق و جرم و جنایت همه جا هست...اینا به عمد رو مشهد زوم کردن
بیچاره پسرش ،چه پسر با غیرتی ،عزیزم !دلم سوخت !
بعضی ازمردهانبایدوصله دوتاشون یکی بشه بی جنبه وازخودراضی میشن وچشمشون گورمیشه محبتهارونمیبنن...کاش اصلا ایران نیامده بودین
بعله مردها هوس بازن اصلا نباید بزارید مردها دستشون به دهنشون برسه باید جوری بزنیدش زمین که اصلا نتونه بلند شه بی شرفای پست رو
توجیحی ندارد اعدامش کنید
پاسخ ها
شماهاحقتونمملکت تون ول کردین اوارشدین توسر ایران وبودجه ومنابع شغلامون اشغال کردین واه نفرین ملت میگیر وبریدمنلکت تون که دولت ومجلس دارین مشهدایران شده افغانستان
بازم خراااااسان ای بابا چرااینهمه اتفاقا ناگواراونجامیفته.واقعاجای تاسف داره خاک توسرهمچین مردی ک زندگیشو خراب کرد و قدر زن زحمت کشش روندونست
کشور خودت هم پیگیری کند !!!!
مقصر اول خود این زن است که بعد این همه سال زندگی با این مرد به اخلاق شوهرش پی نبرد فقط زندگی کرد ومثل کبک سرشو زیر برف کردتا زندگیش به انیجا رسید .زنها نباید مثل بره باشند که شوهر ناخلف اونها را ذبح کنند .این زن باید خودش باید بادرایت وزرنگی زندگی میکرد
اشتباه کردی نباید جوانی وعمرت رو هدر می دادی
بیچاره برو ببین قانون کشور خودتون چیه؟اینجا باید شاهد غریبه بیاری که کتکت زده خرجیتو نمیده همش کاغذبازیه برا یک زن !!اخرشم میگن حتما تمکین نمیکردی یا برو تحمل کن حالا شوهرت مثل عراقیها شده
به نظر من زن باید فقط خانه داري کنه . بلکه شوهر باید کار کنه تا خرج و مخارج زندگي رو در بیاره .