اعترافات تکاندهنده زنی که ۲ کودکش را خفه کرد
روایتی تلخ از زندگی زنی به نام «راضیه» را میخوانید که سختیهای روزگار او را به اقدامی جنونآمیز کشاند.
روزنامه اعتماد: باور نمیکرد پیامکی که برای خداحافظی به خواهرش فرستاده بود، مرگ را از او دریغ کرده باشد. منتظر شده بود تا دو کودکش بخوابند. «طاهره» ۸ ساله و «علیرضا» ۴ ساله خوابیده بودند ولی نمیدانستند که پنجاه و سومین شب زمستان ۱۳۹۵ آخرین شب سرد زندگی زمینی آنها خواهد بود.
«راضیه» اول بالشت را روی صورت علیرضا گذاشت و راه نفسش را بست. بعد نوبت به «طاهره» رسید. وقتی خیالش آسوده شد که دیگر بچهها از آن زندگی فقیرانه و دربهدری و طرد شدن از سوی پدرانشان خلاص شدهاند ۲۰ قرص آلپرازولام را یکجا خورد. داشت گیج میشد که فکری به سرش زد.
گوشی تلفن همراهش را برداشت و خطاب به خواهرش پیامکی فرستاد. به همین تنها کس و کارش. به او که شوهرش تنها سرمایهاش یعنی ۱۶- ۱۵ میلیون تومان مهریهاش را خورده بود و به روی خودش نیاورده بود. پیامک را در حالی نوشت که چشمهایش نای باز ماندن نداشتند. خیالش راحت بود که دیگر آخر ماجراست و این حکم خداحافظی را دارد. اما نمیدانست که خواهرش با دیدن پیامک دست به کار میشود و او را به بیمارستان میرساند تا امروز ما داستان زندگیاش را در حالی روایت کنیم که او برای دومین بار به مرگ محکوم شده است. بار اول خودش در ۳۴ سالگی خودش را به مرگ محکوم کرده بود و حالا دادگاه او را در ۳۷ سالگی به جرم کشتن دو فرزندش به مرگ محکوم کرده است.
شبی که داستانها با خود داشت
وقتی ماموران کلانتری آبکوه مشهد به شماره ۳۸ بلوار امامهادی رسیدند و به کمک تکنسینهای اورژانس ۳ جسد را معاینه کردند، ماجرای مرگ ۲ کودک و بیهوشی یک زن را گزارش کردند. بازپرس کشیک قتل مشهد هم دستورات لازم را داد. «علیاکبر احمدینژاد» قاضی جنایی مشهد نظیر این حادثه را بسیار دیده بود.
این آغاز گشوده شدن ماجراهایی بود که حالا به کشف دو جسد و انتقال یک زن به بیمارستان برای نجاتش ختم شده بود. داستانی که در ۸ محله پرآسیب مشهد مشابهش بسیار وجود دارد. محلههایی چون «قلعه ساختمان»، «خواجه ربیع»، «گلشهر»، «جاده قدیم قوچان»، «دروی» و «سیدی» و حالا داستان زنی پیش روی همه قرار گرفته بود که در محله «جاده قدیم قوچان» فصل آخر زندگی خود را رقم زده بود. بازپرس احمدینژاد که تحقیقاتش را شروع کرد، مشخص شد دو کودک از دو همسر این زن بودهاند.
اینگونه مشخص شد که داستان زندگی این زن دو مرحله خاص داشته است؛ دو مرد که بعدها هیچکدام برای تقاضای قصاص فرزندانشان حتی به دادگاه هم نیامدند. دادگاه فقط به حضور آنها در مرحله بازپرسی و تقاضایشان در همان مرحله استناد کرد. یکی جوان و دیگری سی و اندی از خودش بزرگتر. «راضیه» حرفهای بسیاری داشت که از این دو زندگی تعریف کند اما بازپرس فقط یک حرف داشت؛ آیا دو فرزندت را خودت کشی؟ چطور آنها را کشتی؟
این سادهترین سوالها را «راضیه» جواب داد و پرونده خیلی زود راهی دادگاه شد. شاکیای حضور نداشت. نه پدر«طاهره» بود و نه پدر «علیرضا». بیشتر جنبه عمومی جرم باقی مانده بود. هیچ کس نبود تا داستان این دو پدر و رفتارشان با مادر «طاهره» و «علیرضا» را جویا شود.
«راضیه» ۱۰ ساله بود که مادرش مرد. نوزادی که خواهرش بود را باید کسی بزرگ میکرد. نامادریاش نمیخواست زحمت بزرگ کردن بچه یک زن دیگر را به جان بخرد. پس «راضیه» محکوم شد به مدرسه نرود و بچه بزرگ کند. بعدتر حتی به این نگاه نکردند که او نوزادی را مادری کرده است. نامادریاش مرتب فشار میآورد که یک نانخور اضافه نمیخواهیم. پدرش مجبور شده بود، کاری بکند.
حتی کار به آنجا رسید که «راضیه» را در ازای مبلغی شوهر دهد؛ در واقع بفروشد. اینجا بود که یک اجبار بهتر پیش آمد! ازدواج با پسرخالهاش. «راضیه» به عقد پسرخالهاش درآمد. جوانی که «شیشه» میکشید و هیچ قید و بندی نداشت. با زنان مختلفی در ارتباط بود و تعهدی به «راضیه» و «طاهره» که تازه به دنیا آمده بود، نداشت. قصه آوارگیهای «راضیه» از اینجا سمت و سوی دیگری گرفت. «راضیه» میخواست به روستای خودشان بازگردد ولی راهی به خانه پدری نداشت. پس به خادم مسجدی در روستایشان پناه برد تا به او جا و مکانی برای زندگی خودش و دخترش بدهد. اما مگر میشد، زن جوانی در این شرایط دوام بیاورد؟
از اینجا به بعد پای مردی دیگر به زندگی «راضیه» باز شد. مردی که سی و اندی سال از او بزرگتر بود و زن و بچههای بزرگ داشت. اما زندگی با او بهتر از شرایطی بود که در مسجد داشت. پس با ۱۴ سکه به عنوان مهریه پذیرفت که همسر مردی شود که از پدرش هم بزرگتر بود. اینگونه پایش به مشهد باز شد. به همان شهری که محلههای پرآسیب داشت و اتفاقا او هم به یکی از همان محلههای پرآسیب رفت.
فرزندان شوهرش با این ازدواج مخالف بودند و مخالفتشان را با آزارهای مختلف نشان میدادند. «طاهره» را میزدند. خودش را میزدند. حتی شوهر «راضیه» که پدر فرزند دوم او به نام «علیرضا» شده بود از «طاهره» فرزند اول او خوشش نمیآمد و مرتب وقتی میخواست صدایش کند تا کاری به او بسپارد یا مثلا لیوان آبی به دستش بدهد، صدایش میکرد «کُچه سگ» که به مشهدی یعنی «توله سگ».
اختلاف فرزندان پدر «علیرضا» با «راضیه» و دخترش بیشتر و بیشتر شد تا آنکه قرار شد آنها از هم طلاق بگیرند. همان معضلی اجتماعی که خراسان رضوی مدتهاست تلاش میکند آن را به ضرب و زور جلوگیری از ثبت طلاق، آمارش را کاهش دهد. همان معضل اجتماعی که به گفته «مهدی نخعی» مدیر بهزیستی شهر مشهد در گزارش سند پیشگیری از آسیبهای اجتماعی این شهر تاکید کرده بود، رتبه طلاق از چهارم در کشور به رتبه سوم در کشور رسیده است.
به هر حال «راضیه» برای بار دوم طعم طلاق را چشید. بار اول فقط یک فرزند داشت و بار دوم دو فرزند که حالا رفته رفته بزرگتر هم شده بودند. اواخر سال ۱۳۹۴ مهریهاش را که ۱۴ سکه بود، کف دستش گذاشتند. هر چه التماس کرد محض داشتن سرپناه او را طلاق ندهد، شوهرش گوشش شنوا نبود و «راضیه» فقط توانست با کمی از پول مهریه جایی را اجاره کند. خواهرش به او پیشنهاد داد برای شوهر او خیاطی کند. راضیه خوشحال بود که میتواند با خیاطی زندگیاش را بگذراند. ولی دیری نگذشت که شوهرخواهرش هم دستمزدهای او را نپرداخت و پولهایی که از او قرض کرده بوده را هم برنگرداند.
راضیه ماند و زندگی با دو بچهای که طی کردنش سخت و سختتر شده بود. حتی یک بار پایش به بیمارستان باز شد و نتوانست هزینههای درمان را بپردازد. همه روزهای سال ۱۳۹۵ را شمرد تا به سیصد و بیست و نهمین روز آن سال رسید. همان پنجاه و سومین روز زمستان و شبی که تصمیمش را عملی کرد. قرار بود خودش هم خلاص شود ولی گویا تقدیر این بود که او دو بار بمیرد. یک بار به خواست خودش و یک بار هم به حکم قانون. حالا او بعد از گذراندن همه آنچه ما فقط به حرف ساده، روایتش کردیم باید منتظر اجرای حکم قصاص شود.
نظر کاربران
می دونم کاربسیاراشتباهی کرده خدایاحکمتت چیه که بعضیا اینقدرکم شانسن قصه ش بسیارغم انگیزبوددلم گرفت اون زن بدبخت به هردری میزده بسته بوده
پاسخ ها
بهترین راه عقیم سازی معتادان است .چندباربگم؟؟؟
فقر امروز جامعه فقر اولیه نیست بلکه این فقرمنتج از آسیبهای اجتماعی است و همه سازمانهای مسئول باید جوابگو باشند از جمله سازمانهای حمایتی
ما نفهمیدیم در این داستان، این زن مورد حمایت کدام سازمان حمایتی بوده است؟
لعنت به مسئولین دزد
مشهد چه خیره. این روزها هرچه جرم وجنایت از خطه خراسان سر خط خبرهاستب باوجود مرقد مطهر امام حمام جنایت در این خط رکوردار شده معلوم نیست چرا؟ مسولین این استان چه غلطی میکنند اینقدر فقر وبدبختی در آن استان زیاد شده که جنایت در این استان پیشی گرفته چشم مسولین استان خراسان روشن آقایان تیریک میگم به شما با آن مدیریت مزخرفتون.
پاسخ ها
چرادولت به اینجورافرادکمک نمیکند.که این زن بیچاره بچهای عزیزش رابادست خودخفه کنه .العان زندگی برای اوازجهنم بدتراست چه بهترکه بمیرد
عین طوطی هی یه چیزو تکرار نکن زیر همه خبرا.مشهد جمعیتش زیاده مهاجرپذیره و همه اینها یعنی مقدمه جرم خیزی
چی گفتی اصلا قاطی میکنی ادم نفهمیدم اول اخرش چی شد
تف بردنیا
زودتراین مادراحمق رواعدام کنن سرم دردگرفت
پاسخ ها
اون قربانی بود
التماس تعقل
کی باید جواب این بدبختی های مردمو بده خدا؟؟؟
اقایان مسوووول سرتون و بالا بگیرید
خفه شدیم با مصائب مشهد! احیانا همونی نیستی که برای شهرخبرمشهد می نویسه؟ هیچ اطلاعاتی نمیدی هیچ! ،مثل خودتون افغانیمون کردی با این نوشته های عصرحجریت. ...مسخره های بی سواد
پس کجاست امار افزایش سن امید به زندگی در ایران ..زن بیچاره ازشدت فقر از جان فرزندان وخودش گذشته
پاسخ ها
سن امید هه آمار غلط دادن همه نا امید شدن یه کشور افسرده روانی بیشتر نیستیم
بابا سن امید به زندگی هیچ ربطی به امید و انگیزه آدما نداره!
این یه شاخصه که نشون میده آدمها در هر کشوری به طوری میانگین چند سال عمر میکنن (مثلا تو ایران میانگین عمر زنان ۷۵ ساله یعنی شاخص امید به زندگی در ایران ۷۵ ساله)
ظلمی همیشگی بر زنان وسکوت دیگران
همه بدبختیها یه طرف شوهرخواهر بیشرفش یه طرف بجای اینکه کمکش کنه پولش روهم خورد مگه اعصاب ادم تواین موقع چقدرکشش داره خوب روانی نشده بعد برادر وپدر بی غیرتش کجای این بدبختی بودن فامیل بدرد ادم نمیخوره ولی ایراداین زنه اینجا بود که شوهرخواهرش روزنده گذاشته اول میخواست اونو بکشه چون بیشتربدبختیها زیرسرخودنامردش بود
من به مرگم راضيم اما نمی آید اجل . بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید!!!
کارش درست نبوده.بیچاره طفلای معصوم.
ولی خدا خودش کمکش کند
فقر نداری بیکاری اعتیاد نابودی وکرامت انسانی
کی جواب اینمه بدبختی مردم رو خواهد داد ؟
این اصلا انصاف نیست و از عدل و خدا به دوره که قصاص شود تمام رفتارهای این زن جوان زائیده فقر و نداری و تربیت درست و هزاران عقده های سر کوب شده است ترا به خدا در باره او قضاوت اشتباه نکنید
عجب صبری خدا دارد..
لعنت به شرف و انسانیت که تو این کشور مرده تا کی میخوایم به دنیا بگیم ما خوبیم شما بدید........
اونکه خودش راهش رو انتخاب کرده بود چرا نجاتش دادین ؟چرا نذاشتین آبرومندانه بمیره فقط دنبال تحقیر کردنش بودین ؟
فقط میخواستین بازم مردونگی تون رو به رخش بکشین و بهش بگین بعد اون همه ظلم قدرت کشتنش رو هم دارین ؟
گاهی از اسم مرد هم متنفر میشم
پاسخ ها
آخه چرا یعنی از همه ی مردا بدت میاد. خب بابات چی اگه اون نبود توهم نبودی. نه خیر خانم اینجوریام که شما فکر میکنی نیس.
خدایا چرا زندگی این اینطور شد چرا رنگ خوشی رو ندید به نظرم جاش تو جهنم نیست درسته بچه هاشو کشته ولی کسی جاش نبوده ببینه چی کشیده
متاسفانه تو ایران ریشه قتلها وعلتهای آنرا که فقر اقتصادی وتضاد طبقاتی شدید است بررسی نمیکنند وهمیشه به معلول میچسبند درنتیجه این موارد همیشه تکرار میشه .
بمیرم الهی....خداییش تباید اعدام بشه...آه مظلوم به هیچ جا نمیرسه
بدبخت حق داشت وقتی کسی توی این دور زمونه بچه هایش خودشون رو رها میکنن پیش زنی که نه کسی رو داره نه پولی و نه سرپناهی خب شما ها بودین چیکار میکردین
خدایا کمکش کن
پاسخ ها
مسعولان سرتان بگیرید بالا این بدبیختا مردم دارن زندگی میکند پول را به عراق سوریه ندهید بدین به این فقر بدبخت
خدا بخیر کنه عاقبتمونو ... معلوم نیست قراره چی به سرمون بیاد
پیامکه خداحافظی !!
ما هم گاگول !!
نویسنده این قصه هم شریف !!
اصلا یه مرد پولدار پیدا کنید اعدامش کنید پولهاش رو هم بدید به این زنه بلکه قصه یه آخر و عاقبت خوش پیدا کنه
چطوره ؟
پاسخ ها
اونقدر اتفاقات تلخ و واقعی و بدتر ار اینا تو این کشور میافته که هیچ خبرنگاری احتیاج به داستانسرایی و دروغ نوشتن نداره...
مدیر محترم خبری اخبار داغ
خالصانه ازت درخواست داریم که این خبرهای حوادث تکان دهنده رو نزارید
آیا به این موضوع فکر کردید که خیلی ها افسردگی دارن که تو پیج خبری شما هستند که با خواندن چنین خبرهایی داغون که هستند داغونتر میشن
خواهشن از این جمله خبرهارو نزارید
ممنون
چرا باید چنین باشه
چرا فقر باید انقدر زیاد باشه
ساعت ۱نیم بامداد رفتم زباله هارو بزارم بیرون که دیدم یک نفر دوچرخه که یه کیسه اویزون کرده داره تو سطل زباله کاغذو پلاستیک جمع میکنه سلام دادم دیدم با اشاره جوابمو داد مرد میانسال لال و کر بود بخدا دلم کباک شد یه مقدار کمکش کردم هم نقدی هم تو انبارم نون خشک و پلاستیک بود دادم بهش کلی با اشآره تشکر کرد امشب من کمکش کردم فردا و روزهای بعد چی؟چرا باید هرروز شاهدبیشتر شدن فقرا باشیم
تاکی؟
آدم بدبخت از روزی که به دنیا میاد جون به جونش کنی بدبخته،،،هر چی از درد و بدبختیهای این مردم بنویسید بازم کمه،خدا لعنت کنه باعث و بانیه این مردم زجر کشیدرو،خدایا ....
به این مگویند عدل الهی!!!
اگه نگید کافر هستی میگم قربون امام رضا ع برم میشه با پولهای مه مردم نذر ونیاز میکنند امثال این خانم رو براشون خونه ومواجب درست کنند بخدا امام رضا ع راضی نیست گنبدش طلا باشه. بگم چی که خدا خودش میبینه
حق این زن بدبخت درشکم آنهایی است که بیت المال را به تاراج بردند وبیت المال شده بیت الحال برای آنها .باید درقیا مت جواب این زن و بچه ها را بدهند
مفت خوران بیت المال در قیامت با یدجواب اینها رابدهند
چرا اینقدر در استان خراسان سیستان بلوچستان جنوب ایران از این اتفاقات رخ میده؟ چرا به مردم اگاهی های لازم داده نمیشه مثلا ازدواج دختران کم سن و سال را ممنوع کنن ؟ ایا توی روستا یا شهر مشهد کمیته امداد یا بهزیستی وجود نداره؟کاش این خانوم زجر کشیده به کمیته یا بهزیستی مراجعه میکرد و بچه هاشو به اونا می سپرد خودشم تو بیمارستان یا همون بهزیستی کار میکرد واقعا چرا بعضی خانواده ها اینقدر بی عاطفه هستن؟اگه پدرش ازش حمایت میکرد اگه فرزندان شوهر دومش اونو وادار به طلاق نمیکردن.... دلم برای اون بچه ها خیلی میسوزه و برای زن جوان و بینوایی که هر دو دنیایش سوخت و حالا باید خودشو برای عذاب اون دنیا اماده کنه بیایید از خدای بزرگ براش طلب بخشش کنیم.
آیا خدا اینها را می بیند.....لعنت به فقر ....لعنت به مسئولان مملکت ، ،
نویسنده این متن درست بیان کرده متاسفانه در مشهد در حال پاک کردن صورت مسئله هستند به جای حل مسئله طلاق و معظل بزرگی برای مشهد شده خانم ها بدون اینکه حق و حقوق بگیرن مجبور به طلاق میشن وارد جامعه میشن و فساد در مشهد بیداد میکنه
پاسخ ها
خب در عوض تو مشهد کنسرت نیس آیا این چیز کمیه . میدونی کنسرت چقدر باعث فقر وفحشا میشه. مشهد رو ببین چقدر خوبه همینطور که راه میری از دور و بر صدای صیغه مره میشنوی.
قضاوتت نمیکنم ولی زندگی اگه اینه من یکی نخواستم خسته شدیم از بس لعن و نفرین به مسئولین مملکت روانه کردیم خدا هم به لعن و نفرین ما جواب نداد
ای کاش به جای اینکه بچه هارو بکشه اونارو میبرد تحویل بهزیستی میداد . خدایا خودت به داد این مردم بدبخت برس خدایا این مردم به غیر از تو هیچ دلسوزی ندارن . چرا باید تو شهری که سالانه ۳۶ میلیون گردشگر داره چنین زندگی هایی و چنین محله هایی وجود داشته باشه با این درآندهای هنگفت میشه دو کشور رو اداره کرد چه برسه به یک شهر .
بله کارش اشتباه بوده ولی چرا مسولین جلوی اشتباهات بعدی رو نمی گیرند بیایید اطراف کشف رود را در مشهد ببینید که چگونه انسانیت انسان ها لگد مال است
کو پس کمیته امداد و این صدقه ها
چرا نمیدید به این مردم که اینطور نکنن
همه نامرد شدن
همه نامرد شدن
والا با خوندنش افسرده شدیم چه برسه تو شرایطش قرار بگیری
مشهد مگه کم پول و ثروت داره که همچین افرادی رو حمایت کنه !!!
خدا لعنت کنه تمام مسعولین دزد و دروغگو رو ...
خدا لعنتتون کنه ...
قلبم آتیش گرفت.من خودم مادر دو بچه ام واقعا از فرزند عزیزتر کسی نیست ببین این زن چه زجری کشیده که راضی به انجام این کار شده.چون خودش سرنوشت تلخی داشته دوست نداشته بچه هاشم مثل خودش بدبخت باشن
اعدامش کنین حتما باید اعدامش کنین چون اون بدبخت همون زمان با بچه هاش مرده مهر تایید رو برمردونگی تون بزنین و بهش نشون بدین مردی یعنی چی
دلم به درد اومد
خدایا خودت کمکش کن
باید اون شوهرای نحسش و فامیلاش رو اعدام کنین و مسئولین کثیفی که از دهن همچین بچه ها و قشرهای آسیب پذیری لقمه میدزدن
مسئولین نسبتا محترم : بجای گرفتن جان این زن بدبخت و بینوا که از روی فقر و نداری و سرخوردگی به جنون رسیده بود ، جانی ببخشید
و یک زندگی و مسکن و کار شرافتمنداته برایش تدارک ببینید تا اندکی طعم زندگی راحت را بچشد و غم بزرگش را فراموش کند .
این ادم دیگه چیزی ازش باقی مونده که میخوایین قصاص کنید اون روحش مرده خیلی وقته که مرده روحش
یه مادر به کجا می رسه که راضی به مرگ بچه به دست خودش بشه قصاص این ادم رو باید برد و درمانش کرد التیام داد نه قصاص
باز هم مردان هرزه،بي مسيوليت و ظالم
تففففف
مگر بچه مال پدر نیست و خرجش با اون نیست؟ چرا یک زن تنها باید بچه های دو مرد دیگه را بزرگ کنه اون هم دست خالی؟
زن بیچاره ..به نظر من باید هر دوتا شوهرش را زندانی کنند من کلاً با حکم اعدام موافق نیستم مگر برای یک سری شبه انسان هایی که شیطان هم ازشون میترسه ...زن بیچاره را میذاشتی به درد خودش بمیره چرا بردش بیمارستان که دو باره بکشنش.واقعا بعضی مرد ها فقط اسم مرد را یدک میکشند حتی نمیدونن مردونگی را چجوری مینویسند....... لعنت بر هر چی نامرده بی وجوده
خدایا اخه رواست رودریای نفت بخوابی اونوقت این اوضاع مردم باشه فقرپدرمردم دراورد ...مسعولین کلاهشون بالاتربندازن