سرنوشت سیاه زنِ کشاورز در لانه شیطانی سرکارگر
در یک بزنگاه غفلت کردم و فریب حرفهای به ظاهر قشنگ و زیبای یک مار خوش خط و خال را خوردم و آبرویی برایم نماند. اینها بخشی از صحبتهای یک زن جوان است که در تله صاحب کار حیله گرش افتاد و اعتبار و آبرویش نزد خانواده و همسرش رفت.
رکنا: در یک بزنگاه غفلت کردم و فریب حرفهای به ظاهر قشنگ و زیبای یک مار خوش خط و خال را خوردم و آبرویی برایم نماند. اینها بخشی از صحبتهای یک زن جوان است که در تله صاحب کار حیله گرش افتاد و اعتبار و آبرویش نزد خانواده و همسرش رفت.
بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک اختلاف بین زن جوان و همسرش بالا میگیرد و سر این ماجرا با هم توافق میکنند که هر کدام با خانواده خودشان زندگی کنند تا تصمیم نهایی را برای پا برجا بودن یا نبودن زندگی مشترک شان بگیرند.
ناهید زن جوان روستایی بعد از این اتفاق برای این که سربار خانواده اش نشود روی زمین کشاورزی مردم کار میکند. او بعد از مدتی با صاحب کارش که صاحب چندین قطعه زمین کشاورزی بود آشنا میشود و بعد از آن برای او شروع به کار میکند و از کارگرهای خانم هم روستایی اش کمک میگیرد.
بعد از گذشت مدتی از آشنایی زن جوان با صاحب کارش کم کم رابطه صمیمی بین آنها شکل میگیرد، اما او از عاقبت کار خبر ندارد. صاحب کارش از زن جوان میخواهد به عنوان سرکارگر مسئولیت کارگرهای دیگر را برعهده بگیرد و کارها را سر و سامان دهد.
این ماجرا مدتی ادامه پیدا میکند تا این که صاحب کار که نیت شومی در سر دارد روزی زن جوان را به بهانهای به لانه شیطانی اش میکشد و او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. بعد از این اتفاق زن که به شدت آزرده خاطر شده است از ترس آبروریزی مدتی این راز تلخ را در صندوقچه دلش نگه میدارد.
با گذشت چند روز از آن حادثه تلخ عذاب وجدان زن جوان را رها نمیکند تا این که افسردگی او باعث میشود خانواده اش متوجه داستان شوند. با رو شدن ماجرا، زن جوان و پدرش راهی دادگاه میشوند و از دست آن مرد شکایت میکنند. خیلی زود این فرد در دام قانون گرفتار میشود تا به سزای اعمالش برسد. اما آن چه در این ماجرا جلب توجه میکند اعتماد بی جای زن جوان به مرد غریبه است که باعث میشود آبرویش برای همیشه نزد خانواده به ویژه همسرش برود و بابت این کارش تاوان سختی پس بدهد.
نظر کاربران
خودش هم تقصیر کاره .
من خودم زنم میگم زن تاخودش نخوادمردکاریش نداره اگه خودش نمیخواست نمیرفت
پاسخ ها
احسنت
ضعیفه ها تقصیر همه جرم و جنیاتها و اتفاقها رو میندازند گردن زنها و مردها رو فرشته و زنها رو شیطان می بینند
همه مردهای متجاوز بی تقصیرند چون زنها خودشونو کاملا نپوشوندند و تحریکشون کردند!! لعنت بر نرینه ها و ضعیفه ها
انگار داستانو فاطمه ۵ ساله از مهد کودک الیزابت هشتم نوشته
پاسخ ها
خخخ
بیکاری و فقرررر
خفه شدیم با مصائب مشهد! احیانا همونی نیستی که برای شهرخبرمشهد می نویسه؟ هیچ اطلاعاتی نمیدی هیچ! ،مثل خودتون افغانیمون کردی با این نوشته های عصرحجریت....
پاسخ ها
الان کجاش نوشته بود تو مشهد اتفاق افتاده یه چیزی رو طوطی وار تکرار کنید
زنه مشکل داشته
زنه مشکل داشته
شاید مشکل مالی از طرف ایجاب کرده که جدا زندگی کنند ولی زنان اسیب پذیرند اگر از نظر مالی هم مشکل داشته باشند متاسفانه برای کار کردن بیرون از خانه چنانچه افراد ساده لوحی باشند مورد سو استفاده قرار میگیرند به همین دلیل زنانی هستند که به خاطر همین مشکلات خانه نشین و افسرده هستند
چراعاقل کندکاری...دوستی گرگ ومیشه
باید بیاد از استاندار سابق .... یاد بگیره
طلبکارم باشه که هیچ یه داستان عوام فریبم بسازه
پاسخ ها
این داستان دروغ است ولی کلا زنان همیشه فریب میخورد
خود خانم هم بدش نمیومده یه جوری سرکارگری جبران کنه اما بعد که دیده چیزی عایدش نشده شکایت کرده
زنه میخواد خودشو قالب مرده کنه. عذاب وجدان کجا بود؟! تجاوز کجا بود؟! قشنگ مشخصه موضوع چیه
بخاطرهمین میگن زن ساده است زودگول می خرد
پدر فقر بسوزد زن گناهی ندارد
پدر فقر بسوزد زن گناهی ندارد
یک پیرمردی میگفت: آیا اگر سوزن ثابت و قرار نداشته باشد می توان آنرا نخ کرد!!!!!!!!!!!!!!
خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
پاسخ ها
چجوری اتفاق میافته این همه تجاوز پس
سادگی و حماقت، همه اش که تقصیر و آلوده دامنی نیست.
زن مقصر
خودشم کمي مشکل داشته .
شوهر او اگر انسان بود ونامرد نبود همسرش را رها نمیکرد واگر با اوبامحبت رفتار میکرد زن که دیوانه نبوده که بره منزل پدرش او مرد نبوده کهخانواده اش را با عشق وامید نگه دارد زنش که از او کاخ ومسافرتهای رنگین یا چیزهای زیادی نخواسته او هنوز کودک بوده معنای همسری وخانواده را نمیدانسته ازدواج کرده فکر کرده زنش مادرشه خوب یه زن جوان بی پناه با این خوکهای پلیدکه همه جا هستند با مال باد آورده انسانها را اجیر میکنند ومورد سوءاستفاده قرار میدهند البته زنهایی که برای این افراد کار میکنند حتی اونیکه میگه مومن ونماز خونه نباید بهش اعتماد کرد وبیش از کارگر وکار فرما نزدیک شد اعتماد کردن به اینها درست نیست البته میتونست موضوع را طوری که انقدر آبروریزی نشه حل کرد وطرف را حسابی ادب کرد ولی خوب راه را بلد نبوده اینها را خود مردم باید بی صدا ادب کنند نه با شکایت