کمرنگ شدن نقش شیخوخیت در جریان اصولگرا
اصولگرایان در حالی از "شاجا" به عنوان تازه ترین سازوکار فراگیر انتخاباتی خود پرده برداشته اند که وحدت همچنان حلقه مفقوده جریان اصولگرایی است.
خبرآنلاین: اصولگرایان در حالی از "شاجا" به عنوان تازه ترین سازوکار فراگیر انتخاباتی خود پرده برداشته اند که وحدت همچنان حلقه مفقوده جریان اصولگرایی است.
موعد انتخابات نزدیک است و جریان های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب در جنب و جوش. در این میان اما اصولگرایان مدعی هستند افق روشن تری پیش روی خود می بینند چه آنکه بر این باورند به دلیل انتقادهای موجود، اصلاحطلبان قافیه را باخته اند غافل از اینکه اردوگاه اصولگرایی هم با چالشی جدی دست به گریبان است؛ "چالش نبود وحدت"
کمرنگ شدن نقش شیخوخیت در تصمیمات انتخاباتی اصولگراها
اصولگرایان که تا پیش از رحلت آیتالله مهدوی کنی حول محور روحانیت به تصمیمات انتخاباتی خود رسمیت می دادند اما امروز و نزدیک به یک دهه است که از خلاء محوریت مقتدر رنج می برند. آخرین بار در مجلس نهم بود که لیست مورد تایید جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) به نام جبهه متحد اصولگرایان و با ترکیب ۸+۷ وارد عرصه انتخابات شد.همان روزهایی که البته یک طیف نوظهور در جریان اصولگرا بازی وحدت شکنی را کلید زده بود.
شاید بتوان گفت نقطه آغاز کم رنگ شدن نقش شیخوخیت در جریان فعالیت های انتخاباتی اصولگرایان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بود، همان روزهایی که علم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با محوریت ناطق نوری برپا شده بود و بسیاری اصولگرایان حول همان شورا تصمیم به رقابت با اصلاح طلبان گرفته بودند اما این محمود احمدی نژاد بود که ساز مخالف زد و خارج از تصمیم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و در حالیکه کاندیدای نهایی علی لاریجانی بود، به صورت مستقل وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری نهم شد. در همان انتخابات ورود نابهنگام محمدباقر قالیباف به عرصه رقابت در حالیکه در لیست نامزدهای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نبود هم بر افتراق در جریان اصولگرایی دامن زد و باعث شد نتیجه تصمیمات جلسات شورای هماهنگی کارساز نباشد و احمدی نژادی روی کار بیاید که بعدها مایه دردسر جریان اصولگرا شد.
حرکت وحدت بخش اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم
اصولگرایان اما در انتخابات مجلس هشتم روندی وحدت بخش تر را در پیش گرفته و در قالب جبهه متحد اصولگرایان و ائتلاف فراگیر اصولگرایان به عرصه انتخابات ورود کردند، در نتیجه همین وحدت بود که اصولگرایان همانند مجلس هفتم موفق به کسب اکثریت کرسیهای پارلمان در مجلس هشتم شدند. در آن انتخابات هم این شیخوخیت و جامعتین بودند که محوریت حرکت را در کنار جبهه پیروان پیش گرفته بودند.
فصل بعدی انتخابات مقارن با انتخابات ریاست جمهوری دهم بود؛ عرف انتخابات ریاست جمهوری در ایران به گونه ای است که در دورههای ۸ ساله دولت بین دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا دست به دست میشود، شاید به همین دلیل بود که اصولگرایان در انتخابات سال ۸۸ با کمترین تعداد نامزد وارد رقابت های انتخاباتی شدند به طوریکه محمود احمدی نژاد که دولت نهم را در اختیار داشت برجستهترین چهره آنان در انتخابات بود، با این حال محسن رضایی هم به عنوان دیگر کاندیدای اصولگرا در رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا کرد تا اصولگرایانی که رغبتی به احمدی نژاد نداشتند رای خود را به سبد رای او بریزند.
ردپای احمدی نژاد در بر هم زدن وحدت اصولگرایان
موعد انتخابات مجلس نهم که رسید بازار لیست های اصولگرایانه داغ شد و تجربه بر هم زدن وحدت اصولگرایان همانند انتخابات ریاست جمهوری نهم تکرار شد، اتفاقا این بار هم از سوی سرسپردگان و مریدان احمدی نژاد و طیف جدیدی از اصولگرایان که علنا رودروی سنتی ها و قدیمی ترهای اصولگرا قرار گرفته بودند و مدعی اصولگرایی جدید بودند.
جبهه پایداری که تقریبا ۷ ماه پیش از انتخابات مجلس نهم وارد فضای سیاسی کشور شده بود در نخستین گام اتحاد اصولگرایان در جبهه متحد را هدف گرفت، این در حالی بود که جبهه متحد اصولگرایان با ترکیب ۷+۸ به منظور ایجاد وحدت در میان شاخههای مختلف جریان اصولگرایی بنا داشت وارد کارزار انتخاباتی مجلس نهم شود اما جبهه پایداری و با وجود تعیین دو نماینده برای آنها به منظور حضور در جبهه متحد اصولگرایان، حضور در ترکیب این جبهه را نپذیرفت و لیست جداگانه ای برای انتخابات مجلس نهم در دور اول و دوم ارائه کرد؛ اقدامی که شاید بتوان آن را دومین گام بعد از رفتار احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم برای برهم زدن اتحاد در جریان اصولگرایی تعبیر کرد.
وحدت شکنی ادامه دار پایداری ها
اقدام پایداریها در مجلس نهم پایان رفتارهای جدایی طلبانه و وحدت شکن در جریان اصولگرایی نبود، در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود که جبهه پایداری باز هم نقش برهم زننده بازی اصولگرایان را عهدهدار شد؛ در همان سال بود که با وجود ائتلاف سه گانه حداد، ولایتی و قالیباف، پایداریها طریق دیگری پیش گرفتند و در مرحله اول باقری لنکرانی و در نهایت سعید جلیلی را راهی کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ کردند. همین رفتار پایداری ها بود که محل انتقاد اصولگرایان شد. به طوریکه در اعتراض به آنان اعلام کردند اگر سال ۹۲ همه به خصوص جبهه پایداری دور یک کاندیدا جمع می شدند رای آوری روحانی اتفاق نمی افتاد.
در کنار وحدت شکنی پایداری ها، البته ائتلاف سه گانه حداد، ولایتی و قالیباف هم به جایی نرسید و تنها این حداد بود که از رقابت ها کنار کشید و ولایتی و قالیباف بی توجه به ائتلاف انتخاباتی وارد گود رقابت ها شدند. اصولگرایان اما چهره دیگری که تقریبا به پای ثابت نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شده بود داشتند و آن کسی نبود جز محسن رضایی. در چنین شرایطی بود که اصولگرایان با ۴ کاندیدا وارد رقابت انتخاباتی شدند و در نهایت انتخابات را به حسن روحانی گزینه مورد ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون واگذار کردند.
اصولگریان بعد از شکست در انتخابات ۹۲ عزم شان را جزم کرده تا در رقابت بعدی یعنی انتخابات مجلس دهم شکست خود را جبران کنند، اصولگرایان در این انتخابات با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان به میدان آمدند اما با وجود اینکه تشتت و تعدد لیستی در این جریان کمتر از قبل بود باز هم موفقیتی حاصل نکرده و انتخابات را به اصلاح طلبان واگذار کردند. چه آنکه لیست منتشر شده بنا به روایت هایی که بعدها نقل شد با سهم خواهی بسته شده بود و به همین خاطر بسیاری از چهره های شاخص اصولگرا بخاطر ترس اصولگرایان از وحدت شکنی پایداری ها سکوت کرده و کنار کشیده بودند تا وزنه تندروهای اصولگرا در آن لیست سنگین تر شود. لیستی که در نهایت بازی رقابت را به لیست کمترشناخته شده اصلاح طلبان واگذار کرد.
از جمنا تا شاجا
بعد از انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم و پیروزی حداکثری لیست اصلاح طلبان در هر دو جبهه، اصولگرایان دست به کار شدند تا ورق را برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به نفع خود برگردانند، آنها با تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) با شعار ایجاد چتری فراگیر در جریان اصولگرایی وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم شدند اما باز هم موفق به جذب همراهی همه گروه های اصولگرا نشدند، چه آنکه در همان آغاز به کار این تشکل عده ای به آن رغبتی نشان ندادند و در ادامه هم موفقیتی در همراه کردن همه گروههای اصولگرا با خود نداشت اگرچه که درنهایت جمنا توانست تعدد نامزدهای اصولگرا را با مدیریت دستوری خود به نامزد واحد برساند اما نتیجه را به رقیب واگذار کرد.جمنا هم با اینکه مدعی بود قرار است تشکیلاتی ریشه دار و پایدار باقی بماند به خاطر همان جنس مدیریت دستوری و ناکارآمدی که داشت زودتر از موعد رو به زوال رفت و این روزها چندان ظهور و بروزی در سیاست اصولگرایانه ندارد.
شاجا در مسیر جمنا؟
انتخابات مجلس دوازدهم در راه است، خبرها حکایت از ائتلافی تازه تاسیس در جریان اصولگرایی دارد، ائتلافی تحت عنوان شاجا؛ اصولگرایان این بار هم به دنبال وحدتی فراگیر هستند اما باید منتظر ماند و دید که آیا اقدام اخیر اصولگرایان تکرار تجربه گذشته خواهد بود یا ائتلافی پایدار و مورد وثوق همه طرفهای اصولگرایی؟ شاید مروری بر تحرکات انتخاباتی اصولگرایان حکایت از آن داشته باشد که هرجا شیخوخیت اصولگرا محوریت قرار گرفته است پایبندی به چارچوب های وحدت سفت و سخت تر دنبال شده است و شاید زمانه بازگشت اصولگرایان به همان محوریت باشد.
نظر کاربران
فقط احمدی نجات رانجات ایران
شیخوخیت؟؟؟ این کلمات رو کی اختراع میکنه؟
ما دیگر به اصلاحطلبان رأی نمی دهیم......
پاسخ ها
اونوقت به اصولیای بدبخت میخوای رای بدی. اونجوری که خودتم بدبختی که