پورمحمدی: سعید امامی یک مشاور بود
مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری و وزیر اسبق كشور، بهتازگی در گفتوگویی با مجله «مثلث»*، درباره نقش سعید امامی در قتلهای زنجیرهای سخن گفته است كه شاید نظرات مخالف را نیز در پی داشته باشد؛ زیرا پورمحمدی باور دارد سعید امامی در قتلهای دهه ۷۰، نقش عاملیت نداشت و حداكثر میتوان او را مشاور پروژه دانست.
روزنامه شرق در شماره امروز خود نوشت: مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری و وزیر اسبق كشور، بهتازگی در گفتوگویی با مجله «مثلث»*، درباره نقش سعید امامی در قتلهای زنجیرهای سخن گفته است كه شاید نظرات مخالف را نیز در پی داشته باشد؛ زیرا پورمحمدی باور دارد سعید امامی در قتلهای دهه ۷۰، نقش عاملیت نداشت و حداكثر میتوان او را مشاور پروژه دانست.
بخشی از حرفهای پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری:
* در بحث قتلهای زنجیرهای که شما بحث خاصتان خودسربودن بود، نه آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یکسری تصمیمات بد میگرفتند، ما داشتیم جاهایی که خود من موضع و انتقاد داشتم که بیخود کردید این تصمیم را گرفتید.
* در یک بخشی بود در گپهای مباحثاتی با دوستانمان صحبت میکردیم، میگفتم که این سیاست را قبول ندارم، نباید اینجور باشید، اما اینجور نبود که از دست رها باشد؛ حتی این داستان قتلهای زنجیرهای در سیستم اتفاق افتاد، جانشین امنیت؛ یعنی معاونت امنیت، جانشینش مدیر این پروژه بود که گرایش چپ داشتند؛ یعنی جایی نبود که پنج نفر خودسرانه آمده باشند دست به این کار زده باشند.
* اینها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر میکردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاحطلبان را از ورطه خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات دهند؛ تحلیلشان هم این بود که ضدانقلاب دارد به اصلاحطلبها میچسبد و ما ناچاریم دوباره حوادث سال60 و جنگهای خیابانی را تکرار و تجربه کنیم.
* اینها گفتند ما عملیات پیشدستانه انجام بدهیم تا این اتفاقات نیفتد و اتفاقا مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند؛ یعنی نسبت به آقای خاتمی که رئیسجمهور شده بود، نظر مثبت داشتند و طرفدار آقای خاتمی بودند».
* (در پاسخ به اینكه آیا مدیر پروژه قتلها سعید امامی نبود): «اینکه مشخص بود آنهایی که دستگیر شدند و اعتراف کردند، گفتند که آقای سعید امامی، مشاور وزیر بود و نهایتا بهعنوان مشاور از ایشان استفاده کرده بودند.
* مدیر پروژه که نبود، مدیر تصمیمگیری نبود، نه مقام تصمیمگیری داشت، نه مقام طراحی و اجرا داشت، حداکثر با ایشان مشورت کردند که ما از ایشان سؤال کردیم، گفت نه، من در این کار نبودم، تا آخرین لحظه هم حرفش این بود که من نبودم.
* اینکه فکر کنیم جماعتی همینجوری خودسر آمدند و انجام دادند به این شکل که نبود، اینها تحلیل داشتند، حالا اینکه در این تحلیل اینها نفوذی وجود دارد، این هم ثابت نشد، ما که نمیتوانیم صرفا روی تحلیلمان کار کنیم، آدمهایش موجودند، محاکمه شدند، زندان رفتند، همهشان تحمل حبس طولانی کردند، اینها که موجودند، بعد هم اینکه وزارت، کار کردند.
* القای غیرمستقیم میتواند چنین چیزهایی باشد، ولی اینکه مستقیما طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند؛ یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و اینها، هیچکدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد.
* از این جهت میتوان گفت وزارت اطلاعات مجموعه گستردهای با احساس مسئولیت و فداکاری، جاننثاری و پایکاربودن است و البته محیطهای قدرت پنهان محیطهای خطرناکی است، محیطهای اشتباهخیزی است، محیطهایی است که اگر کنترل نشود، مشکلساز خواهد شد.
* مردم میگویند حفاظتها و حراستهای دستگاههای بیرون سختگیری میکنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چگونه عمل میکند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچکس را نمیکند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترلهایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانوادههایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمهاش هم هست، نمیشود که دستگاه اطلاعاتی رها شود.
نظر کاربران
اقا بیکارین کالبد شکافی میکنید کم مردم مشکل دارند
ببخشیدوزیراسبق اولامگرجنایات موسوم به قتلهای زنجیره ای که فرمانش توسط اقاصادرمیشد!؟قطعشده،؟دویماچقدرمیکیری گریه کنی!؟
دیگه گندشودراوردین مگه قتلهاتمامشده؟!