ورود مجسمهسازان به ماجرای سردیس مشایخی
ساختن سردیس و مجسمه مشاهیر ایرانی، همیشه یک مسأله بغرنج بوده و حاصل کار مجسمهسازان ما خیلی وقتها به خنده و استهزای مخاطبان و تماشاچیهای این سردیسها رسیده از بس که در بیشباهتترین شکل ممکن به سوژه اصلی ساخته و ارائه شدهاند. هربار که یکی از این مجسمهها رونمایی میشود این سؤال ایجاد میشود که آیا ما در این کشور مجسمهساز که پرتره هنرمندان و مشاهیر را به شبیهترین شکل ممکن دربیاورد نداریم؟
روزنامه ایران: ساختن سردیس و مجسمه مشاهیر ایرانی، همیشه یک مسأله بغرنج بوده و حاصل کار مجسمهسازان ما خیلی وقتها به خنده و استهزای مخاطبان و تماشاچیهای این سردیسها رسیده از بس که در بیشباهتترین شکل ممکن به سوژه اصلی ساخته و ارائه شدهاند.
هربار که یکی از این مجسمهها رونمایی میشود این سؤال ایجاد میشود که آیا ما در این کشور مجسمهساز که پرتره هنرمندان و مشاهیر را به شبیهترین شکل ممکن دربیاورد نداریم؟ اگر داریم چرا اینقدر سوژه دست رسانهها و مردم میدهیم و بحق هم باید این انتقادها را جدی گرفت و کاری کرد. کاری که حداقل سالهاست انجام نشده و یکی دو روز همه چیز به خنده و مسخرهکردن گذشته تا سردیس بعدی و یک مجسمه بیشباهت و البته خندهدار دیگر.
از نمونه این مجسمهها تا بخواهید وجود دارد و یک مراجعه ساده به ذهن، مصادیق آن را نشان میدهد. اگر بخواهیم راه دوری نرویم و مسأله را در روزهای اخیر جستوجو کنیم باید دوباره یادی کنیم از جمشید مشایخی هنرمند بزرگ کشور که به تازگی بار سفر به دیاری دیگر بست. بعد از تصویب ثبت خیابانی بهنام جمشید مشایخی سردیس او هم بسرعت آماده شد و در مراسم نصب تابلو خیابانی بهنام ایشان چند متر آنطرفتر از این سردیس رونمایی شد.
پرده که افتاد، حاضرین بهزور خنده خود را نگه داشتند و چند دقیقه بعد فضاهای مجازی پر شد از این تصویر و واکنشهای صدرصد مخالف و منتقد به این مجسمه و بیشباهت بودنش به جمشید مشایخی. مسلماً یکی از شاخصههای توجه و گرامی داشتن یاد مشاهیر، ساخت سردیس برای آنها است؛ اما نه چنین سردیسها و مجسمههای پرتی که انگار مدیران ذیربط آن را به آماتورترین مجسمهساز دادهاند یا خیلی سریع و به قید فوریت از مجسمهسازی خواستهاند آن را تحویل دهد. بعد از واکنشها به مجسمه جمشید مشایخی، این مجسمه برای ترمیم و شبیهسازی به کارگاه رفت و دیروز هم عباس مجیدی، رئیس انجمن مجسمهسازان ایران تلویحاً شهرداری را مسئول آمادهسازی و نصب مجسمه دانست و پیشنهاد داد که این انجمن یک هنرمند مجسمهساز را به شهرداری معرفی کند تا دیگر چنین اتفاقی نیفتد.
مجیدی روی یک نکته مهم دست میگذارد که میتوان به آن صحه گذاشت و دلیل این بیشباهتی را به این موضوع مربوط دانست. او میگوید: «مسئولینی که برای ساخت سردیس از مشاهیر اقدام میکنند، عموماً باید از پروسه ساخت آن اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که در ساخت یک سردیس خوب و ماندگار باید زمان کافی در اختیار مجسمهساز قرار گیرد. البته هنرمندان هم نباید زیربار چنین فوریتهای زمانی بروند و چنین کارهایی را قبول کنند.» رئیس انجمن مجسمهسازان ایران با بیان اینکه انجمن مجسمهسازان میتواند افراد توانا و آشنا با حوزه مجسمهسازی شهری را برای ساخت سردیس به شهرداری معرفی کند، اضافه میکند: «انجمن مجسمهسازان همیشه این آمادگی را داشته و دارد که بتواند افراد توانا در هر حوزهای را با توجه به سابقه کاریشان برای پروژههای شهری معرفی کند؛ مثلاً گاهی مجسمهسازانی هستند که آشنایی جدی با شهر دارند یا اینکه با شخصیت و ویژگیهای خیلی از مشاهیر آشنا هستند و میتوانند در ساخت مجسمه آنها بخوبی عمل کنند.»
مجسمهها و سردیسهای برنزی و سنگی زیبایی از مشاهیر فرهنگ و هنر این مملکت در مکانهای فرهنگی از جمله در خانه هنرمندان و برخی موزهها وجود دارد؛ پس این احتمال که مجسمهسازان ما در پرترهسازی دستی برآتش ندارند را رد میکند و فوریت زمان و سفارشهای فوری و فوتی را تقویت میکند.
نظر کاربران
نسلهای بعدی فکرمیکنند که اینهایی که سردیسشان درمعابراست کی بوده اند
الان دیگه کل مشکلات مملکت حل شد .متشکرم از ورود پیگیرانه شمابه این موضوع
آخه این کجاش ب استاد جمشید میخوره ،
عجب ماجرای داشت بیچاره بعد از مردن :