مأمور قلابی مبارزه با دلار قاچاق، قاتل شد!
پسر جوانی که خود را مامور آگاهی و مامور مبارزه با ارز و دلار قاچاق معرفی می کرد، به جرم قتل محاکمه شد.
عصر ایران: پسر جوانی که خود را مامور آگاهی و مامور مبارزه با ارز و دلار قاچاق معرفی می کرد، به جرم قتل محاکمه شد.
اتهامات این پسر جوان که پرونده اش در شعبه دوم مجتمع کیفری یک تهران مورد رسیدگی قرار گرفت عبارت بود: مباشرت در قتل عمد، سرقت مقرون به آزار، غصب عنوان مامور پلیس، نگهداری و حمل سلاح و مهمات جنگی، تمرد از دستور مامور، تهدید مامور، اخلال در نظم عمومی و ایراد ضرب و جرح عمدی.
فرد متهم با حضور در جایگاه در شرح ماجرا گفت: به دلیل مشکلات مالی و خانوادگی اقدام به تهیه ادوات پلیس(دستبند، بی سیم، چراغ گردان و سلاح) کردم و با جا زدن خودم بعنوان مامور آگاهی و پلیس مبارزه با ارز قاچاق، پول در می آوردم.
یک بار در حوالی میدان فردوسی سراغ فردی رفتم و از او پرسیدم دلار داری؟ او گفت ندارد و فردا تهیه می کند.
فردا به سراغش رفتم و سوار ماشین شد تا به نزد دوستش برویم و دلار بگیریم که پس از گرفتن دلار از دوستش، با زدن دستبند به دست او خودم را مامور مبارزه با دلار قاچاق معرفی کردم و دلار های او را به سرقت بردم.
اما در خصوص قتل؛ به خیابان فردوسی رفتم و به یک نفر خودم را خریدار دلار معرفی کردم پس از سوار شدن مرحوم در خودرو، خودم را پلیس معرفی کردم، مرحوم شک کرد و از من کارت شناسایی خواست.
من که مثلا در حال تنظیم صورتجلسه بودم به مرحوم گفتم که صبر کن کارم تمام شود، کارت شناسایی هم میدهم.
مرحوم دستش را در جیبش تکان داد و من فکر کردم تیزی دارد و دیدم تنها راهم این است که اسلحه را نشانش بدهم تا بترسد ولی با هم درگیر شدیم و مرحوم اسلحه را به سمت من گرفت، تیری شلیک شد و من زخمی شدم.
با خودرو حرکت کردم و درگیری ما ادامه داشت و چند تیر شلیک شد که در این میان متوجه شدم تیر به او خورده و ولی کمی بی حال شده و در نهایت مرحوم فرمان را چرخاند و ماشین من به یک خودروی عبوری برخورد و متوقف شد.
یک موتوری نزدیک خودروی من شد و جیغ زد و من در آیینه دیدم که یک مامور راهور نزدیک شد و فرار کردم که پلیس راه را بست و اسلحه من را گرفتند.
من کاتر داشتم و چند ضربه به دست و گردن خودم زدم.
پلیس سعی داشت من را آرام کند و گفت که که با من کاری ندارد، من یک اسلحه دیگر در زیر صندلی داشتم آن را برداشتم و به پلیس گفتم راه را باز کند که در نهایت توانستم فرار کنم و خودرو را در کنار خیابان رها کردم و مدتی بعد دستگیر شدم.
من از خانواده مرحوم و شاکیان درخواست بخشش دارم و به دلیل مسائل و مشکلات خانوادگی مجبور شدم دست به این اقدامات بزنم.
قاضی پس از استماع اظهارات متهم و خواسته شاکیان ختم جلسه رسیدگی را اعلام کرد.
نظر کاربران
عجب داستانی داشت
تقصیر نداره به خدا جوری زندگی سخت شده که مجبور به این کار میشن مردم ..ببخشیدش تحویل بگیرید مسولان بببنید حال روز جوانان وای خدا کجای
فقط اعدام
آره تو رو میبخشن.
بنویسید شیوه زورگیری ،این همونی که ماشین راهور جلوشو بست ...نهایت دستگیر شد ؛با خودروی راهور اقدام میکنن ؛ اگر اون فاصله نسبتا طولانی .....مقاومت نکرده بودشاید الان زنده بود .مثلا درس خونده هم هست خیر سرش و تنهایی زندگی میکرده .
اعدام