درس هایی مهم برای همه ایرانیها
كانون گفتوگوی آرمان با استاد دانشگاه شهید بهشتی امید به تحول در نظام باورهای مردم ایران است.
این استاد دانشگاه پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران است. «عقلانیت و آینده توسعهیافتگی ایران» و «اقتدار ایرانی در عصر قاجار» از دیگر كتابهای دكتر سریعالقلم در حوزه توسعه و تاریخ ایران است. دكتر محمود سریعالقلم دارای فوقدکتری روابط بینالملل از دانشگاه اوهایو دکتری روابط بینالملل و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. كانون گفتوگوی آرمان با استاد دانشگاه شهید بهشتی امید به تحول در نظام باورهای مردم ایران است. گزیده گفتوگوی آرمان با این استاد برجسته دانشگاه شهید بهشتی در ذیل آمده است:
- بسیاری از تشكلهای ما تابع رای چند فرد محدود است و تصمیمگیری در آنها جنبه عمومی ندارد.
- اگر شما تاریخ 60 سال اخیر فرانسه را مطالعه كنید، متوجه خواهید شد تقریبا تمام روسایجمهور، نخستوزیران و اعضای كابینهها در فرانسه از دو دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند و عموما حقوقدان هستند یا تحصیلاتشان با علوم سیاسی یا اقتصاد مرتبط است. این نشان میدهدكه فرهنگ مشترك استنباطی میان افراد درآن جامعه وجود دارد. یعنی وقتی از واژهها، اندیشهها و راهبردها صحبت میكنند دارای یك فرهنگ مشترك هستند. در كشور ما حوزه سیاست بهندرت حوزه تخصصی بوده است. چون افرادی كه وارد حوزه سیاست میشوند، بعضا كسانی هستند كه آشنای یكدیگر محسوب میشوند.
- یكی از ویژگیهای سیاست در ایران و كار اجرایی در كشور ما انبوه جلسات است. تعاریف طیف وسیعی از موضوعات و موارد مختلف در ایران بسیار متفاوت و بعضا متعارض است. تلقی افراد از رشد اقتصادی، فرهنگ عمومی، ثبات اجتماعی، ماهیت نظام بینالمللی در بسیاری از مواقع روبهروی هم هستند.
- ما ایرانیها نیاز داریم تا با نظامهای ارزیابی و پردازشی مشترك به راهبردها و خروجیهای مشترك دست پیدا كنیم. یكی از مهمترین تحولاتی كه لازم است برای ظهور عقلانیت سیاسی و فرهنگ عقلانی صورت پذیرد، آموزش من و دیگران است كه تفاوتهای فكری یكدیگر را بپذیریم . در دنیای امروز، عموما با سطح دانش، مهارت، تسلط تحلیلی، توان تصمیمگیری و احاطه فرد به زبان خارجی كار دارند. بقیه ویژگیها حوزه فردی و خصوصی محسوب میشوند. جهان، جهان مهارت است.
-مساله دوم در كار فكری، آمادگی برای پذیرفتن دیدگاههای مختلف است، به این معنا كه هركس حق دارد فكر كند، اظهار نظر كند و البته تجزیه و تحلیل كند. اما به كسی كه دانش او بیشتر است باید ارج نهاد. این اصل هم بنیان اخلاقی دارد، و هم بنیان دینی. اظهارنظركردن و تصمیمگیری دو موضوع مختلف است.
- همه حق اظهارنظر دارند ولی در تصمیمگیری، دانش تخصصی لازم است. تصور كنید چه اتفاقی میافتاد اگر همه خانههای خود را میساختند، خوددرمانی میكردند، دارو تجویز كرده یا خودشان به خودشان مدرك میدادند. من خودم برای خرید خمیردندان مناسب با چند دندانپزشك مشورت كردم.
- مورد سوم دراصول فكر كردن، سوالكردن فراوان است. سوالكردن و بهترفهمیدن برای بهتر زندگیكردن كلیدی است. من تاكنون در هفت كشور غربی، آسیایی و عربی تدریس كردهام. تفاوتهای فرهنگی در این كشورها بسیار برای من جذاب بوده است. به درجهای كه كشور پیشرفتهتر است، سوالات بیشتری از سوی شهروندان پرسیده میشود. هر گاه دانش كمتر است، سوال هم كمتر است.
- از جملات زیر بیشتر استفاده كنیم: من نمیدانم، من بهاندازه كافی نمیدانم، من باید سوال كنم، من باید اطلاعات خود را بهنگام كنم، من باید مطالعه كرده سپس به شما پاسخ دهم. من باید به كتابخانه رفته و پس از مطالعه پاسخ را به اطلاع شما برسانم. از همه مهمتر این است كه بعضی وقتها بگویم من اشتباه كردم و پیش قضاوتی كردم یا بگویم اطلاعات كافی نداشتم تا قضاوت كنم. باید دانست كه فهمیدن و سپس اظهارنظر كردن نشانه عقلانیت است.
- مورد چهارم در اصول فكركردن، دستیابی به تعاریف مشترك برای تصمیمگیری و حل یك موضوع است. زمانی وجود دارد كه عدهای در یك میزگرد شركت میكنند و مباحثی را با رویكردهای مختلف مطرح میكنند و بعد هم در فضایی مدنی و اخلاقی، به نقد و بررسی دیدگاههای هم میپردازند. ممكن است یكدیگر را اقناع كنند یا موفق به این كار نشوند. بعد هم خداحافظی میكنند و میروند. اما تصمیمگیری برای حل یك موضوع یا بهبود یك وضعیت با میزگرد فرق میكند. سازمانها، موسسات، وزارتخانهها و شهروندان منتظر پاسخ و حل مسائل هستند. حل مسائل محتاج نزدیككردن دیدگاههاست.
- مورد پنجم اصول فكركردن؛ راحت بودن با آسیبشناسی است. با توجه به تاریخ طولانی استبداد و عادات ناپسند مانند مدح و ستایش افراد، بسیاری ازما از نقد و آسیبشناسی ناراحت میشویم. نقد، بخش ناخودآگاه ذهن ما را فعال و ناراحت میكند. به همین دلیل، بعضی آسیبشناسی را توهین تلقی میكنند و ناخودآگاه ناراحت میشوند. این ما را مجبور میكند كه فقط از هم تعریف كنیم و نقد را به حداقل برسانیم.
- توسعه سیاسی اولویت اصلی ایران نیست. مهمترین مساله در ایران، افزایش سطح كارآمدی است. بایدهوای تهران سالمسازی شود، نرخ رشد اقتصادی افزایش یابد، قدرت خرید مردم افزایش یابد، نرخ تورم یكرقمی شود، آینده شغلی جوانان بهتر دیده شود، احترام گذرنامه ایرانی افزایش یابد و آرامش در زندگی مردم ایران حكمفرما شود. شما این لیست را تبدیل به یك لیست 100 موردی بنمایید. مسائل ما حل مشكلات مردم است و اولویت، منافع ملی و مصالح مردم ایران است.
- یكی از آموزشهایی كه بسیار جدی میگیریم و حتیالمقدور در كلاسهای روش تحقیق به آن میپردازم اینكه افراد به متنهایی كه میخوانند اولا با دقت به متن نوشته شده و محتوای آن توجه كنند. ثانیا آنچه را كه خود دوست دارند، برداشت نكنند. متنهای علمی را باید با دقت خواند. البته خواننده هم باید اظهارات نویسنده را بهطور صحیح استنباط كند. سپس آن را نقد كرده و تجزیه و تحلیل نماید. جملهبندی دقیق علمی كتابهای فرهنگ سیاسی ایران و اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار به این صورت است: تداوم فرهنگ هیجان، احساس، كینهتوزی، خشم و حسادت در سیاست و تاریخ ایران بهگونهای است كه گویی حالت ژنتیك به خود گرفته است. این بهمعنای غریزی بودن رفتار ما ایرانیان نیست بلكه درجهای از گستردگی این عادات ناپسند را در جامعه ایرانی بیان میكند. باید دانست كه هر خصلت منفی البته قابل اصلاح است.
- انسان با آگاهی، آموزش، كتاب خواندن و تمرینكردن میتواند بهتر شود. ما ایرانیها هوش تحصیلی بسیار خوبی داریم ولی آموزش اجتماعی نمیبینیم. بار دیگر عرض كنم عقلانی فكر و عملكردن خیلی زحمت میخواهد. بهعبارتی فائق آمدن بر نفسانیت، تمرین و ممارست بسیار میطلبد. نسبت به ویژگیهای خود و آشنایی با ضعفها، آگاهی میخواهد. بنابراین، از بین بردن عادات بد مانند عصبانیشدن و مودب نبودن با آموزش قابل اصلاح است مشروط بر اینكه بدانیم و باور داشته باشیم كه چنین ضعفهایی وجود دارد و سپس در پی درمان آنها باشیم. اینكه انسان با استدلال قضاوت كند و ابتدا درك كرده و سپس نظر دهد، زمان و تمرین فراوان میخواهد. وظیفه ما این است كه ریشههای فرهنگ سیاسی غیرعقلانی را كشف كرده و با مناظره و گفتوگو به اجماع برسیم سپس در پی اصلاح و درمان آنها باشیم.
نظر کاربران
آفرین به مجله و دکتر. خیلی خوب بود
کاش شایستگانی مثل دکتر سریع القلم در کار حکومت و دولت بیشتر داشتیم و از علم و نظراتشون همه استفاده میکردیم.
پاسخ ها
آره والا
ما هم از بیکاری در میومدیم
کاش شایستگانی مثل دکتر سریع القلم در کار حکومت و دولت بیشتر داشتیم