جدایی یک زوج به خاطر جهیزیه
پیوند فرزندان دو تاجر ثروتمند تنها یک ماه دوام آورد و خساستهای پدر عروس باعث جداییشان شد.
باشگاه خبرنگاران نوشت: پیوند فرزندان دو تاجر ثروتمند تنها یک ماه دوام آورد و خساستهای پدر عروس باعث جداییشان شد.
وقتی دو پدر پای در دفترخانه گذاشتند و همراهشان دختر و پسر جوانی وارد شدند، مشخص بود که پیوندی صورت خواهد گرفت که دو خانواده از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی به سر میبردند.
چند روز بعد سفرهای زیبا در ویلایی بزرگ و مجلل انداخته شد. همه آماده بودند که خطبه عقد خوانده شود. صحبت از میزان مهریه که شد داماد شروع به صحبت کرد. من و عروسخانم هر دو در خانوادهای ثروتمند بزرگ شدهایم و پدرانمان از قدیمالایام با هم آشنایی، رفاقت و رقابت داشتهاند. ولی پس از سالها هر دو در کار تجارت موفق شده و چهرههای سرشناسی شدهاند.
دست تقدیر اکنون فرزندان آنها را کنار یک سفره عقد نشانیده است. من باور دارم که والدین ما هر دو در نهایت رضایت و شادمانی نظارهگر این ازدواج هستند. به همین خاطر بیشتر از میزانی که خانواده همسرم مهریه تعیین کرده بودند، مهریه را بالا خواهم برد.
میدانم که همسرم لایق این مهریه است و دلم میخواهد در تمام طول زندگی به گونهای در کنار او قرار گیرم که رفاه و آسایش او را تامین کرده باشم.
داماد بعد از لحظاتی ادامه داد: یک دستگاه آپارتمان و هزار سکه بهار آزادی به عنوان مهریه برای همسرم در نظر میگیرم. با توجه به صحبتهای داماد حاضران شروع به پایکوبی کرده و صیغه عقد میان زن و شوهر جوان با هزار سکه بهار آزادی جاری شد.
یک ماه بعد
صدای جنجال و عصبانیت فضای راهرو و راهپله را پر کرده بود. هر کسی به گونهای صحبت میکرد. وقتی وارد دفترخانه شدند معلوم شد دو تاجر به اختلاف رسیدهاند. ابتدا این حدس و گمان زده میشد که رقابتهای کاری و اختلاف بر سر سود و زیان آنها را به آنجا کشانیده باشد، ولی لحظاتی بعد حقیقتی تلخ روشن شد.
داماد که به شدت برافروخته و ناراحت بود گفت: کجای سنت ما این برخورد شما ثبت شده است. میگویید جهیزیه نمیدهیم. شما وضعیت مالی خوبی دارید. خانوادههایی که وضع مالیشان هم خوب نیست در حد بضاعت به دخترشان جهیزیه میدهند و نمیگذارند او سرافکنده پای در خانه شوهر بگذارد. آن وقت شما با توجه به ثروتی که دارید و با توجه به میزان مهریهای که برای دخترتان در نظر گرفتهام میگویید حاضر به دادن جهیزیه نیستید و من باید تمام جهیزیه را تهیه کنم؟
پدر عروس گفت: حرف من یکی است. اگر مهریه را آن میزان تعیین کردی خودت دوست داشتی. ولی من دوست ندارم به دخترم جهیزیه بدهم. برای زندگی با همسرت باید جهیزیه تهیه کنی و به فکر وسایلی برای زندگی باشی.
داماد که از حرف پدر عروس و خساستهایش خسته شده بود، گفت: حالا که اینطور است من هم آن میزان مهریه را قبول ندارم. نه سکه میدهم و نه آپارتمان. شما هر کاری دوست دارید انجام دهید. اگر دخترتان برای شما هیچ ارزشی ندارد من هم حاضر نیستم بیشتر از این خودم را به آب و آتش بزنم. شما جهیزیه ندهید من هم مهریه نمیدهم.
هفتهها درگیری میان داماد و پدر زن خسیس ادامه یافت. دخالتها و نصایح اطرافیان هم باعث نشد که پدر عروس از موضع خود پایین بیاید.
عروس و داماد با همین درگیریها به دادگاه خانواده تهران رفتند و حکم طلاق توافقی صادر شد و مهر طلاق بر شناسنامهها، پایان لجبازیهای داماد و حکایت خسیسی پدر عروس بود.
نظر کاربران
خاک برسرپدرزنه!احمق بود
پاسخ ها
پسره احمق بوده که زنشو ب ۴ تیکه اثاث فروخته
14/30شاید اکثر شما بزرگواران عشق و علاقه را در نظر داشته باشید اما رغبت و دل داشتن و گرایش جنسی و بعد از آن بقیه کارهای زندگی را در لوحه کاری خود قرار میدهیم ولی متاسفانه دیگه رغبتی نه در دختران هست و نه پسران فقط تلاش برای نان درآوردن است چون قبلا دختر و پسری بدون هیچ سرمایه ای اما با دوست داشتن یکدیگر به نهایت پیروزی و بهروزی میرسید ولی امروزه دلها مرده و شور و شوقی ندارند، این کار ها با پول مقایسه شود فقط نابودی و جدا از هم بودن است،
یاخداچه پدرعروس احمق بوده ازهمه احمقترداماداخه توکه پولداربودی جهزیه هم میگرفتی خدایاعاقبت ماروبخیرکن
پاسخ ها
شماخودت جهیزیه زنداداشت رو هم بگیر
کاربر گرامی و مهربان خدای نکرده نه قصد دارم که تو دای شما را خالی کنم و نه نگران تان کنم، ولی تا زمانی فقر فرهنگی داشته باشیم از هر طرفی ممکن است با داشتن ثروت و مکنت زیاد هم قلب انسانهایی را میشود به درد بیاوریم، من به هیچ عنوان نه تقاضای مرگ میکنم و چون یکی دوتا هم نیست و یارای کمک و مدد در خود نمی بینم باید بحال خودم گریه کنم از بیت المال هم کسی به من کمک نمی کند خیلی دعا و ثنا کردم بی فایده بوده است،
زهرا جون، با این روزگار چطوری عاقبت بخیر بشیم، من که باور نمی کنم،
نتیجه پس پول به تنهایی خوشبختی نمیاره
واویلا.عجب مرد خسیسی.
یادم نمیره سال 76که عروسی کردیم
پدرزنم به مرحوم پدر گفت حاجی فقط پسرتودعاکن. آخه وضع مالی خوبی نداشتم الان بعدازاین همه سال خداروشکروضع مالی خوبی دارم وازاون وقت قول به خودم دادم که کم زنم نذارم
والان نصف هرچی که دارم شایدهم بیشتر به نام همسرم زدم
فقط به خاطر اون حرف پدرزنم
وخداروهزاران
هزاربار شکر
پاسخ ها
فور نمی کنی اشتباه کردی خیلی ها احساساتی شدن همین کار را کردند بعد با یک کت و شلوار از خانه زدن بیرون احتیاط شرط عقل است خوش بینی بسیار خوب است ولی کنترل لازم
خوب به ماچه حتما اختلاس کردی والا با پول حلال هیچ وقت وضع ادم خوب نمیشه
کاربر احمدی 14/45خداوند بزرگ مرحوم پدر بزرگوارتان را بیامرزد و به شما صبر دهد و عمر با عزت که بیاد پدر هستی، احسنت تو،
خدا به کسایی که عقل نداده پول داده جاش....خسیس آخه؟ نوکره مگه؟ خرید و فروش مگه؟ عجب داماد بیشعوری واقعا
پاسخ ها
کاربر معزز و محبوب و دانش پژو 21/00 کم کم داری مأیوس و ناامید مان میکنید، با این که آدم سیر شکم ش نمیتونه بخوره از گرانی ولی وسایل فور کردن با این فراوانی و ارزانی که حتی مطبوعات و کتاب فروشی ها با قیمت تولیدی می فروشند و یا با یک تک تلفن دم درب منزل تحویل میدن اون دیوونه کیه که از فور دوری کنه، و یا از فراوانی نعمت این سفره گسترده چشم پوشی کنه، عجب دارم از سرکار که یقین را به سوال تغییر دادین، تازه ارفاق هم فرمودید با کت و شلوار، با اینکه برخی پس از آن انتقال که شرعی هم نبوده بدلیل اینکه حالت عادی نبوده و اون جناب فور باعث شده لطفاً بفرمایید در زمان محدودی که با لباس زیر بیرون می کند طرف را به او گفته باشی مسئولیت با خود اوشان است ولا غیر
من از این انشا نتیجه میگیرم که پول خوشبختی نمیاره
مطلب داماد آن قسمت که افراد معمولی وکم بضاعت به دختر خود جهیزیه می دهند درست است ولی ازدواج یک موضوع عاطفی است نه تجارت
واقعا حیفه اسم پدر روهمچین ادمهایی باشه .زندگی دخترشه ب خاطر هیچ و پوچ ناابود کرد
خدا مرگت بده
پاسخ ها
کاربر گرامی 14/58با اینکه مطمئنم که از در عاطفه و انسان دوستی، مرگ اون پدر دختر را از خداوند طلب نمودی و هیچ غرض و نیت بدی نداشتی، خداوند بزرگ و مهربان معصیت سرکار را ببخشاید، چون ممکن است دعای شما مستجاب شود، و در این خانواده افراد دیگری باشند که هنوز احتیاج صددرصدی و مبرم به سایه پدر داشته باشد، هرچقدر او نسبت به مال دنیا خساست نشان دهد، خوب میدانم که خود شاید پشیمان هم باشی، هفت تا استغفرالله بگو و هفت صلوات بفرست، ببخشید،
حالا اسم نویسنده داستان رو هم مینوشتید
خسیس
واقعا متاسفم که عشق ودوست داشتن اینقدر بی ارزش شده برای عشق باید جنگید باید از جان گذشت باید در راه عشق سر درد نه تنها دل
و این بود انشای من
سوال: الان داماد بايد نصف مهريه رو بدن؟
خخخکد
ان وقت پسربدبخت من برای پنج میلیون بدهی هشت ماهه زندانی نه دارم ازادش کنم نه میتونم وامی براش بگیرم واین شب عیدیه بیارمش بیرون انوقت چنین خانواده هایی افتادن بجون هم خدایا اسموننو شکر
پاسخ ها
کاربر ارجمند 15/31تعجب دارم از حضرتعالی که نوشتی جهت نداشتن این مبلغ ناچیز فرزندتان هشت ماهه محبوس است از طرف دیگر حتی نام خود را ننوشته اید که شاید مسلمانی قصد کمک شما را داشته باشند، اگر خود هم توجه کنید به این حرف من میرسید، چون نميشود که بگویند بی نام چی میخواهی، همچنین در تناقض است،
خاک بر سرشون ، ثروت را میخوایید تو گور ببرید!!
قارون با اون گنج عظیم ...
خوب پدر عروس جهیزیه را برود از روحانی بگیرد کلی دلار را گران کرده وضعش توپ شده تا دخترش نترشد بماند رو دستش.
چه عالی دو ابر قدرت پول به جان هم بیفتند چه حالی داره پس در کشور ما فکر کردیم طبقه پایین ارزشی برای دختران نشون قائل نیستند ولی حالا فهمیدیم که بابا پول دارها هم ارزشی برای دخترشون قائل نیستند خاک بر سر تو پدر مگه می خوای این همه ثروت را به گور ببری حاضری دختر مردم که بعنوان عروس خونت می آید بریزد وبپاشد عشق کند آنگاه دخترت که دل سوز تو خواهد بود به خواری وذلت بیفتد مرگ بر تو پدر باد که میتونستی دخترت را با بهترین وجه ومحبت به خانه بخت بفرستی انشاالله وقتی مردی با ارثش داغی که بر دلش گذاشتی حال میکند ولی این کجا و آن کجا
دروغه
پاسخ ها
بلی که دروغه 16/24این فقط من باب خنده و شوخی بوده است و
وااااا . پس اونهمه علاقه چی شد که بخاطرش اون مهریه سنگین رو قبول کردین ؟؟؟!.آقا داماد از اول میدونستن که مهریه تو کشور ما دادنی نیست فقط نوشتنی تو برگه است و ی مهریه سنگین قبول کرده و خیلی راحت در نهایتم نداده طلاق داده رفت پی کارش ... شوهر منم منو بزور برد جدا شیم ما به ازای مهریه مم گفت بچه میدم بهت به همین راحتی . مهریه فورمالیته است اصلا نه دادنی و نه گرفتنی .
ثروتتان توسرتون بخوره
احسنت به این داماد
پناه بر خدا
حالامهریه چی شد؟ دختره بخشید؟
من هم پدر زنم گفت تو خرج کن من هم جهیزیه سنگ تمام میدهم .بعد هم از زیرش در رفت .باید هنگام تعیین مهریه مبلغ مهریه را هم مشخص کرد .
علما داستان نبافید ، معلومه دختره حالا به هر دلیلی از ازدواج با پسره پشیمون شده و از باباش خواسته یه نقشه بریزن که پسره جا بزنه ، بنظرم نقشه جهیزیه نقشه خوبی بوده
باید آدم خیلی احمق باشه که فکر کنه به خاطر جهیزیه بوده
هر دو طرف پشیمون شدن حتما یا حداقل داماد پشیمون شده زده زیرش و این بهانه رو آورده وگرنه عشق اگه عشق باشه هیچی جلودارش نیست اابته عشق یک طرفه هم خوب نیس
بابا فیلم پدر زنه بوده برا گرفتن مهریه حتما بدهی داشته وگرنه کسی که میاد هزار تا سکه مهر میکنه و آپارتمان میده از یه یخچال و لباسشویی میترسه ،،
باید داماد بجای مهریه سنگین و آپارتمانی که برا عروس در نظر گرفته،بجاش میگفت باشه جهیزیه بامن،،هم به عشقش میرسید هم پیش خانواده عروس والاتر جلوه میداد.ولی خاک توسر پولدارای خسیس.
پاسخ ها
کاربر محترم، مادر:عشق و علاقه های این دوره و زمونه بوی نفتالین میدن، یعنی با یک کشمش گرمی شون میشه و با خوردن یک مویز سردی شان، یعنی مثل قدیم ها نیست که پسر خصوصاً دختر را حمایت کنه و در مقابل مشکلات کمر خم نکنه، این بدترین حالت عشق و علاقه است، عشق و علاقه همان علاقه و عشق قدیمی هاست، چون اکثر قریب به اتفاق پسرها تو زرد از آب در میان، دخترها که هیچ اختیاری ندارند، فقط یک کلمه دارند که میگن بلی، این داماد از اون پسرهای تو زرد آب زیر کاه بوده که بعد از مدت کوتاهی حرف خودش را خورده، ای وای بحالش وای بحالش، او وقتی دید پدر نامزدش خسیس است ميتوانست بگوید باشه، بلی را گرفت با احترام مثل اون حرفهایی که گفت دست زنش را تاکید میکنم با احترام تمام می برد بعداً بصورت ورثه سهم دختر هم حتماً میرسید، ولی کو اون پسری که این شجاعت و صلابت و صداقت را داشته باشد، بجان خودم نیست که نیست، دلم برای دختر کباب شد،
نفس سرکش چه میکند، عقد ازدواج هم تبدیل به یک معامله مادی شده. شاید پدر عروس می خواسته دامادش را امتحان کند!
قصه ی قشنگی بود
خاک بر سر پدر عروس نه خود خورد نه کس دهد گنده کند به سگ دهد وقتی داماد مهر بالا میکنه خونه و ماشین داره و سرویس گران و عروسی خوب و اینه شمعدون نقره میده خانواده عروس هم باید جهاز بده والا عروس ما با اینکه زیاد وضعشون خوب نبود چون برادر ما خونه و ماشین داشت و سرویس خوب دادیم تمام جهیزیه رو خودش اورد در حد بضاعتش جز تلویزیون که برعهده داماده اینا دیگه کین
پاسخ ها
من هم پدری خسیس محبت و مال وبی وجدان دارم ،اوتوان مالی داردوپیرمردی63ساله است ودرآرزوی عمردراز وجاودان وتاحالاحتی یک ریال پول لباسم را نداده و.....،درخلال شغلم به مقداری پول نیاز داشتم شغلی که خودش برایم انتخاب کرده بود ریالی ندادولی به عنوان خیر به معتادان وهرفرد دیگری کمک مالی می کند،مرگش آرزویم است حتی ریالی ازاوبه من ارث نرسد،افرادی که زندگیشان مانندمن است مرا درک می کنند
خدا همچین پدری رو نابود کنه خسیس احمق این چه پدریه
پاسخ ها
کاربر خوب 09/13پر واضح است با نوشته ای که دارید علاوه بر دله بودن مفت خوری وجدانت نسبت به پدر را از دست داده اید که چنین مثل پیرزنان یقه دری و نفرین می فرمایید، خداوند ناظر اعمال انسان است و تو هرگز مرگ پدر را نمی بینی فکر دیگری و راه درست تری را انتخاب کن،
اولاخاک توسرداماد کنن که بقول مازندرانیها یه ضرب المثل میگن(نزا نزا بشته علیرضا)یعنی زن حامله هنوززایمان نکرده اسم طفل رو علیرضاگذاشتندشماکه هنوز نه به داره نه به باره و هیچ صحبتی درباره مهریه نشده چطورخودت اومدی برای خودت پیش قدم شدی مقدارمهریه وخونه و.....تعیین میکنی؟و حالا شما پدر عروس که تاجر معروفی هستی.اینجا هم میخواستی باپدرداماد رقابت کنی؟به نظر خودت چن سال عمر میکنی؟آخر و عاقبت همین فرزندان و داماد و عروس و....هستند که باید مالت رو بخورن
از قدیم گفتن
از نخورده بگیر بده به خورده
این انشا نبود واقعیت زندگی خودم بعد از 15 سال بودکه با تمام فرار ونشیب گذشت اونم با عشق چون دوست داشتن از هر چیزی مهمتره حتی جهیزیه اونم لاکچری
واقعااا انصاف نیس بخاطر خانواده درگیری هاییی بین زوجنین باشد
ادمی که خودش برای دخترش ارزش قائل نمیشه چه انتظار داره ک یه پسر غریبه برای دخترش ارزش قائل بشه
این که گذشت پندش بیشتر به درد ما که خبر خوانیم ، میخوره
والله همه به قسمت اعتقاد داریم
تقدیر چنین رقم خورده
نهایتا برداشت از این موضوع ، ایفای نقش هر حس و هر کلام در لحظه خاص رو بولد میکنه
گفتار مان را در پس پندار روا داریم تا کرداری پسندیده داشته باشیم