مرد عاشق، شوهر معشوقهاش را کشت!
مرد عاشق تنها مانع برای رسیدن به مریم را شوهر میدانست، اینجا بود که عشقش پیشنهاد قتل رقیب را مطرح کرد و گفت حاضر است شوهر او را بکشد.
خبرگزاری مهر: سمانه مهربانی کارشناس اجتماعی پلیس آگاهی پایتخت در یادداشتی از یک داستان واقعی نوشته است، این کارشناس اجتماعی پلیس آگاهی در مورد انگیزه قتل برای قاتل و اشتباه خانمی که مسبب اصلی این قتل بود نوشته است:
«مترو برای خیلی ها نماد انسان های سرگردانی است که نه راه پیش دارند و نه راه پس... س. کافیست یک بار در رفتار برخی از مسافران دقیق شوید و ببینید چطور ساعت ها در ایستگاه می نشینند و ورود هیچ قطاری به آنها انگیزه حرکت نمی دهد.
نه در بالای پله های مترو کسی انتظارشان را می کشد و نه سوار شدن شان به قطار آنان را در هیچ کدام از ایستگاه ها به شادی معجزه ای می رساند. اما بدتر از تمام این شرایط انتخاب ایستگاه اشتباهی است! تصمیمات اشتباهی که قطار زندگیمان را به ایستگاه آخر می رساند بدون هیچ فرصت دوباره ای برای بازگشت و جبران...
هنوز صورتش از ضرب سیلی که از همسرش خورده بود می سوخت ... هر چند دقیقه یک بار صدای قطاری که از راه می رسید و از مسافر خالی و دوباره پر می شد مریم را به خود می آورد و باز با سکوت سکوی مترو غرق اندیشیدن به رنج های زندگی مشترکش می شد.
زندگی مشترکی که هر چند وقت یک بار به بحث و مجادله می کشید، بحث هایی که به دعوا و دعوایی که به ضرب و شتم و کتک و بیرون کردن از خانه منتهی می شد و دور باطلی از رنج و تحقیر که سراسر زندگی اش را در این سال ها فرا گرفته بود.
امروز هم مثل خیلی از روزهای گذشته چند ساعتی بود که تنها توی ایستگاه نشسته بود و هر چند دقیقه یکبار با مرور مشکلاتش بغض می کرد، می گریست و باز در سکوت رفت و آمد مسافران را تماشا می کرد بی آنکه بداند این بار خودش چند ساعتی است که زیر نظر چشم های دیگری است که متوجه اندوه و تنهایی و سردرگمی اش شده اند.
مرد جوان مدت طولانی بود که مریم را زیر نظر گرفته بود و بالاخره برای پایان دادن به کنجکاوی اش به وی نزدیک شد و از حالش پرسید و اینکه چرا سوار هیچ قطاری نمی شود.
زن آنقدر تشنه هم صحبتی و درد و دل کردن بود که بدون توجه به اینکه حرف زدن از مشکلات شخصی و زندگی مشترکش چه ارتباطی به یک غریبه دارد شروع کرد و از تمام مشکلاتش حرف زد و در حالی که می گریست از رفتار غیر انسانی همسرش با وی گفت.
حرف های تلخ زن خیلی زود مرد جوان را تحت تاثیر قرار داد و ملاقات اتفاقی آن روزشان را تبدیل به قرارهایی از پیش تعیین شده کرد. ارتباطی که قرار بود با وجود فاصله سنی زیاد بین مریم و مرد جوان جلسات درد و دل کردن و تخلیه هیجانی مریم باشد اما کم کم دو طرف متوجه شکل گرفتن احساسی ورای ارتباط سالم انسانی شدند.
آنقدر قوی و پر رنگ که خیلی ساده و سریع حس وفاداری نسبت به زندگی مشترک در ذهن مریم رنگ باخت و علاقه به مرد جوان که از لحاظ سنی می توانست پسر او محسوب شود جای همه چیز را گرفت. به طوری که به خود اجازه داد تا تمام پایبندی های شرعی اخلاقی و انسانی را برای بودن در کنار عشق خود زیر پا بگذارد.
حالا به درجه ای از کشش برای رسیدن به یکدیگر رسیده بودند که حاضر بودند هر مانعی را از سر راه بردارند. و تنها مانع برای رسیدن به یکدیگر را شوهر مریم می دیدند. و اینجا بود که عشقش پیشنهاد قتل رقیب را مطرح کرد و گفت حاضر است شوهر او را بکشد.
کم کم این پیشنهاد به عنوان نقشه ای جدی در ذهن آنان شکل گرفت و به برنامه ریزی برای نحوه به اجرا درآوردنش پرداختند و سرانجام به بهای وصال دست هایشان به خون انسانی دیگر آلوده شد.
قرار بود مریم گزارش فقدانی همسرش را به آگاهی بدهد تا وقتی که جسد همسرش که در قعر دره ای در اطراف تهران رها شده بود پیدا شود و بالاخره آب ها که از آسیاب افتاد و بیوه عزادار از عزا درآمد عاشق دلسوخته در نقش خواستگار از راه برسد و او را از خانواده اش خواستگاری کند.
اما با هوشیاری کارآگاهان پایتخت تمام شک ها با بررسی روابط شخصی مریم متوجه او شد و خیلی زود ماجرای ارتباط پنهانی وی با قاتل لو رفته و مریم مجبور به اعتراف و معرفی قاتل گردید و به دنبال آن قاتل قبل از آنکه بتواند لباس دامادی بپوشد و زندگی مشترک خود را بر ویرانه های زندگی مشترکی دیگر بنا کند دستگیر شد.
و تصمیمی اشتباه مریم را به ایستگاه آخر زندگی اش رساند و به جای گشودن مسیری نو در پیش روی او و رسیدن به آرامش و خوشبختی به ایستگاهی بی برگشت و بن بستی همیشگی رساند .
نظریه کارشناس
زن و شوهری که ازدواج می کنند، در ابتدای زندگی زناشویی متعهد می شوند با یکدیگر در تمامی ابعاد زندگی مشترک، حسن معاشرت و تشریک مساعی داشته باشند.
این موضوع می تواند در زمینه های جنسی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و روانی مورد توجه باشد. قصور هریک زیر پا گذاشتن پیمان زناشویی است و برخی از آنها به اصطلاح خیانت محسوب می شود. خیانت همسران به هم انواع مختلف دارد که مانند یک چرخه عمل می کنند و شامل خیانت عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، روانی و جنسی است.
از آن جایی که روابط نامشروع یکی از مضامین نکوهیده در ادبیات عامه پسند و افسانه هااست، بنابراین خیانت به معنای جنسی آن یعنی داشتن رابطه زناشویی خارج از چارچوب خانواده بیشتر نزد مردم شناخته شده است. براساس شواهد اجتماعی خیانت جنسی در مردان همواره بیشتر از زنان بوده، منتهادر چندسال اخیر درصدتغییرات رشد آن در زنان بالاتر است.
وقتی نیازهای اولیه فرد در زندگی مشترک برطرف نمی شود، به فکر فرو می رود و با خودش می گوید این شرایط چندان درست، خوب و منصفانه نیست.
سپس شروع به جستجو برای یافتن شخصی برای درد و دلکردن میکند و با خودش می گوید: " اگر فقط کسی را برای صحبت کرد نداشتم، چقدرعالی می شد. "و همین ممکن است گام کوچک ی برای یافتن حمایت خارج از پیوند زناشویی باشد.
در واقع فرد به اجبار به شکار چنین فردی نمی رود، بلکه او به نحوی پیدا می شود و زن با خودش می گوید: " آیا عالی نیست که ما می توانیم فقط صحبت کنیم و مسائل مان را با هم در میان بگذاریم؟ "این خطرممکن است در زندگی هر زوجی رخ دهد، حتی زوجه ایی که سال ها از ازدواج شان می گذرد.
و متأسفانه به نظر می رسد که تعهدات اخلاقی و مذهبی نیز در این زمینه به کلی رنگ می بازند. خیانت زیان آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمات غیر قابل جبران به طرفی نمیشود، بله اعتماد و اطمیـنان کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیـگر از بین خواهـد برد.
مـعمولا نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت میشود ولی در کل هیچ عذری برای این عمل نکوهیده پذیرفته نیست و باید ازآن دوری نمود.»
نظر کاربران
فک کنم طلاق رو برای همچین موقع هایی گذاشتند نه کشتن همدیگه!
پاسخ ها
مشکل اینجاست که زن نمیتونه خودش طلاق بگیره
کاربر محترم 19/56در وهله اول این بابا نه عاشق بوده چون آدم عاشق که به ناموس دزدی و فریب زن مردم نميره، این تیتر خبر بن کل اشتباه است، بعد از آن اگر عاشق میبود راضی به الاخوان بالاخون کردن زندگی آن زن نمیشد، این شخص یک آدم ولنگار بیکار و دزد ناموس که با سواستفاده از موقعیت و شرایط این خانم به زندگی او رخنه کرده که نتیجه کار ناشایست خود را هم می بیند، ممکن است این خانم در شرایط بحرانی روحی بوده و هر لحظه چندتا تصمیم درست و نادرست میگرفته چون عصبانی بوده و دنبال همدمی که او را درک کند احتملا بوده که این مرد با بیشرمی و وقاحت و دروغ و ریا خود را منجی او قرار داده و زن بیچاره مفلوک فکرش کار نمیکرد آن هم مقصر خود شوهر ناکس و ناسپاس و نااهل خود او بنظر من رسد، اگرچه توصیه میشود خانم های جوان و میانسال و حتی کهن سال نباید به آسانی در دام اینگونه افراد شیاد که پایبند به هیچ مسلکی نیستند نیافتند، بهتر است با پدر و مادر خود یا شوهر مشورت کنند تا در دام این دنیا پرستان که جان آدمها را برای نیت شوم خود فدا میکنند بدون اینکه لحظه ای خود را جای شوهر و یا خود این خانم ستم دیده قرار دهند، فقط به منافع مالی و معنوی و جنسی خود هستند که بعضی از آنها در چنگال پرتوان قانون می افتند که دیگر دیر شده است، به امید روزی که این افراد در جامعه مان جایی نداشته باشند،
عشق و وصال و زندگی مشترک ، از عزا بیرون امدن و انتظار جشن ازدواج!!!!!؟ اینا چیه بغل هم چیدید ؟ کدام رابطه و احساسی اقتضا میکنه دستور قتل دیگری!! را صادر کنه جز افکار شیطانی و هوس ! با این همه تشریح .....جوان که فهمیدشوهر داره و جای مادرش هست نهایت میخواد کمک کنه یادش بده بره از قانون یا پیش همین پلیس ، چرت وپرت گفتن شما هم چاپ ..!؟ مقاله ویا تحلیلی بکنید که در مترو از خصوصی....نباید بگه وتابو را معنی کنید برای حریم خصوصی ...
مرد عاشق شوهر معشوقه،،،الله اکبر
خشت اول چون نهد معمار کجا تا ثریا می رود دیوار کجا باید ببینیم خشت اول را کجا کجا گذاشته ایم تا وضعمان به اینجا کشیده است ....
پاسخ ها
کاربر عزیز 22/58همان چهار نقطه ای که بجای نامت گذارده اید بماند پیشکش اما لطفاً شعر زیبای شاعران را خراب نکن اگر نمیدانی، بپرس، اگر میدانی درست بنویس، واقعاً حیرت آور است، همین قتلها را افراد بیسوادی همچون شما بزرگوار مرتکب میشوید، لطفاً بخودتان رحم کنید،
خشت اول که نهد معمار کج -تا ثریا میرود دیوار کج،
وای از زمانی که دو چیز بی موقع و شرایط نامناسب تکان بخورن
این داستان خیلی قدیمی بود چرا دوباره گذاشتین
پاسخ ها
ازاین چیزا خیلی خیلی هست و شده و خواهد شد.....
قدیمی نیست که
پاسخ ها
ای لعنت خدا و بنده خدا بر هرچه مرد زن آزار است، آیا یک روزی این مردان که پایبند به هیچی نیستند تمام میشوند، یا راه درست و صحیح را می یابند تا نه زن خود را آزار و اذيت کنند و نه زن آنها سراغ یک سنگ صبور بگردد یا آخر خون آن ریخته شود،!!!
زن ازخداخواسته یه جوانی پیداکرده و خوب دیوانه اش کرده حال خوبی بهش داده گفته این مشکل سرراهشان برکنار بشه زن اگر خواست هرکاری با عشوه باکرشمه ونازاگرنشد با آب چشم وارد میشه اگر این زن ازیت میشد و شوهرش کتکش میزدراه طلاق بازه طلاق می گرفتی..
چرا طلاق نگرفت
ببین شوهرش ،زن بدبخت روبه کجارسونده که این اتفاق پیش اومده
پاسخ ها
هوس
داستان قشنگی بود
پاسخ ها
هر۴نفر۱نفرروانین ازبیکاری وفقر
حتما نه مهری دیده نه مهربانی که با درددل کردن پیش غریبه عاشق شد شوهر ها فقط بلدند بگن حرف خودمون آخه شما چه چیزتون از زنها بیشتره که اینجوری نامهربانی و بد زبان هستین
پاسخ ها
پسره دنبال یکی بوده چند صباحی خودشو تامین کنه
برتر یه دوخط بنویسید این جناین چطور وکی ونحوه کشتن چطور ی بوده الباقی چرندیات رو حذف کنید و عبور از شرع وعرف و ....تبدیل به خیانت را بنویسید وخلاص .کاربر م ۴را تیتر بزنید بهترهست .این کارشناس خودشم بااینکه خواسته از وارد نشدن وخیانت بگه زیادی گویی از تشریح اصل خبر و اصلا حادثه وسابقه خبرش را باید بگه بعد قصه حسین کرد تعریف کردن! تکرار میکنم کی وچطور قتل صورت گرفته ونحوه کشف چطور بوده ؟ بقیه شعر گفتن هست!!
ببین زن طفلک از دست شوهر دیو صفتش چی کشیده که به قتلش رسونده ، مردی که دستش رو زن بلند شد باید در جا کشتش بدون تفکر و تاخیر و تامل ، اصلا باید خانمها مسلح به یک هفت تیر کوچک باشن تا مردها هوا ورشون نداره
مدل این خانم زیاد هست ولی یه چیزی هست به نام مشاوره و یک راه نهایی هم هست به نام طلاق. اگر زنی واقعا اینقدر به تنگی رسیده باشه اول بره با مشاوره دادگاه خانواده درد دل کنه بعد هم نهایتا طلاق بگیره. بعد من نمی دونم چرا پسرهای جوان ما به جای ازدواج با یه دختر مجرد سراغ زنان متاهل میرن. این سوال رو من دارم از همه آقایون ایرانی
همه این مشکلات به خاطر اینه که قوانین مزخرف طلاق و زندگی اجباری تو کشور حکم فرماست و باید سوخت و ساخت.راه گریزی هم نیست
خداوندشوهرمریم نیامرزه که زندگی دونفروبه تباهی کشوندباوجودمنحونسش.آدم بودن چراسخت ولی خوی حیوانی داشتن راحت