خاطرات وزیر پرحاشیه احمدی نژاد از سال ۸۸
کامران دانشجو وزیر سابق علوم درباره حوادث و اتفاقاتی که در ۴ سال وزارتش افتاد توضیجاتی داده است. او می گوید که تمام حوادث سال ۸۸ را نوشته و در زمان مناسب منتشر خواهد کرد. او در بخشی از این گفتگو گفته که نباید اجازه داده شود که عوامل فتنه در دانشگاهها باشند.
کامران دانشجو وزیر سابق علوم درباره حوادث و اتفاقاتی که در ۴ سال وزارتش افتاد توضیجاتی داده است. او می گوید که تمام حوادث سال ۸۸ را نوشته و در زمان مناسب منتشر خواهد کرد. او در بخشی از این گفتگو گفته که نباید اجازه داده شود که عوامل فتنه در دانشگاهها باشند. همچنین درباره تغییر رییس دانشگاه علامه طباطبایی گفته: نسبت به آقای شریعتی بیانصافی شد. وزیر علوم دولت دوم محمود احمدی نژاد، همچنین بحث دانشجویان ستاره دار را فقط مربوط به انتخابات می داند.
بخش هایی از گفت وگوی کامران دانشجو را در زیر می خوانید:
- من آن زمان معاون سیاسی و قائم مقام وزیر کشور بودم و معمولاً هم این طور بود که معاون سیاسی به عنوان رییس ستاد انتخابات منصوب میشد. تقریباً همان روالی که همیشه بود اعمال شد.
- یک ماه و نیم قبل از انتخابات ۸۸ و یا شاید هم کمی بیشتر تا ۲۰ روز، یک ماه بعد از انتخابات را من روز نویس کردم و همه آن چه که هر کسی هر چیزی گفتهاست و آمدهاست و رفتهاست را یادداشت کردهام. هر شب نیم ساعت وقت میگذاشتم و مطالب را مینوشتم.
- من از ۴ - ۵ ماه قبل از انتخابات ۸۸، احساس کردم برنامهای در پیش است. نمیدانستم برنامه چیست اما احساس میکردم برنامهای برای کشور در پیش دارند اما این برنامه چیست نمیدانستم. در مطالبی که عرض میکنم سعیام بر این است که مشکلی را پیش نیاورم. الان ملکت نیاز به آرامش دارد. این که میگویم نیاز به فضای آرام دارد، در فضای آرام و شفاف واقعیتها را نشان خواهد داد. اگر فضا غبارآلود باشد، به نفع عدهای است که نمیخواهند مسائل روشن شود. من نمیخواهم به نفع آن عده حرکت کنم. وقتی فضا آرام و شفاف باشد خود به خود واقعیتها خودش را نشان میدهد. امکان دارد زمان ببرد اما روشن میشود.
- الان آزادی در درون دانشگاهها را عنوان میکنند. خب این مطلب آرام آرام روشن میشود که آزادی که اینها میخواهند یعنی چه و تعریفشان از آزادی چیست؟ آن وقت میبینیم که آزادی بودهاست یا نبوده است؟ الان وجود دارد یا ندارد. اگر حرف اینها از شور و نشاط سیاسی دانشجویی همانی است که در دوران اصلاحات بود، خب ما که نتیجه و محصول آن دوران را دیدیم. آن سیاستها که مشخص است چیست.
- در آن یادداشتها نوشتهام که از ستاد آقای موسوی و ستادهای دیگر چه کسانی به ستاد مراجعه کردند و با چه وضعیتی و چگونه آمدند و چه حرفهایی زدند و چه فشارهایی از سوی آقایان کاندیدا بر ستاد وارد میشد. یادم است حدود ساعت ۴ بعدازظهر روز رأیگیری در حالی که ما به سبب اعلام کمبود برگه رأی از سوی استاندار تبریز و اصفهان، به آن جا برگه رأی میفرستادیم، از ستاد آقای موسوی که برخی از آنها هم اکنون وزیر هستند، به ستاد آمدند و حرفهای تندی زدند. ما هم با آرامش حرفهایشان را شنیدیم و گفتیم خب نظر شما چیست؟ آنها گفتند شما باید ارسال میکردید و نکردید و فلان. من به آنها گفتم یک میلیون برگه برای آنها فرستادیم و رسیدهاست.
- شب انتخابات که ساعت یازده بود آقای موسوی اعلام کرد که من پیروز انتخابات هستم. ما انتخابات را تا ساعت ده تمدید کردیم و بعد درها را بستیم اما گفتیم هر کس در صف هست داخل بیاید. هنوز به ما گزارش میآمد که از افرادی که داخل شعب اخذ رأی هستند، برگه رأی گرفته میشود. در حالی که ما هنوز داشتیم آراء را اخذ میکردیم اعلام پیروزی شد. خب من تا این مسئله را شنیدم و با در نظر گرفتن درگیریهایی که نمایندگانش سر صندوقهای رأی به وجود آورده بودند،ما نتیجه آراء را از طریق کامپیوتر میگرفتیم. چون صندوقهای کوچک سریع خوانده میشود. صندوقی که ۱۰۰ تا ، ۱۵۰ تا رأی داخلا آن است به زودی خوانده میشود.
- همان موقع، گزارشی به من رسید که رسانههای بیگانه همچون بی بی سی اعلام پیروزی آقای موسوی را بازتاب وسیعی دادند.
- من با صدا و سیما تماس گرفتم و گفتم می خواهم نتیجه آرا اعلام کنم اما گفتند روال ما این است که از ۷ صبح آراء را اعلام میکنیم. آن وقت اگر من صبح اعلام کنم چنین نیست و ایشان این درصد پایین را دارد که خیلی مشکل ساز میشود. گفتند: نه نمیشود. این برخورد را که دیدم مجموعه خبرنگارانی که در ستاد انتخاباتی وزارت کشور بودند را جمع کردیم و من نتایج اولیه رال اعلام کردم.
- من دو روز نخوابیده بودم و مدام نتایج را به خبرنگاران اعلام میکردم. ساعت نه رفتم تا ساعت ده که باید دوباره نتایج را اعلام کنم کمی بخوابم.
- من تا ساعت یازده، صندوق به صندوق اعلام میکردم. پس از آن، شمارش حوزه به حوزه را اعلام میکردم. این جا یک اختلاف آرایی بین اعلام شماره آرای قبلی با این اعلام آرا پیش آمد که این هم طبیعی است. زیرا ما صندوق به صندوق که اعلام میکردیم، هر صندوقی که میرسید بود و در هر حوزه صندوقهایی بود که شمارش نشده بودند. اما در شمارش حوزه، تمام صندوقهای حوزه شمارش شده بود و امکان دارد تعداد آرای فرد در حوزهها بیشتر شود. تا ساعت ۴ بعدازظهر که آقای محصولی نتایج آراء را اعلام کرد، من یک ساعت، یک ساعت، نتایج را اعلام میکردم.
- چند روز بعد از دفتر حضرت آقا از ما خواستند که به محضر ایشان برسیم. نمایندگانی هم از هر کاندیدا دعوت شده بودند. من و آقای موسی پور بودیم. گزارشی آماده کردیم. حضرت آقا تشریف آوردند. نمایندگان وزارت کشور سمت راست و آقای کدخدایی و آملی و نمایندگان شورای نگهبان سمت چپ حضرت آقا نشسته بودند. از آن طرف از سمت راست نمایندگان آقای موسوی و آقای کروبی و آقای رضایی و آقای احمدی نژاد به ترتیب از سمت راست نشسته بودند.
- از طرف هر ستاد ۴،۵ نفر نشسته بودند. از طرف آقای کروبی، خانمشان، آقای خباز، نجفی و الویری بودند. از طرف آقای موسوی، آقای زنگنه، آقای بهشتی و آقای آخوندی که الان وزیر مسکن هستند، بودند. از طرف تیم آقای رضایی، آقای دانشجعفری، بیادی و طلایی نیک بودند و از طرف آقای احمدینژاد هم آقای هاشمی ثمره، زریبافان و کلهر بودند.
- در آن جلسه مطالبی که بیان میکردند هیچ کدام به نوع انتخابات، روند برگزاری و مکانیزم انتخابات مربوط نبود و به قبل از آن پرداخته میشد. مباحث مختلفی را میگفتند و اظهار میکردند اینها مصادیق دخالت در انتخابات است.
- تیم آقای موسوی از همه بیشتر صحبت کردند. آقای آخوندی گفت: چون من خودم معاون سیاسی وزارت کشور بودهام و انتخابات برگزار کردهام میدانم مکانیزم انتخابات به گونهای نیست که بشود با این رقم تقلب کرد. تا ایشان این حرف را زد، من عرض کردم: چرا این را بیرون اعلام نمیکنید. قرار نبود من آن جا صحبت کنم. این را که گفتم حضرت آقا به من فرمودند شما ساکت باشید و چیزی نگویید.
- من اعتقادم این است و پیش بینی میکردم که اینها حتی اگر برنده انتخابات هم بودند، این اتفاقات میافتاد. چون به اعتقاد بنده، این برنامه از پیش طراحی شده برای براندازی نظام بود. از جای دیگری از خارج از ایران خط گرفته میشد و عدهای دانسته یا ندانسته مهرههایی برای انجام آن پازل بودند.
- در انتخابات ۸۸، ۸۳ درصد از افراد واجد شرایط آمدند و رأی دادند. چنین مشارکت بالایی را که یک فرصت بود، اینها تبدیل به یک تهدید کردند. آن شادی که برای مردم و آن اقتداری که برای ملت ایجاد شده بود به خاطر هوای نفس یا به سبب یک برنامه از پیش تعیین شده، یا از روی غفلت و جهالت، کام مردم را تلخ کردند و هزینههای زیادی را بر دوش نظام گذاشتند و اموال عمومی را آتش زدند و به ساحت مقدس امام حسین(ع) جسارت کردند.
- با این وجود، یک آقایی میآید و میگوید ما از حق خود گذشتیم. شما حقی داشتی آخر؟ کدام حق؟ از چه گذشتید؟ شما که از هیچ چیز نگذشتید. همین الان هم قائل به این نیستید که حضرت آقا حدود ۲۰۰ بار کلمه فتنه را برای آن واقعه استفاده کردند و شمایی که ادعای ولایی بودن هم میکنید یک بار از کلمه فتنه در برابر آن واقعه استفاده نمیکنید. حتی این کلمه را استفاده نمیکنید. از چه گذشتید؟ ملت و نظام از شما گذشته است. نظام نهایت ارفاغ را به همه شما کرده است. شما ظلمی به یک تعداد مومن کردید.
- نباید اجازه داده شود که عوامل فتنه نباید در درون دانشگاهها و نظام آموزش عالی کشور نفوذ کنند. مجلس و مردم نباید اجازه بدهند.
- به نظر من آقای موسوی حرف خودش را میزد. هر کاری که ما میکردیم باز حرف خودشان را میزنند. آنها دنبال برنامههای خودشان بودند.
- من از وقایع هیئت امنای دانشگاه آزاد هم یادداشت دارم. این تنها برای الان نیست. بعد از فتوای امام مبنی بر قتل سلمان رشدی، آنها اعلام کردند یک عده را اخراج میکنند. دو ماه قبل از اخراج ما، این را اعلام کردند. از همان موقع، من گفتم یکی از اخراجیها قطعاً من خواهم بود. از همان موقع برخوردهایی که با من میشد، یادداشت برداری میکردم. من این یادداشتها را معمولاً برای خودم، در مقاطع مختلف مینوشتم اما اگر یک روزی برسد که فکر کنم نیاز است منتشر میکنم.
- سال ۸۸، دو روز مانده بود که اسامی را به مجلس بدهند، ساعت ۹ شب بود که از دفتر رییس جمهور با من تماس گرفتند، فکر میکنم آقای مشایی بود. گفتند که آقای رییس جمهور میخواهد شما را ببیند. وزارتخانه های مختلفی را رئیس جمهور به من پیشنهاد کردند شاید میخواست مرا محک بزند ببیند که من آیا تشنه پست هستم یا نه. دست آخر وزارت علوم را نام برد. گفتم این را میتوانم و آشنا به اموراتش هستم. خب من ۴ سال معاون دانشجویی وزارت علوم هم بودهام.
- در مجلس هم صحبت کردم و با ۱۸۶ رأی مورد اعتماد مجلس واقع شدم. این رأی، رأی خوبی بود. معمولا وزرای علوم این قدر رأی نیمآورند. در این دولت هم که وزرای علوم معرفی شده، خیلی پر پیمان بودند، ۱۵۰ رأی آورد.
- در رابطه با فتنه، من ۶ ماه اول، هیچ صحبتی در دانشگاه نکردم. از ۹ دی به بعد که ملت وارد صحنه شدند، جایی بود که من دیگر نمیتوانستم وارد صحنه بشوم. من همان جا موضع گرفتم و گفتم: بالاخره باید معلوم شود که جای فتنه در دانشگاه نیست.
- من بعید میدانم حتی یک نفر را وزارت علوم و کمیتههای مرکزی وزارت علوم اخراج کرده باشد اما شاید دانشگاه این کار را بکند. دانشگاه تصمیم گرفت آریالای موسوی تعلیق شود. آقای موسوی هم اعتراضی نکرد. کسانی که اعتراض کردند ما رسیدگی کردیم. برخی حتی به دیوان عدالت اداری شکایت کردند. دانشجویانی بودند که حکم به اخراج آنها داده بودند ما در وزارت علوم تخفیف میدادیم و میگفتیم دو ترم تعلیق برایش بزنید و بعد از گذشت یک ترم هم میگفتیم بگذارید درسش را بخواند.
- تنها در مورد دانشگاه مفید قم مستقیماً وارد شدیم که آقای انصاری که معاون پارلمانی رییس جمهور شدهاند، آن جا صحبتهایی کرده بودند که بچه های بسیج دانشگاه ناراحت شده بودند و گفته بودند ما هم میخواهیم کسی را بیاوریم که حرفهایی در جواب ایشان بزند. اجازه داده بودند و اینها اعتراضاتی کرده بودند و مسئولین آن دانشگاه برای این ۷ نفر حکم اخراج زدند. در این مسئله کمیته مرکزی ورود پیدا کرد و گروهی برای تحقیق در این مورد به آن دانشگاه فرستاد. موضوع بررسی شد و دو گزارش از این مسئله، برای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم فرستادیم. تنها جایی که ما ورود مستقیم داشتیم همین جا بود.
- ما اگر میگوییم اساتید سکولار را در دانشگاه نیاز نداریم، به خاطر این است که بینش آنها با نوع بینش تربیتی اسلامی متفاوت است. باز درباره این موضوع حضرت امام تأکید میکردند که «در دانشگاه اسلامی اگر تحصیل علم است، در کنار آن باید تربیت اسلامی هم باشد»؛ خب، بالاخره این سؤال را باید پاسخ بدهیم که آیا فردی که دارای بینش اسلامی نیست، میتواند در محیط دانشگاه ما دانشجوهای مردم را تربیت اسلامی کند؟! به طور حتم نمیتواند انجام دهد! ایجاد بینش اسلامی و رشد آن، با ارائه دو واحد معارف در دانشگاه انجام نمیشود.
- من الان احساس میکنم جامعه و کشور نیاز به آرامش دارد و این کشمکشها درست نیست؛ اما باید بگویم که نتایج نظرسنجی مربوط به پنج دانشگاه را دارم. در اواخر دوران مسئولیتم نتایج را اعلام نکردم، چون فضا انتخاباتی بود و بعد هم دولتی آمد که نگاه متفاوتی داشت و اگر من شروع به اعلام برخی موضوعات میکردم، این تلقی به وجود میآمد که من دارم در تقابل با این مورد حرف میزنم؛ ترجیح دادم هفت یا هشت ماهی بگذرد که این برداشت ایجاد نشود.
- واژه "تفکیک جنسیتی" کلمه ای نیست که من استفاده می کردم؛ من همیشه موضوع "ساماندهی جنسیتی" را بیان میکردم. وقتی موضوع ساماندهی جنسیتی در برخی از دانشگاهها انجام شد، نتیجه اول این بود که تعداد پرونده های کمیته انضباطی کم شد و حدود ۶۰ درصد کاهش در این پرونده ها ایجاد شد؛ همچنین معدل دانشجویان از یک نمره تا یک و نیم نمره افزایش یافت؛ سطح تولید علم در دانشگاه ها یکباره رشد کرد و خانوادهها بالای ۶۰ درصد از موضوع ساماندهی جنسیتی در دانشگاهها استقبال کرده بودند.
- وقتی موضوع رضایتمندی خانواده ها از ساماندهی جنسیتی در دانشگاهها اعلام شد، برخی از روزنامه اعلام کردند؛ "مگر دانشجویان خودشان عقل ندارند که مسائل آنها را از خانوادههایشان سؤال میکنید؟!"؛ ببینید شما را به خدا! این موضوع خیلی بد است که دانشجویان را مقابل خانوادههایشان قرار بدهیم؛ برای امیال سیاسی غلط یا حتی درست، میآییم جوان را در مقابل پدر و مادر قرار میدهیم؛ کجای تربیت اسلامی این موضوع را بیان میکند؟!
- موضوع "فرار مغزها" را مطرح میکنند؛ این موضوع توهین به افرادی است که در کشور میمانند. آیا بیمغزها میتوانند این همه تولید علم ایجاد کنند؟! چرا کشورهای اروپایی و آمریکا دنبال دانشجویان ما هستند، چون آنها کیفیت ندارند؟! اینها تناقضهایی است که مشخص میشود. اگر کیفیت آموزشی و مقالات ما بد بود، چرا دیگر کشورها طالب آنها هستند؟ تازه ما در تحریم هستیم و این میزان مقالات را چاپ میکنیم.
- من در دوره مسئولیتم اعلام کردم یک نفر را معرفی کنید که خارج از قوانین و مقررات بازنشسته شده باشد؛ هیچ فردی را معرفی نکردند؛ فقط سه نفر را اعلام کردند که ما هم پروندهها را بررسی کردیم و مشخص شد، تماماً طبق مقررات بوده است؛ اتفاقاً مقررات مربوط به بازنشستگی اعضای هیات علمی دانشگاهها هم در زمان چهار وزیر قبلتر از الان تدوین شده بود که در آنجا موضوع "رکود علمی" هم در تدوین این آییننامه مطرح شد.
- نسبت به برخی رؤسای دانشگاهها هم مثل دکتر شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی (ره) کمال بیانصافی شد! در دورهای که ایشان مسئولیت دانشگاه را برعهده داشت، از نظر علمی و عمرانی چندین برابر دوره های قبل پیشرفت حاصل شد . دکتر شریعتی فردی بود که در مقابل ضد انقلاب محکم اما در برابر دوست نظام معطوف بود. به من فشار میآوردند که ایشان را بردارم. اما برخی از افراد به صورت برعکس میگفتند که در زمان مسئولیتم، من میخواستم ایشان را بردارم، اما دیگران فشار آوردند که این امر محقق نشود. اما واقعیت این بود که من مقاومت کردم، چون ایشان فردی انقلابی و مسلمان بود.
- "آقای مشایی" در دانشگاه تربیت مدرس قبول شد، اما چون در زمان تعیین شده برای ثبتنام حاضر نشد، وی نتوانست در این دانشگاه ثبتنام کند و من هم محکم پای این موضوع ایستادم.
- زمانی که من مسئولیت را قبول کردم، موضوع دانشجوی ستارهدار وجود داشت؛ اصلاً این موضوع مربوط به دوره آقای زاهدی هم نبوده، برخی افراد اعلام کردند که این موضوع مربوط به دورههای قبل بوده است. دانشجوی ستارهدار از نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی به چه معناست؟ این شورا در دهه ۶۰ تصویب کرد دانشجو وقتی قصد دارد به مقاطع بالاتر تحصیلی برود، باید از نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی استعلام شود؛ در استعلام آموزشی هم، تنها از دانشگاه مباحث آموزشی دانشجو سؤال میشود.
- البته این را هم بگویم که مسأله "دانشجوی ستارهدار" یک تاریخ مصرف مشخص دارد که در زمان انتخابات مطرح میشود و بعد از آن هم بایگانی میشود! مصوبه دانشجوی ستارهدار هم مربوط به دهه ۶۰ بوده است. بر اساس این مصوبه استعلام صورت میگیرد و اگر جواب یک استعلام منفی باشد، دیگر این موضوع مربوط به آموزش عالی نیست.
- ادعا میکنند، فضای دانشگاه در این سالها امنیت بوده؛ در فضای امنیتی نمیتوان ۱۵۰ هزار مقاله تولید کرد. در فضای امنیتی نمیتوان سه هزار نشست علمی و سیاسی برگزار کنیم. به نظرم اینها تبلیغات سوء دشمن است و هرکس این نوع حرفها را بیان کند، آب به آسیاب دشمن میریزد.
نظر کاربران
جان مادرت بس کن دیگه ... دوران لات و لات بازی هم گذشته .حالا الابختگی دری به تخته خورد و با لابی ها و شانس ها و هرچی که اسمشو بذاریم راه پیداکردین به مملکت داری و سکان و وزارت خونه داری و ....(البته فامیلی ...پ..) حالا که رفتی برو تو رو خدا دیگه بس کنید...خودتون بهتر میدونین چی به سر این مملکت آوردین.....
پاسخ ها
چرا در مقابل حرف حق جبهه مي گيريد!!!!!!!!!!؟
کاسه کوزه اتو چمع کن و برو اندازه این حرفها نبوید، نیستی و نخواهی بود . خدا خودش میدونه که شما برادرا اونی نیستین که تظاهر میکنین. طاغو...های .......