همه «هستی» را از ظریف می خواهند...
داستان در نقطه گره کور خود گیر کرده و کسی هم کاری از دستش برنمی آید. کمپین های زیادی در شبکه های اجتماعی برای حمایت از او تشکیل شده اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. شاید هم این کمپین فیس بوکی باید دست به دست برسد به دست جواد ظریف تا همانگونه که گره از ماجرای هسته ای باز کرد، داستان هستی را هم به پایان خوش برساند.
ماجرا تلخ است و نفس گیر. داستانی که پایان تراژدیکش می تواند با کمک و همدلی ایرانی کمی از تلخی اش کاسته شود. داستان شبیه فیلم هاست: مادر ایرانی دست دختر ۸ ساله اش - هستی - را می گیرد و به اندونزی می رود. آدم پران ها به او قول داده بودند که از مسیر دریا او و دخترش را قاچاقی به استرالیا می برند تا رویایش رنگ واقعیت بگیرد. در نیمه های مسیر اما کاپیتان، لنج را سوراخ می کند و قایق غرق می شود. «فاطمه» هم همراه با رویاهایش غرق می شود اما «هستی»اش می ماند.
فاطمه، مادر هستی ابتدا از آب نجات یافت و بعد در بیمارستان جان داد. او بیماری دیابت داشته و به علت کمبود انسولین در بیمارستان درگذشت. ۱۲۰ روز از آن ماجرا گذشته و هستی ۸ ساله همچنان در اندونزی سرگردان است. جسد مادر با تلاش های فراوان به ایران بازگردانده شد اما هستی نه راه پس دارد و نه راه پیش. هیچ کس نمی داند سرنوشت او چه خواهد شد. یک خانواده ایرانی که خودشان در اندونزی پناهنده هستند فعلا نگهداری از هستی را به عهده گرفته اند اما تلاش ها برای بازگرداندن او بی فایده مانده است.
داستان در نقطه گره کور خود گیر کرده و کسی هم کاری از دستش برنمی آید. کمپین های زیادی در شبکه های اجتماعی برای حمایت از او تشکیل شده اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. شاید هم این کمپین فیس بوکی باید دست به دست برسد به دست جواد ظریف تا همانگونه که گره از ماجرای هسته ای باز کرد، داستان هستی را هم به پایان خوش برساند.
مادربزرگ هستی در گفتگو با هفت صبح از رنج هایش می گوید، از تماس های تلفنی هر روزه با نوه اش که می خواهد به ایران برگردد، از اینکه تا به حال هیچ روزنه امیدی برای حل ماجرا پیدا نشده است.
یکی از دوستان صمیمی و قدیمی فاطمه هم به هفت صبح خبر می دهد که پدر هستی به تازگیج ویزای سفر به اندونزی را دریافت کرده اما از نظر مالی توانایی سفر به آنجا را ندارد.
روز گذشته خبر غرق یک قایق دیگر پناهجویان ایرانی نیز مخابره شد. پلیس اندونزی اعلام کرده در پی غرق شدن یک قایق حامل تعدادی مهاجر در جزیره «جاوه» سه تن جان خود را از دست دادند. ۳۲ مسافر این قایق که قصد عزیمت به جزیره کریسمس در استرالیا را داشتند در آب های جزیره جاوه گرفتار شدند. سرنشینانی که از کشور میانمار، بنگلادش و البته ایران در این قایق بودند و هنوز اطلاعات تکمیلی از سرنوشت آنها مخابره نشده است.
مسیر غرق شدن رویاها
روزگاری مهاجران غیرقانونی استرالیا به اندونزی لقب «دروازه بهشت» داده بودند، جایی که آنها را به آرزوهایشان می رساند اما عملا این کشور و آب های اقیانوس هند، عده زیادی از آنها را به کام مرگ کشانده است. معمولا مهاجران ابتدا به صورت قانونی به مالزی و بعد از آنجا به اندونزی سفر می کنند.
با توجه به اینکه مالزی و اندونزی تا چندی پیش برای مسافران، داخل فرودگاه ویزا صادر می کرد، سفر به این دو کشور راحت بود. مقصد اصلی آنهاش هر کوچک «بوگور» در ۶۰ کیلومتری جاکارتا (پایتخت اندونزی) است. در چیساروا، محله ای خوش آب و هوا در حومه شهر بوگور، زندگی ارزان تر و سفر با قایق به آن سوی آب ها آسان تر است. عده ای هم از جزیره جاوا در جنوب اندونزی می خواهند فاصله ۲۵۰ کیلومتری تا «جزیره کریسمس» استرالیا را طی کنند. اگر نام همین جزیره را جستجو کنید می بینید خود همین جزیره هم فاصله نسبتا زیادی تا مرزهای اصلی استرالیا دارد.
به کسانی که مهاجران را از جنوب اندونزی به استرالیا می رسانند «آدم پران» می گویند. آنها برای این کار بین پنج تا هشت هزار دلار از مسافران می گیرند. هستی و مادرش هم همین مسیر را طی کردند. آنها قانونی وارد اندونزی شدند و بعد توسط یک رابط به منطقه چیساروا» منتقل شدند.
اشکان یکی از همسران هستی و مادرش ماجرا را اینطور نقل می کند: «حدود ساعت ۱۱ در منطقه سیروا ۵۴ نفر ایرانی بودیم که یک آدم پران سریلانکایی دنبال ما آمد. بعد از چند ساعت به لنج رسیدیم؛ لنجی که ۸۰ نفر گنجایش داشت اما ۲۰۰ نفر سوار آن کردند.»
اشکان در ادامه توضیح داده که یک سریلانکایی در اقدامی عجیب لنج را سوراخ می کند، لنج از سه جا می شکند و مسافران خود را داخل آب پرت می کنند. از ۵۴ نفر ایرانی، سه نفر از جمله مادر هستی فوت می کنند و ۴۹ نفر هم دستگیر می شوند. در نهایت هستی و بقیه بازمانده ها در هتلی در منطقه ساباکو زیر نظر پلیس اندونزی اسکان داده می شوند.
هستی ام را برگردانید
ماهرخسار اکبری، مادر فاطمه و مادربزرگ هستی سالخورده است و ناتوان. صدایش رنج و غمی دارد به وسعت از دست دادن و دوری ابدی از فرزند و دوری ۱۰۰ روزه از نوه. او وضعیت نوه اش را اینگونه تعریف می کند: «من خودم تا حالا نتوانسته ام کاری انجام بدهم و معلول هستم. جایی را هم بلد نیستم. هستی در آنجا پیش یک خانواده ایرانی عرب زبان نگهداری می شود. آقا جواد اسم شخصی است که او را نگه می دارد و خودش هم یک بچه دارد. ما می خواهیم بچه به ایران برگردد. ما خودمان در اینجا از او مراقبت می کنیم.»
از مادربزرگ هستی می پرسیم که آیا با هستی ارتباط دارد، او می گوید: «تقریبا هر روز با من تلفنی صحبت می کند و می گوید حالش خوب است اما دلش تنگ است و ابراز دلتنگی می کند. به جای من، هستی من را دلداری می دهد و می گوید مادر نگران نباش و من زود می آیم پیشت.»
هستی کلاس اول را تمام کرده و امسال باید به کلاس دوم می رفته اما حالا در اندونزی سرگردان است. از مادربزرگ می پرسیم آیا هستی می داند که مادرش فوت کرده؟ مادربزرگ بغض می کند و می گوید: «هستی هنوز دقیقا نمی داند چه اتفاقی افتاده. فقط به من می گوید نگران نباش، مامان پیش خداست ...»
پدر هستی ویزا دارد اما ...
یکی از دوستان صمیمی و قدیمی «فاطمه صادقی» فرد دیگری است که درباره سرنوشت فاطمه با او صحبت می کنیم. او اطلاعات جدیدتری در اختیار هفت صبح می دهد. این دوست قدیمی می گوید: «فاطمه در حدود ۵ سالی بود که از همسرش جدا شده بود و در آبادان زندگی می کنند و سایر اقوام آنها نیز در شهرهای مختلف ساکن هستند.
پدرش خبر نداشت که فاطمه و هستی می خواهند قاچاقی به استرالیا سفر کنند. پس از آنکه این اتفاق افتاد، مقدارت زیادی سهل انگاری از جانب خانواده پدری هستی صورت گرفت و طبق قانون خانواده مادری هم نمی توانستند کار خاصی انجام دهند. خانواده پدری هستی شک داشتند که بچه را بازگردانند یا بگذارند که در آنجا بماند.
آنها نمی دانستند که اگر او به ایران بازگردد نزد چه کسی بماند و چگونه از او نگهداری کنند. بعد از مدتی تعلل بالاخره پدرش تصمیم گرفت که هستی را بازگرداند. او از طریق سفارت اندونزی در ایران اقدام کرده و ویزای خود را دریافت کرده اما وضعیت مالی مناسبی ندارد و نمی تواند به اندونزی سفر کند. هزینه این سفر در حدود ۶.۵ میلیون است.»
دوست فاطمه از وضعیت فعلی هستی می گوید: «او مرتب با ما در تماس است و می گوید حالش خوب است. آن خانواده ایرانی هم به صورت مداوم عکس هایش را برای ما می فرستد. هستی می گوید که دلش تنگ شده اما احساس می کنیم به اجبار می گوید که آنجا وضعش خوب است.»
چرا چنین احساسی به آنها دست داده؟ دوست فاطمه در پاسخ می گوید: «احساس می کنیم آن خانواده ایرانی شاید به دلایل مالی و یا دلایل دیگری نمی خواهند هستی از نزد آنها برود. هستی در پشت تلفن انگار دیکته می گوید و مشغول تکرار کردن جملات است. هر سوالی هم که از او می پرسیم می گوید گوشی و پس از چند لحظه مکث پاسخ ما را می دهد. شنیده ایم دولت مالزی و سازمان های دیگر کمک هایی را از نظر مالی به آن خانواده انجام می دهند.»
دوست فاطمه از سرنوشت جسد او می گوید: «بیشتر از یک ماه است که جسد او به ایران بازگردانده شده و برای این کار هزینه ای در حدود ۱۹ میلیون تومان پرداخت شده است. سپس جسد به اصفهان آورده شده است. دوست فاطمه نگران است و از دولت ایران کمک می خواهد. او می گوید: «فاطمه وقتی در بیمارستان اندونزی بستری بود در لحظات آخر عمرش تلفنی به من گفت هستی را به من می سپارد اما حالا کاری از دستم برنمی آید.»
طبق قانون پدرش مسئول کارهای اوست که تا به حال کمی تعلل کرده است. ما از دولت ایران، سفارت ایران در مالزی و مخصوصا وزیر امور خارجه درخواست کمک داریم تا به حال شخصا چند بار برای آقای ظریف نامه نوشته ام و از ایشان می خواهم به وضعیت هستی شخصا کنند.
آمار وحشتناک مهاجرت غیرقانونی به استرالیا
میزان مهاجرت ایرانی ها به استرالیا در سال های اخیر شدیدا بالا رفته است، به طوری که وزیر خارج استرالیا چندی پیش گفت یک سوم مهاجرانس رزمین کانگوروها را ایرانی ها تشکیل می دهند. با این وجود کسانی که راه قانونی را برای مهاجرت به این کشور انتخاب می کنند در اقلیت هستند. بخش عمده ای از مهاجران از راه غیرقانونی سعی می کنند خود را به استرالیا برسانند.
در سال های اخیر تعداد ایرانیان مهاجر استرالیا از افغان ها و سریلانکایی ها هم پیشی گرفته است. غرق شدن در اقیانوس و مرگ میان موج و صخره کابوس مهاجران غیرقانونی شده. آنها که سفر با لنج را انتخاب می کنند هیچ تضمینی برای رسیدن به خاک استرالیا یا حتی بازگشت به اندونزی ندارند.
دولت استرالیا معتقد است تعداد زیادی از این مهاجران غیرقانونی قاچقچیان مواد مخدر هستند و نه تنها کمکی به آنها نمی کند بلکه شایعاتی وجود دارد که دولت استرالیا در غرق کردن آنها نقش هم دارد.
دولت استرالیا در ماه های اخیر چند اقدام عملی برای ممانعت از ورود مهاجران غیرقانونی به مرزهای این کشور انجام داده است، از جمله اینکه اعلام کرده مهاجران غیرقانونی را به «گینه نو» تبعید می کنند. از سوی دیگر نخست وزیر استرالیا هم رایزنی های گسترده ای با دولت های اندونزی و مالزی انجام داد که در نتیجه مدت زمان ویزای «در مقصد» برای شهروندان ایرانی ابتدا از ۹۰ به ۱۴ روز کاهش یافت و بعد به طور کلی لغو شد.
نظر کاربران
وای خدای من چقدر دردناک...
خدا حق همه ما ایرانیان را از اونایی بگیرد گه ایران و ایرانیان را به این حقارت کشانده اند. چرا این همه تحقیر در متمدنترین سرزمین.چرا این همه تحقیر برای نژاد آریایی
خدا خودش کمک کنه
این دیگه چه طرز خبر نویسیه؟؟؟؟!!!!
چرا کلمه "اما" را از اول جمله به وسط جمله آورده اید؟؟؟؟
کمر همت بستید به دست اندازی و تخریب فرهنگ ما؟؟؟
کور خوندید ... مگه خوابشو ببینید
تا رگ ما از خون ایرانی پر هست پوزه تونو به خاک میمالیم ، خائنین فرهنگی
کمپین دیگه چه کوفتیه؟؟؟؟ عارتون میاد از کلمات فارسی استفاده کنید گورتونو گم کنید به یک کشور دیگه.
پاسخ ها
اعصاب نداریااااا!!!!
کسی که ریگی به کفش نداره مثل یک ایرانی باوقار مسافرت کنه کسی که به این شکل مانند فراری ها میخواد خودشو به اروپا برسونه از تمکن مالی کمی برخورداره و آمال و آرزوی خودش رو در اروپا میبینه. حالا این چه ربطی به آریایی و کوروش و ... داره؟
پاسخ ها
ولي استراليا تو اروپا نيستااااا...
وای علیرضا خیلی خندیدم دمت گرم
ریگ تو کفش . تو اصلاً حالت خوبه . نه به خدا برو دکتر خودتو نشون بده . آخه نادون اونی که دنبال یه زندگی بهتره و براش کل درا تو کشور خودش بسته شده و وضع مالی آنچنانی هم نداره چطور می تونه قانونی بره که تو عالم بیای نظر صد تا یه غاز تلاوت کنی برا ملت .
خدایا تا کی ظلم ظالم پس کی قراره حق مردم اجابت بشه،اگه وضعیت ایران درست باشه چرا باید بره...