ماجرای گروگانگیری مرد نمایشگاهدار
چندی قبل مردی جوان و شیک پوش وارد نمایشگاه خودرو در مرکز تهران شد. او با نشان دادن یک خودروی شاسی بلند که در گوشه نمایشگاه پارک شده بود از صاحب نمایشگاه خواست تا آن خودرو را برایش قولنامه کند.
روزنامه ایران نوشت: چندی قبل مردی جوان و شیک پوش وارد نمایشگاه خودرو در مرکز تهران شد. او با نشان دادن یک خودروی شاسی بلند که در گوشه نمایشگاه پارک شده بود از صاحب نمایشگاه خواست تا آن خودرو را برایش قولنامه کند.
اما مرد میانسال با صداقت کامل به او گفت خودرو دچار نقص فنی است که البته قابل رفع است و اگر مشکلی ندارید آن را قولنامه کنم. مرد جوان لحظهای تأمل کرد و درنهایت کارت مغازه را گرفت و قرار شد خبر دهد.
هدیه تولد
دو روز از این ماجرا گذشته بود که تلفن همراه مرد نمایشگاه دار به صدا درآمد. کوروش خریدار خودروی شاسی بلند به او گفت: همسرم به این خودرو علاقه زیادی دارد و رنگ خاص خودرو ذهن مرا به خودش مشغول کرده است. از آنجایی که شما گفتید نقص فنی خودرو با تعمیرات برطرف میشود ماشین را میخواهم. اما راستش را بخواهید فردا تولد همسرم است و میخواهم خودرو را بهعنوان هدیه تولد به همسرم بدهم.
برای همین میخواهم او را غافلگیر کنم اگر میشود برای قولنامه به خانه ما بیایید تا قولنامه نوشته و مبلغ اولیه پرداخت شود و فردا با همسرم برای گرفتن ماشین میآییم. بدنبال این تماس محسن- مرد نمایشگاه دار- راهی خانه خریدار شد غافل از اینکه چه سرنوشت شومی در انتظارش است.
گروگانگیری ٢٠٠ میلیونی
به محض اینکه محسن وارد خانه شد، کوروش با تهدید دست و پای او را بست و گفت اگر پولی که میخواهد به او ندهد تصاویر غیر اخلاقی و مستهجن از او گرفته و در فضای مجازی منتشر خواهد کرد. شرط آنها برای آزادی ٢٠٠ میلیون تومان بود و مرد نمایشگاه دار تنها ٤٧ میلیون تومان در حسابش بود. لحظاتی نگذشت که همسر کوروش هم به شوهرش پیوست و مرد ٦٠ ساله تازه آن موقع بود که متوجه راز گروگانگیری ٢٠٠ میلیونی شد. تهدیدها ادامه داشت و درنهایت محسن چکی به مبلغ ٤٧ میلیون تومان در اختیار زوج جوان قرار داد.
سپس با یکی از دوستانش تماس گرفت و او گفت چکی به مبلغ ٣٧ میلیون تومان دارد که میتواند آن را در اختیار محسن قرار دهد. با تهدیدهای کوروش، مرد میانسال راهی محل قرار با دوستش شد و چک ٣٧ میلیونی را از او تحویل گرفت و به کوروش داد تا آزاد شود.
پس از آزادی محسن بلافاصله به اداره پلیس رفت و از زوج جوان شکایت کرد. اما وقتی مأموران همراه وی به خانه مورد نظر رفتند خبری از زوج جوان نبود و آنجا را تخلیه کرده و هیچ نشانی از خود به جا نگذاشته بودند. در گام بعدی کارآگاهان به بررسی حساب بانکی شاکی و دوستش که ٣٧ میلیون تومان در اختیار او قرار داده بود پرداختند. در تحقیقات مشخص شد که پولها به حساب همسر کوروش واریز شده و بدین ترتیب با شناسایی زوج جوان هر دو نفر بازداشت شدند.
مرد گروگانگیر گفت: سال گذشته با همسرم ازدواج کردم. شرایط مالیمان در حدی بود که میتوانستم خرج زندگیام را بدهم. اما با گران شدن دلار و طلا و ملک، قیمت اجاره خانه به طرز سرسامآوری بالا رفت. صاحب خانه مبلغ زیادی روی اجاره خانه گذاشت که از توان من خارج بود. او ادامه داد: نه کسی را داشتیم از او پول قرض بگیریم و نه اینکه درآمدی داشتم تا بتوانم بدهی هایم را بدهم. به فکر راه چارهای برای تهیه پول اجاره بها بودم که یک فیلم گروگانگیری خارجی دیدم. بدجوری وسوسه شدم که با همین شیوه به پول برسم. همسرم هم موافق بود.
چند نفری را تحت بررسی قرار دادیم تا اینکه مرد نمایشگاه دار را دیدم. از آنجایی هم که صاحبخانه ما را جواب کرده بود مرد نمایشگاهی را به آنجا بردیم و بعد از گرفتن پولها هم رهایش کردیم.
با اعتراف متهمان آنها با قرار بازداشت موقت روانه بازداشتگاه شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نظر کاربران
امان از طمع ...آخه کسی برای نوشتن قولنامه به خانه خریدار میره ؟
حالا در زندان بدون دردسر صاحبخانه و بدون پیش کرایه با همسر گرامی زندگی کن، اخه مردک این هم شد چاره کار؟!!
گرانی بی کاری بی پولی خرج و مخارج زندگی نداری مستأجری و نداشتن اجاره خانه بدبختی فقرمطلق و هزاران مشکل دیگه همه دست به دست هم میدن و باعث میشه که یه مرد چشم ببنده روی بزرگترین سرمایه های که براش مونده آبرو همسری که تازه یک ساله باهم ازدواج کردن و همه و همه ... و برای فرار از این مشکلات و گرفتاری ها به امید اینکه حداقل از چندتا از مشکلاتش حل بشه دست میزنه به کاری که اصلا به عواقبش فکر نمیکنه کلاهبرداری سرقت اخاذی با گرفتارکردن شریک زندگیش آدم ربایی و هزاران جرم دیگه ...
چرا چرا چرا تو کشوری که به گفته آمار 17درصد همه ثروت کل دنیا درونش هست کشوری که 17درصد چیزی نزدیک به کل ثروت اروپا که اروپا سهمش فقط 5و نیم درصد بیشتر از ماست چرا ما باید اینجور اتفاقا و خیلی بدتر از اینا به سرمون بیاد
کاری به راست و دروغ این ماجرا ندارم ولی حتی اگه دروغ گفته باشه و هیچ مشکلی هم نداشته چرا باید ایران ویرانمون جوری باشه که این داستانها واقعا اتفاق بیفته چرا چرا
و جواب همه چراها چیزی نیست جز خود کرده را تدبیر نیست
پاسخ ها
پسندیدم نظرت کاملا درسته
حقیقته...
یکی میمرد ز درد بینوایی یکی میگفت خانم زردک مبخابب
پاسخ ها
ماایرانیاهرچی سرمون میادحقمون ازبی غیرتی بی عرضگی مون وقتی بودجه ومنابع شغل ایران وایرانی برای حدود۲۰ملیون هزینه کنیدعواقبش میش فقربالا۴۰ملیونی وجرم وجنایت فسادناامنی ناامیدی...وهر۴نفر۱نفرروانین ازبیکاری وفقروهرساعت۵۰نفمیرن زندان ازبیکاری وفقروهرساعت ۳۰نفررطلاق میگیرن ...
وای خدایاخودت رحم کن چه ادمای کثیفی پیدامیشن ولی بازم جای شکرش باقیست که بانگاه دارونکشتن
خوبه خیلی ملت شریف پیشرفت کردند به کوچکترین بهانه ای و بدون هیچ زحمتی می خواهند به پولهای هنگفت برسند حالا این بنده خدا شانس آورده که بلایی سرش نیاوردند او هم یاد بگیر که دیگه به طمع پول غیر از دفتر خودش قرار ومدار نذاره اینها هم میرند زندان دانشگاه را تمام وبر میگردند یک گانگستر تمام عیار
اوسگول بودن این چه مدل گروگان گیریه ...