نقشه شاگرد مکانیک برای فرار از پرداخت خسارت
شاگرد مکانیکی که خودروی گرانقیمت یکی از مشتریها را بیاجازه سوار شده و با آن تصادف کرده بود برای فرار از پرداخت خسارت نقشه عجیبی طراحی کرد.
روزنامه ایران: شاگرد مکانیکی که خودروی گرانقیمت یکی از مشتریها را بیاجازه سوار شده و با آن تصادف کرده بود برای فرار از پرداخت خسارت نقشه عجیبی طراحی کرد.
چند روز قبل زن جوانی به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران رفت و از ربوده شدن پسرش خبر داد. او گفت: پسرم در یک تعمیرگاه خودرو کار میکند اما سه روز است که صاحب کارش او را در تعمیرگاه حبس کرده است و برای آزاد کردن پسرم ۲۵ میلیون تومان خواسته است. این مرد مرا در این مدت تهدید کرد که اگر به پلیس حرفی بزنم بلایی سر پسرم میآورد. برای همین تا امروز سکوت کردم اما از آنجایی که نتوانستم پول آزادی بهزاد را فراهم کنم تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس خبر دهم.
با شکایت زن جوان به دستور بازپرس رضوانی تحقیقات آغاز شد. در نخستین گام مأموران پلیس به سراغ صاحب تعمیرگاه رفتند و درباره بهزاد سؤال کردند اما در کمال ناباوری پسر ۱۵ ساله را در حال کار در تعمیرگاه یافتند.
در ادامه تحقیقات صاحب تعمیرگاه گفت: آدم ربایی در کار نیست، من پولی از مادر بهزاد نخواستهام اصلاً بهزاد مادری ندارد که من بخواهم با او تماس بگیرم. وی ادامه داد: ماجرا از این قرار است که چند وقت قبل یک مشتری خودروی «بیام و» گرانقیمتش را برای تعمیر به اینجا آورد. اما بهزاد بدون آنکه به من حرفی بزند، خودرو را برای تفریح سوار شد و از تعمیرگاه بیرون رفت.
این تفریح با تصادف خودروی «بیام و» و خسارت شدید همراه شد. صاحب خودرو که مرا مسبب این موضوع میدانست گفت خودروام ۲۵ میلیون تومان خسارت دیده است. از آنجا که من مقصر نبودم از بهزاد خواستم که پول را بدهد. چون او توانایی مالی نداشت باهم قرار دادی بستیم که این هزینه را از حقوقش بردارم.
بدنبال اظهارات صاحب تعمیرگاه، مأموران به سراغ بهزاد رفتند. وی گفت: وقتی مجبور به پرداخت هزینه ۲۵ میلیون تومانی خسارت خودروی بیام و شدم، نقشهای طراحی کردم. من مادر ندارم اما به زن نیازمندی ۱۰۰ هزار تومان دادم تا نقش مادرم را ایفا کند.
نقشهام اینطور بود که از او خواستم با پلیس تماس بگیرد و بگوید صاحب کارم مرا ربوده و قرار شد از فردای روزی که مادر دروغینم شکایت کرد من هم ناپدید شوم. بعد از آن صاحب تعمیرگاه بازداشت میشد و مادرم هم شرط میگذاشت در صورتی رضایت میدهد که او ۲۵ میلیون تومان پول بدهد. اما نمیدانستم که همان روزی که شکایت انجام میشود مأموران به سراغ صاحب کارم میآیند و نقشهام لو میرود.
نظر کاربران
عجب
:/
میفهمن بقول بابا پنجعلی بفهم نفهم
خاک توسرت پسره روانی توهمچین صاحب کاری خوبی داشتی که حاظرشده ازحقوقت کم کنه چراهمچین نقشه احمقانه ای کشیدی ازهمه بدتراون زنه روانی حالابرات دردسربشه دوباره همچین کاری نکنی
واااا تو بزرگ شی چی میشی ؟حقش پلیس دمار از روزگارش در بیار که دیگه از این غلطها نکن ...
ههههه اول صبی چقد خندیدم پسرک ...
اسکل
یعنی واقعا تو این دوره و زمونه همچین ادمای خنگی هم پیدا میشن....
یا الله بدادمان برسه چی شده مملکت اینها از شیطان پیشی گرفتند جلل خالق کی تصور همچین روزگاری را میکرداین همه نیرنگ وریا فاتحه همه چی خوانده شده
فکر کرده خارجه که پلیس دیر اقدام کنه....بچه پررووو
ای خدا
زرشک....
خب اسگل پلیس از اظهارات صاحبکارت همون موقع میفهمید که مادر نداری و با بازجویی مادر قلابیت نقشت لو میرفت.
تو مغزت چی ریختن
خنگول ههههه
بفهم نفهم
تعطیل بوده پسره
خدایی صاحبکارش نباید بیرونش کنه .باید نگهش داره .این جور پسرا باهالن و خستگی رو از تن آدم بیرون میکنن...چقدر هم تعطیل بو ده ساده ساده ساده