سریالهای آبکی؛ شعارهایی که توی ذوق میزنند
نخستین قسمت سریال «دختر گمشده» هم چنگی به دل نزد و اصطلاحاً نتوانست چک اول را به مخاطب بزند. گویا غیر از پایان بندی های ضعیف و سرهم بندی شده باید از این به بعد انتظار استارت های نه چندان جذاب و گیرای سریال های تلویزیونی را هم داشته باشیم!
بانی فیلم: نخستین قسمت سریال «دختر گمشده» هم چنگی به دل نزد و اصطلاحاً نتوانست چک اول را به مخاطب بزند. گویا غیر از پایان بندی های ضعیف و سرهم بندی شده باید از این به بعد انتظار استارت های نه چندان جذاب و گیرای سریال های تلویزیونی را هم داشته باشیم!
مینی سریال «دختر گمشده» که نام آن برداشتی از فیلم درام جنایی به همین نام از دیوید فینچر است، از همان ابتدای داستان و سکانس نخست شعارهایی را در قالب دیالوگ به خورد مخاطب داد که می شد فهمید با یک سریال کاملا شعارگونه طرف است.
هدایت هاشمی در این سریال که به جرأت می توان گفت کلیشه ای ترین و بدترین بازی خود را دارد، نقش سیاستمداری را بازی می کند که در خانه خود و در ارتباط با تنها دخترش توانایی روبرویی با مشکلاتش را نداشته و قادر به حل مسائل خانوادگی اش نیست و قرار است که مشکلات یک کشور را حل کند!
این در حالی است که بیننده در سریال های اخیر با این دست دیالوگ های شعارگونه به خصوص در سریال «حوالی پاییز» بسیار روبرو بوده و در این مینی سریال هم در قالب دیالوگ های خشک و غیر منعطف که از دهان هدایت هاشمی و دخترش در می آید روبرو شده است.
ضمن اینکه مینی سریال ۷- ۸ قسمتی قابلیت این را دارد که ریتم تندتری داشته باشد و از همان ابتدا بتواند مخاطب را با تعلیق ها و گره هایی که در داستان وجود دارد، پای تلویزیون میخکوب کند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و اصطلاحاً نگرفت!
از آن طرف بیننده در قسمت نخست با زندگی زوجی آشنا شد که علی رغم شاغل بودن این زوج و حرفه ای که دارند، صاحب سه فرزند بودند؛ آن هم در شرایط اقتصادی کنونی و عدم باورپذیری و به اصطلاح همذات پنداری و تصور چنین مسئله ای باعث می شود تا مخاطب را پس بزند! از این رو در کنار داستانی که در این مینی سریال روایت می شود و انتخاب بازیگران به خصوص انتخاب هدایت هاشمی و آوا کاوری و نوع کارگردانی و میزانسن و دکوپاژ و تدوین این کار نتوانست مورد توجه قرار گرفته و مخاطب را تا پایان با خود همراه کند.
مهمتر آنکه نویسنده گویا با خلق و خوی دختران نوجوان بیگانه بوده که چهره ای از یک نوجوان را در این سریال به تصویر کشیده که هیچ ربطی به دختران نوجوان امروزی ندارد! ضمن اینکه گویا قرار است که این دختر در قسمت های آینده سرنوشت نامعلومی داشته باشد که با توجه به پیش زمینه ای که مخاطب از او دارد، معمایی کردن داستان چندان جالب نیست و بیننده می داند که این امکان وجود دارد که دختر خودش چنین نقشه ای را کشیده باشد و دست نویسنده و کارگردان از همین ابتدا برای او رو شده است!
با این حال باید منتظر بود و دید که در قسمت های آینده کارگردان و نویسنده چه تدبیری برای جذاب شدن داستان برای مخاطب اندیشیده اند.
نظر کاربران
مدت زمانی است که سریال های بی محتوا پخش میشود وتلویزیون کاری ندارد که مخاطبش از دست رفته
چرت است این سریال فقط برای این خوب که تلویزیون روشن باشه بچه هاساکت باشندمنتظریم یک هنرپیشه لبنانی فلسطینی عراقی افغانی تاجیک رو کنند!؟
شما چقد بیکاری !خخخخخ
شما چقد بیکاری !خخخخخ
وقتی مجری تلوزیون ضیابچه سوسول بچه نه نه احمق باش ببین صداوسیمابه چه روزی افتاد
نفهمیدیم آخر این رسانه (بهترینها)ایرونیه یا خارجکی.اسمش ایرانیه ولی حرف دل خارجی ها رو میزنه حتی از اونا هم دشمن تره.
رحمت خروس بازم واسه ما کاراگاه شده ...
حوالی پائیز که واقعا چرندو پرند بود.