حاشیههایی از مراسم ختم سلطان سکه
پایگاه خبری انصاف نیوز در گزارشی به قلم احسان گل محمدی، روزنامهنگار به حاشیههای مراسم ختم «سلطان سکه» پرداخت.
پایگاه خبری انصاف نیوز در گزارشی به قلم احسان گل محمدی، روزنامهنگار به حاشیههای مراسم ختم «سلطان سکه» پرداخت.
حوالی خیابان وزرا، مسجدی که با جستجوی نام آن در اینترنت با این جمله مواجه میشوید: «یکی از مساجد مبله و بسیار مجلل با معماری ایرانی-اسلامی با محیطی مناسب جهت برگزاری مراسم ترحیم. این مسجد در بخشهای آقایان و خانمها دارای ۲۴۰ صندلی مبله میباشد».
برای حضور در مراسم ختم «وحید مظلومین» معروف به سلطان سکه که سه روز پیش اعدام شد به مسجد ولیعصر (عج) که به مسجد خوزستانیهای مقیم مرکز مشهور است رفتم.
قبل از ورود به مسجد با فرد جوانی که در مقابل مسجد ایستاده بود و به مهمانان خوش آمد میگفت حال و احول کردم؛ گفت خیلی خوش آمدید؛ حرف او را قطع و خودم را معرفی کردم؛ گویا گزارشی که در مورد «وحید» نوشته بودم را خوانده بود؛ گفت «خواهش میکنم! خواهش میکنم. در این مدت استرس فراوانی به ما وارد شد ای کاش به جای این مراسم به مراسمی که قرار است در بازار برگزار شود بیایید»؛ سخن او را قطع کردم و گفتم «یعنی برای خواندن فاتحه هم در مراسم حضور پیدا نکنم؟». این جمله را که گفتم گویی مقداری از عصبانیت او کم شد و گفت خواهش میکنم، بفرمایید داخل!
شنیده بودم که برخی از نزدیکان وحید مظلومین معتقدند رسانهها موجب شدند تا این اتفاقات رقم بخورد و به همین خاطر رابطه خوبی با رسانهها ندارند، اما با این رفتارها در این مورد به یقین رسیدم.
از او در مورد نسبتش با «وحید مظلومین» پرسیدم؛ گفت یکی از بستگان.
چند حدس در مورد نسبت او با سلطان سکه زدم اما در پاسخ به همه آنها جمله بالا را تنها تکرار کرد: «یکی از بستگان همین!»
اما مشخص بود یکی از آشنایان نزدیک مظلومین است چرا که همه حاضرین او را میشناختند و به او تسلیت میگفتند.
وارد سالن شدم؛ با اینکه دقیقا ساعت ۱۶ و آغاز مراسم بود صندلیها تقریبا پر بود؛ به مرور افراد رفتند و افراد جدید آمدند اما همچنان صندلیها پر بود و عدهای در سالن مسجد ایستاده به آیات قران گوش میکردند!
در میان مراسم، یکی از بستگان وحید مظلومین از متصدیان، درخواست صندلی کرد اما صندلیهای اضافه هم کفاف جمعیت را نداد.
با توجه به درخواست بستگان وحید مظلومین در مراسم کنجکاوی نکردم که چند نفر از حاضرین فامیل هستند و چند نفر از هم صنفان او هستند اما یکی از حاضرین که به نظر میرسید از زمره بازاریان حاضر در مراسم باشد به نفر کناری خود گفت بازاریان آمدند.
از طرفی با توجه به اینکه هیچ یک از حاضرین گریه نمیکردند به نظر میرسید که از بستگان درجه یک او نبودند و یا هنوز در شوک اعدام او بودند؛ چراکه جز دختر جوانی که با بغض به نفر سمت راست خود گفت: «دنیا ارزشی ندارد و واقعا دنیا دو روز است!»، فردی را گریان در مراسم ندیدم.
حاضرین، مانند مراسمهای معمول ختم با هم صحبت نمیکردند گویی، فقط آمدهاند تا حاضری بزنند و بروند! و حرف و بحثی باهم ندارند.
قاری اول حدودا ۳۰ دقیقا آیاتی از قرآن را خواند.
از جای خود بلند شدم تا از مسجد خارج شوم، در هنگام خروج از مسجد یکی از بستگان وحید مظلومین دوان دوان به سمتم آمد و بستهای را با اصرار فراوان به من داد: بستهای که در آن کتاب دعایی بود که تصویر وحید در صفحه نخست آن حک شده بود، پشت جلد این کتاب دعا قیمت آن نیز درج شده بود: «۳۰ هزارتومان»
بیرون از مسجد، از چند نفر پرس و جو کردم؛ که میدانند مراسم چه کسی در این مسجد برگزار میشود؛ هیچکس نمیدانست؛ گویی آنطور هم که مطرح میشود سلطان سکه مشهور نبود، نکته دیگر اینکه با وجود اینکه «وحید» گفته بود در سال ۵۶ دیپلم گرفته و دیگر ادامه تحصیل نداده است اما در بنر مقابل در از او به عنوان مهندس وحید مظلومین یاد شده بود.
نظر کاربران
آیا برای اعدامی اجازه برگزاری مراسم وجوددارد ؟
پاسخ ها
اینهم بااین جرم بزرگ....خیانت به مردم وکشور@@
ای خدا این خبرنگاره رفته اونجا ببینه چند نفر گریه میکنن چند نفر گریه نمیکنن بعدم امثال این برترین ها برای اینکه چهار تا مطلب داشته باشن هر مزخرفیو میزارن.به اون چه ربطی یارو گریه کن داشته یا نه اخه مگه با گریه کن طرف میره بهشت یا برعکس میره جهنم.اون خدا بیامرز خودش میدونه با خدای خودش
مگه اعدامی انسان نیستش شاید شاید طرف واقعا گناهکار باشه که در اون صورتم خودش میدونه و خدای خودش
وای وای ما چقد حقیر شدیم که باید این چرندیات و بخونیم وای خدای من رفته اونجا ببینه کی گریه میکنه بعدش اومده سوال میکنه کی میشناسش بعدم قیمت او دعایی که بهش دادنو میگه بعدش میاد میگه طرف دیپلم داره ولی نوشتن مهندس انگار فقط همین یه مورد تو ایران وجود داشته که این رفته ازش گزارش دراورده یعنی خاک بر سر این خبرنگاری که این مطلبو کار کرده
إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون
پاسخ ها
یعنی این رفته اونجا ببینه گریه میکنه کی گریه نمیکنه.طرف مرده ام هستش دست از سرش برنمیدارن....
إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون
مفسدان را فاتحه دردی دوا نمی کند
پاسخ ها
مفسد فکر تو هستش نه چیز ویگه
فامیلهای این جنایتکار ریختند تو سایتها براش کامنت می گذارند و لایک می زنند انگار اون دنیا هم هر کس بیشتر لایک بگیره برنده اس.خدا منو احمق نکن
چی بگم...
جمع کن عوام فریبی رو
انگار مرز خوب و بد دیگه کمرنگ شده
چه دردی ازملت دواشد؟!!سکه هاش کجارفتن؟؟!!اگه ازش گرفتن کجارفتن؟؟!!
چرااجازه وجودنداشته باشدبه حقش رسیدوبایدمراسم هم داشته باشدکشورمایک کشورآزاداست
روحش شاد
پاسخ ها
روحش ناشاد.طرفدارهاش هم در این دنیا و اون دنیا ناشاد
ملت ایران تشنه ی انتقام هستند
الان ازش یه قهرمان میسازن
دیگه کم کم اینم داره مث قضیه خاشقچی یه جور خاصی هی روش مانور داده میشه
حالا قضیه چیه خدا می دونه
واقعا متاسفم به خاطر دیدن این خبر ،اون بنده خدا که خوب یا بد دیگه فوت شده ،خدا به داد ماهایی برسه که دیگران و قضاوت میکنیم و داریم واسه بهشتمون از این دنیا پنت هوس پیش خرید میکنیم ...
واقعا اینکه کسی اون خدا بیامرز و میشناخته یا کسی واسش گریه میکرده یا نه اینقدر مهمه که وقته مردم و بگیری با این خبر
روحش شاد . راهش پر رهرو باد .
چرا اعدام شو نشون ندادید
هنوز فکر میکنن مردم ازپشت کوه اومدن
خدا بیامرزدشون
دست از سر بنده خدا بردارید به مراسم ختمش هم رحم نمی کنید
ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری. شادی مکن که بر تو همین ماجرا بود کاش ما کمی هم خدا را در نظر می گرفتیم
خدا رحمتش کنه
تکلیف سکه ها و پولهاش چی شد؟ چرا نمیگن کجاست؟
بدون سکه ها رفت....اخر عاقبت مسئولین ماهم همینه..انشاالله.
مطلب زشت و زننده ای بود، یه روزنامه نگار باید پیش از هر چیزی انسانیت داشته باشه، متاسفم براتون
سیف نیومده بود
نادن نباش
مبارک باشه. خب الان دیگه باید کشور به حالت قبل برگرده دیگه. مگه مفسد رو اعدام نکرذند؟
هی هات از این همه عوام فریبی. مهره سوخته رو حذف کردن دردی رو دوا نمی کنه. فقط عطش انتقام عوام الناس رو رفع میکنه. لطفا لنز چشماتونو باز تر کنید...
مردحسابی ، اعدام شد یا نشدسکه ها کجارفت؟؟؟؟ روی این تیترکارکن که سکه ها چی شد؟؟