پژمان بازغی: در کودک شو هیچ پولی جابهجا نمیشود
بازغی گفت: نکتهای که خیلی دوست دارم بر آن تاکید کنم اینکه ما تنها مسابقه تلویزیونی هستیم که با صدای بلند میگوییم هیچ پولی در آن جابهجا نمیشود. وقتی تمام مسابقههای تلویزیون را ببینید اگر تلفنی باشد باز هم پول در آن جابهجا میشود اما ما تنها مسابقهای بودیم که هیچ پولی در آن جابهجا نمیشود.
روزنامه فرهیختگان: پژمان بازغی اجرای برنامه «کودکشو» در شبکه نسیم را بر عهده دارد و این برنامه بعد از پخش چند قسمت، توانست به یکی از محبوبترین برنامههای صداوسیما تبدیل شود. فصل دوم این برنامه پیش از ایام محرم به پایان رسید، درحالی که گفته میشود فصل سوم «کودکشو» به خاطر مسائل مالی، با اما و اگر در تولید مواجه است.
در ادامه گفت و گویی را با این بازیگر و مجری می خوانید.
به نظر شما «کودکشو» برنامهای برای بچههاست یا شما برای پدر و مادرها ساختهاید؟
خب نکته مهم این است که ذات برنامه مسابقهای است و یک مسابقه تلویزیونی را میبینیم. طبیعی است که بچهها با دوره سنی دو تا پنج سال که ما برای برنامه در نظر گرفتیم، خیلی نمیتوانند درست مسابقه دهند برای همین، پدر و مادرها درگیری بیشتری در این برنامه دارند. در برنامه ما قرار است بچهها بازی کنند و پدر و مادرها مسابقه دهند و در کنار آن تفریحی را برای بچهها ایجاد کنیم و پدر و مادرها با هم در رقابت باشند. ضمن اینکه مردم با نگاه به رفتارشان به آنها رای میدهند.
نکتهای که خیلی دوست دارم بر آن تاکید کنم اینکه ما تنها مسابقه تلویزیونی هستیم که با صدای بلند میگوییم هیچ پولی در آن جابهجا نمیشود. وقتی تمام مسابقههای تلویزیون را ببینید اگر تلفنی باشد باز هم پول در آن جابهجا میشود یا در همین مسابقههای تلویزیونی که از شبکه سه یا پنج پخش میشوند، پول و جایزه به میزان قابلتوجهی جابهجا میشود اما ما تنها مسابقهای بودیم که هیچ پولی در آن جابهجا نمیشود.
با وجود اینکه هیچ جایزه نقدی در کار نیست، پس چرا مردم باید این مسابقه را نگاه کنند؟ چه ویژگیای باید داشته باشد که مردم بپذیرند و یک برنامهای را ببینند که هیچ منفعت مالی برایشان ندارد؟ همه اینها برمیگردد به ساختار برنامه. ما سعی کردیم مسابقه را در حاشیه بگذاریم و بخشهای آموزشی و پرورشی و ارتباط خانوادهها را با همدیگر نشان دهیم. خودم همیشه سعی کردم در این برنامه اخلاق و ادب را در اجراها رعایت کنم و هیچوقت از مقام مجریگری جوری استفاده نکنم که به کسی بخندم تا مثلا برنامهام بگیرد.
این را به این دلیل میگویم که وقتی خانوادهها برای شرکت در برنامه ثبتنام میکنند از همه آنها، اطلاعاتی استخراج میشود. خیلی وقتها بوده که یک موضوع خندهداری در اطلاعات آنها وجود داشته اما من به دوستانم در پشت صحنه گفتهام که این موضوع را جلوی دوربین نمیگویم.
مثلا چه موضوعاتی بوده؟ برایمان یک مورد از این موضوعات خاص را بگویید؟
مثلا آقایی بود که در اطلاعاتش گفته بود روز عروسی زمین میخورد و شلوارش پاره میشود خب من گفتم شاید موضوع خندهداری باشد اما در مرام و اخلاق برنامه ما نیست که گفته شود که فرد بعد از پخش برنامه فکر کند بیعرضه است. در کنارش داشتیم کسی را که مثلا ماشین عروسیاش را گل زده بود و با یک گاز بعد از راهافتادن از جلوی گلفروشی همه گلهای ماشین ریخته بود، خب این موضوع بامزه بود و به کسی هم توهین یا بیاحترامی نمیشد؛ سعی کردیم نقاط مثبت خانوادهها را بگوییم.
کارهای دیگری هم انجام میدادیم. اگر خانوادههایی بودند که هنوز به شکل سنتی فکر میکنند و به همسرشان اجازه فعالیت اجتماعی را نمیدهند، سعی کردیم در برنامه بیان کنیم که الان زن و مرد با هم کار میکنند و پول درمیآورند. از این کارها هم انجام دادیم و اگر بخواهم مثال بزنم، از این موارد زیاد است.
بعد از پیشنهاد اجرای این برنامه، چون برنامه برای بچهها بود و بالاخره مهم است که کسی که این کار را انجام میدهد، اطلاعات زیادی هم داشته باشد مطالعه داشتید یا اینکه با کسی که کار کودک کرده است مشورت کردید؟
من یک دختر ۱۱ ساله دارم که او هم همه این مراحل را طی کرده است. من با شببیداری، دلدرد، سرماخوردگی و واکسنزدن بچه آشنا هستم. خیلی از این خانوادهها که در برنامه شرکت میکنند، در خاطراتشان میگویند دختر ما تب شدید داشته و ما نمیدانستیم چه کاری انجام دهیم و برای همین به مادرمان زنگ میزدیم. این اتفاقات برای خود من هم افتاده، درنتیجه با مسائل بچهها غریبه نیستم. البته مطالعه هم دارم و روانشناسی کودک هم خیلی برای این برنامه مهم است. وقتی در رسانه ملی یک مانیفستی صادر میکنید باید یک پشتوانه علمی داشته باشید، نباید اینطور باشد که من بخواهم تجربیات شخصی خودم را بهعنوان یک نگاه علمی به مردم عرضه کنم، چون کار درستی نیست و نمیتوان اثبات کرد. پشت برنامه ما کارشناسی محکمی وجود دارد و همه این اتفاقاتی که درکنار هم قرار میگیرد باعث این مساله میشود که مردم هم دوستش داشته باشند.
کدام برنامه در این دو فصل، خیلی به دلتان نشسته و در ذهنتان باقی مانده است؟
برنامه نیمه شعبان امسال بود که سههزار کودکشویی از برنامه قبل آمده بودند و من را به یک استیج دیگری برده بودند. همهچیز برایم غریبه بود و آن برنامه کمی برایم سخت بود و خیلی فشار روی من داشت، انگار از خانه خودت بیرون آمده باشی و در خانه دیگری بخواهی برنامه اجرا کنی.
یکی از انتقاداتی که خیلی از مجریهای صداوسیما در این چند وقت اخیر داشتهاند، به بازیگرانی است که برای اجرا به تلویزیون میآیند، شما بهعنوان کسی که بالاخره کار اصلیتان بازیگری است و الان اجرا هم دارید، نظرتان درمورد این موضوع چیست؟
به نظرم هر آنچه در حوزه صدا و تصویر وجود دارد، هرکسی که توانایی دارد، میتواند انجام دهد؛ آغوش هنر آنقدر باز است که هرکسی احساس کند که باید بنویسد، مینویسد؛ در بقیه حوزهها هم همینطور است. هنر بسیار فراتر از ذهن و صنعت است، پس این دلیل نمیشود؛ همان کسانی هم که این حرفها را میگویند، میتوانند بیایند در حوزه سینما و تلویزیون و... بازی کنند؛ این خطکشیها را اصلا قبول ندارم.
یک حرفی که میزنند در مورد دستمزدهاست. میگویند ما با اینکه دستمزدمان کمتر است اما باز تهیهکننده به سراغ بازیگری میرود که دستمزد بیشتری میگیرد؟
نه دستمزدها اصلا آنقدر نجومی نیست، ما هم براساس عرف تلویزیون میگیریم. واقعا دستمزد خود من آنقدر زیاد نبوده درمقابل وقتی که میگذارم. اگر همان زمان را برای بازیگری بگذارم مطمئنا پول بیشتری درمیآورم.
برخی معتقدند یکسری از آیتمهای «کودکشو»، شبیه به خندوانه است، آیا نگاهی به آن برنامه داشتید تا بتوانید جذابیت برنامه را برای مخاطب بیشتر کنید؟
نه چون با بچهها سر و کار داریم سعی کردیم یک گروه پشتصحنهای داشته باشیم که بتوانیم از همه این اتفاقات بچهها فیلمبرداری کنیم. نگاه ما درخصوص مثلا آیتم پشتصحنه به آن برنامه نبود.
آرزویتان برای بچهها چیست؟
دلم میخواهد و آرزو دارم بچهها در استرس و اضطراب نباشند. ایران همیشه در صلح باشد و همه بچهها بتوانند تحصیل کنند و از حداقل امکانات بهرهمند شوند، چون نسل بعدی ما هستند و باید سرزمینمان را به دست کسانی بدهیم که در آرامش بزرگ شده باشند.
ارسال نظر