روزنامه شرق: پست سخنگویی دولت مهم نیست!
میانه تابستان امسال دولت حسن روحانی وارد ششمین سال فعالیت خود شد؛ درحالیکه نابسامانیهای اقتصادی، دولت را در سختترین شرایط قرار داده است.
روزنامه شرق نوشت: میانه تابستان امسال دولت حسن روحانی وارد ششمین سال فعالیت خود شد؛ درحالیکه نابسامانیهای اقتصادی، دولت را در سختترین شرایط قرار داده است.
همين شايد خيلي از مسائل را توجيهپذير نشان دهد که مثلا دولت بيشتر روي بازار دلار، سکه و شرايط معيشتي مردم تمرکز کند. اما در اين ميان اين را نبايد فراموش کرد که دولت سه ماه است که يکي از بزرگترين ابزارهاي ارتباطي خود يعني سخنگويي دولت را از دست داده است.
محمدباقر نوبخت از ابتداي حضور دولت تدبير و اميد به مدت پنج سال پشت تريبون سخنگويي رفت تا علاوه بر رياست بر سازمان برنامهوبودجه، زبان دولت هم باشد و اتفاقا همين اختلال کاري و اختلافات درون دولت باعث شد او اين تريبون را رها کند. خاليماندن سهماهه اين سمت اين شائبه را به ذهن ميآورد که گويي کارکرد اين پست آنچنان هم حياتي نبود که سه ماه عدم حضور سخنگو، نگرانيای براي کسي ايجاد نکرده است.
هرچند در همه اين سالها اين انتقاد به نوبخت وارد بود که بهواسطه اقتصاديبودنش بيشتر به سؤالات اقتصادي رسانهها جواب کامل میدهد و در پاسخ به سؤالات خبرنگاران سياسي خساست میکند اما حداقل چراغ سخنگويي دولت را تا تابستان امسال روشن نگه داشته بود. عرف بسياري از کشورها اين است که خبرنگاران بهراحتي به سخنگو دسترسي دارند و گاهي در هفته دو تا سه بار نشست برگزار ميکنند که در اینجا حالا حتي همان نشست سهشنبههاي سخنگوي دولت هم تعطيل شده است.
بايد به اين نکته توجه داشت که از همان ابتداي رويکارآمدن دولت حسن روحاني يکي از گلههاي او اين بود که تريبونهاي رسمي مثل صداوسيما عليه دولت عمل ميکنند و خدمات دولت ناديده گرفته ميشود. دولتيها بر اين اعتقادند که همين باعث شده نگاه مثبتي نسبت به دولت شکل نگيرد و دستاوردهاي آنها بهخوبي به مردم نشان داده نشود. شواهد هم نشان ميدهد که اين گلايه بيراه نيست.
اما اين سؤال هم قابل طرح است که تيم رسانهاي دولت چقدر تلاش کرده از امکانات خود براي بازتاب عملکردش استفاده کند؟ رئيسجمهوري و اعضاي دولت بارها گفتهاند که بايد از فضاي رسانهها براي تبليغ اميد به مردم استفاده شود. آنها بارها گفتهاند که رسانههاي غيرهمسو با دولت در تلاش هستند تا عملکرد دولت را منفي نشان دهند اما اکنون ميبينيم که خود دولت يکي از رسانههاي اصلي خود را خالي نگه داشته تا گروههايي اين فرصت را بيابند تا در فضاي مجازي اميد مردم را کم و کمتر کنند.
سال گذشته بعد از زلزله کرمانشاه، رئيسجمهوري چند باري به آن مناطق سر زد اما بهجز چند خبر کوتاه و چند عکس تقريبا چيز خاصي از اين بازديدها مخابره نشد. عکسها و خبرهايي که حداقل ميتوانست در شبکههاي مجازي بازنشر شود و دولت متهم به اين نباشد که مشکلات زلزلهزدگان را ناديده گرفته است.
مشکل اما فقط تيم رسانهاي دولت نيست، شخص رئيسجمهوري که در دولت اول خود تقريبا بهصورت منظم نشست خبري برگزار ميکرد، آخرين بار در بهمن سال گذشته روبهروي خبرنگاران نشست تا به سؤالات آنان پاسخ بدهد.
بعدازآن او هم ترجيح داد مانند وزراي خود که وقتي در حلقه خبرنگاران قرار ميگيرند، سعي ميکنند بيشتر روي خود را به سمت دوربينهاي صداوسيما بچرخانند، اين رسانه را بر ديگر خبرگزاريها و روزنامهها ترجيح دهد و در گفتوگوي تلويزيوني شرکت کند؛ آنهم در همان رسانهاي که اکثر دولتيها از نوع پوشش خبرهايشان گله دارند.
در غياب ضعف رسانهاي دولت و شرايط سخت اين روزها، انتخاب سخنگوي دولت هم به يکي از مشکلات دولت بدل شده است و هر روز نام يک نفر به گوش ميرسد. نامهاي آشنا هم کم نبوده است؛ اسحاق جهانگيري، محمود واعظي، عبدالرضا رحمانيفضلي، رضا صالحياميري، محمدجواد آذريجهرمي و محمد نهاونديان از معاونان و وزيراني هستند که از ابتدا شايعه حضورشان در اين پست شنيده ميشد.
اين روزها نام علي ربيعي، وزير کار سابق و محسن حاجيميرزايي، دبير هيئت دولت هم به اين فهرست اضافه شده است. افرادي که بر اساس مشغلهها و دغدغههاي کاري و البته پرستيژشان نميتوانند گزينههاي خيلي مناسبي براي سخنگويي دولت باشند. حتي حضور آنان ميتواند سياسي و تبليغاتي نيز محسوب شود اما اينکه تا چه زماني دولت میخواهد بدون تريبون اصلي پيش برود هم جاي سؤال است.
آنچه مسلم است دولت با همه عملکردهاي خوب و بد خود بايد مهمترين تريبون ارتباطي خود با رسانهها را دوباره احيا کند؛ حلقهاي که خبرنگاران بتوانند از طریق او بدون واسطه هم سؤالات و هم دغدغههاي مردمي را به گوش سخنگو و نهايتا دولت برسانند، هرچند در جواب فقط بله و خير بشنوند.
ارسال نظر