آستانه تحمل زنان ایرانی کاهش یافت
معصومه آقاپور، نایبرئیس اول فراکسیون زنان در گفتگو با «آرمان» میگوید: کودکهمسری، بحران اقتصادی، بیکاری، غلبه فرهنگهای غلط سنتی، قوانین جاری کشور، عدم نظارت و حمایت کافی در رابطه با مسائل زنان باعث میشود که ما با چالشها و آسیبهای اجتماعی در نیمی از جمعیت کشور رو به رو شویم. بحرانها و مخاطراتی که آستانه تحمل زنان را کاهش داده است.
معصومه آقاپور، نایبرئیس اول فراکسیون زنان در گفتگو با «آرمان» میگوید: کودکهمسری، بحران اقتصادی، بیکاری، غلبه فرهنگهای غلط سنتی، قوانین جاری کشور، عدم نظارت و حمایت کافی در رابطه با مسائل زنان باعث میشود که ما با چالشها و آسیبهای اجتماعی در نیمی از جمعیت کشور رو به رو شویم. بحرانها و مخاطراتی که آستانه تحمل زنان را کاهش داده است.
بخشی از گفتگو با وی:
در برخی استانها مرسوم است. معضلی که جنسیت نمیشناسد و در پارهای موارد زنان را نیز به خود درگیر میکند. بی تردید وقتی زنان با انواع تبعیضها، بیمهارتیها و... رو به رو میشوند؛ امکان دارد که تحملشان در برابر مسائل کاهش یابد.
بروز این آسیب در زنان به برخی خلأهای قانونی و برخی عوامل محیطی و فرهنگی برمیگردد. آنچنان که در رابطه با عوامل محیطی در برخی استانها اتفاقاتی میافتد که بر زندگی زنان تاثیر میگذارد. به بیان دیگر فرهنگ و آداب و رسوم برخی استانها بر قوانین جاری کشور غلبه دارد.
ازدواجهای اجباری و فامیلی همه تاثیرگذار هستند و باعث میشوند که زنان ناخواسته به عقد مردی دربیایند. از سوی دیگر، شرایط و بحرانها اقتصادی تحمل برخی زنان را به حداقل میرساند و در مواردی امکان دارد که آنها دست به این اقدام بزنند.
آنچنان که به نظر بنده در شرایط بحران اقتصادی به اولین کسی که فشار وارد میشود، زنان خانواده است؛ بنابراین همانطور که گفتم چنین آسیبهایی مرتبط با برخی خلأهای قانونی است که اکنون در مجلس پیگیر آنها هستیم. یکی از همین موارد کودکهمسری است. دخترانی که در سنین پایین مجبور میشوند که به ازدواج تن دهند.
این کودکان قاعدتا دوران بلوغ خود را طی نمیکنند و شرایطی بسیار سختی دارند. به طور قطع کودک همسران گرفتار آسیبهایی هستند. مورد بعدی نظارت است. در دادگاهها رسیدگی به پروندهها در مورد مسائل زنان گاه طولانی است که عرصه را بر زنان تنگ میکند.
خلاصه کلام اینکه کودک همسری، بحران اقتصادی، بیکاری، غلبه فرهنگهای نادرست سنتی، قوانین جاری کشور، نبود نظارت و حمایت کافی در رابطه با مسائل زنان باعث میشود که ما با چالشها و آسیبهای اجتماعی در نیمی از جمعیت کشور رو به رو شویم. بحرانها و مخاطراتی که آستانه تحمل زنان را کاهش داده است.
آیا وجود جامعهای مردسالار در برخی مناطق موجب اقدامات نامتعادل از سوی برخی زنان میشود؟
این معضل ربطی به مردسالاری ندارد. همان طور که گفتم مقوله کودک همسری در پیدایش این معضل نقش دارد. اینکه زنان کمتر نقش واقعی همسر بودن را در خانوادهها ایفا میکنند و همواره به آنها به شکل یک کودک نگاه میشود.
از این رو وقتی زنی نقش همسرانه ندارد و در تصمیم گیریهای خانواده بی تاثیر است، فشارها بر او غلبه خواهد کرد؛ بنابراین باید دنبال علتها باشیم. به بیان دیگر وقتی دختری هنوز به بلوغ جسمی و فکری نرسیده و همسر مردی میشود؛ همسر او چارهای ندارند، جز اینکه در زندگی تصمیمساز باشد. ما باید این موارد را مدیریت کنیم تا دچار آسیبها نشویم.
با توجه به نکاتی که اشاره کردید. باید گفت که زنان پرچمدار افسردگی در ایران نیز هستند. آنچنان که بنا به اعلام وزیر بهداشت ۸/۱۶ درصد زنان و بیش از ۱۰ درصد مردان افسردهاند.
افسردگی در زنان بیکار بیشتر است. آنچنان که بر اساس آمارها ۱۷ درصد زنان تحصیلکرده موفق به اشتغال در جامعه میشوند و باید برای این مهم چاره اندیشی کرد. این در حالی است که باید به این نکته توجه کنیم مادران افسرده خانواده افسردهای را تحویل جامعه میدهند؛ بنابراین لازم است که زنان در بخشهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نقش خود را ایفا کنند، اما آنچنان که باید و شاید در کشور این اتفاق نیفتاده است.
برای مثال باید در رابطه با جایگاههای شغلی، استقلال مالی و بر عهده گرفتن مسئولیت فرزندان قوانین از زنان شاغل در جامعه حمایت کند. این در حالی است که بارها بارها شاهد بودیم که زنان که به مرخصی زایمان میروند جایگاه شغلی خودشان را از دست میدهند یا خیلی از زنان برای ایجاد تطابق بین شغل و وظایف خانواده شرایط سختی را پشت سر میگذارند.
از سوی دیگر، موانعی هم در جامعه ما وجود دارد. یکی از آن طرح حق پرستاری زنان خانوادههای جانباز و ایثارگر است. این حق به حساب مردان تمام میشود و بنده آن را در روستاها و شهرستانها دیدهام. آنچنان که که شخصی معلول است، شرایط خاصی بر او حاکم است و خودش نمیتواند تصمیم بگیرد. از این رو وکالت او را به برادر یا افراد نزدیکش میدهند و متاسفانه گاهی این افراد سوءاستفاده میکنند.
این در حالی است که همسرش پرستاری آن فرد را بر عهده دارد، اما از این حق برخوردار نیست؛ بنابراین اگر این حق پرستاری است و همسر وظیفه نگهداری از آنها را دارد، چرا وکالت را به مردان میدهند. اسمش حق پرستاری است، اما متاسفانه در قوانین و بخش نظارتی خلاهایی داریم. از سوی دیگر، از مادرانی که فرزند معلول دارند نیز هیچگونه حمایت خاصی به عمل نمیآید. این مادران باید در مناطق محروم و شهرستانها مسافتهای زیادی را طی کنند تا کودکانشان را به مدارس استثنایی برسانند؛ بنابراین باید به مشکلات زنان پرداخت.
مسائلی که امکان دارد زندگی آنها را بحرانی کند. با این حال ما در مجلس دهم لایحه حمایت از کودکان و نوجوان را تصویب کردیم. موضوع دیگری که وجود دارد و ما به شدت پیگیر آن هستیم، مساله رفع مشکل هویت فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی است. مادران و فرزندانی که شرایط سختی را در ایران سپری میکنند، چرا که این فرزندان برگه هویتی ندارند و مادرانشان به سختی آنها را بزرگ میکنند تا این کودکان دچار آسیبهای اجتماعی نشوند.
نظر کاربران
با هر کی می خواهید ازدواج کنید یکیو بفرستید توی ترافیک پشت سرش یه بوق ممتد 3 ثانیه ای بزنه ببینید آستانه تحمل این آدم برای 30 سال زندگی چقدره
تازه این جوونیشه
:)
قوانین جاری کشور رو خوب گفتید که همه قوانین علیه زنان است.
بیکاری ورفع کنید۹۰درصدمشکلات حل میش به خاطروجودندود۱۷ملیون افغانی که کل بودجه ومنابع کشورشغلامون اشغال کردن واینهامگه خرج نداروشغل نمیخواهن خوب اینهاشغلهارواشغال کردن وبااین بی ابی زیادوکشورخشک فقرنجومی وکم بودجگی چه توجیحی داروباگفته مسولین۱۰۰سال بودجه کشورفقط هزینه ضرر افغانیا درسال برای هرایرانی
صحیح است احسنت پس شما هم وجود خود را ثابت کردید
به درک که کاهش یافت.در آینده نزدیک خودشون هم کاهش پیدا میکنن
پاسخ ها
تو هم برو به درک
کی میری؟
میام سر میزنما
رفته باشی به درک
با دلار10هزار تومانی،تحمل مردها هم کاهش یافته است.