زن عصبانی، ۶ خودروی شوهرش را توقیف کرد
در یکی از روزهای پایان تیرماه که شعبه ۲۷۶ با انبوه مراجعان مواجه بود، «ویدا» پا به دادگاه گذاشت تا به پرونده دادخواست مهریهاش رسیدگی شود. او زنی میانسال بود که چهرهاش بواسطه عملهای زیبایی چند سال جوانتر نشان میداد. در مقابل او مردی جوان با کت و شلوار نشسته بود که با شروع جلسه معلوم شد وکیل همسر اوست و به جای «سعید» در دادگاه حاضر شده است.
ایران نوشت: در یکی از روزهای پایان تیرماه که شعبه ۲۷۶ با انبوه مراجعان مواجه بود، «ویدا» پا به دادگاه گذاشت تا به پرونده دادخواست مهریهاش رسیدگی شود. او زنی میانسال بود که چهرهاش بواسطه عملهای زیبایی چند سال جوان تر نشان میداد. در مقابل او مردی جوان با کت و شلوار نشسته بود که با شروع جلسه معلوم شد وکیل همسر اوست و به جای «سعید» در دادگاه حاضر شده است.
قاضی «غلامرضا احمدی» رو به وکیل سعید کرد و گفت:«بر اساس مدارک موجود، همسر موکل شما دادخواست مهریه ۱۰۰۰ سکه طلای خود را چند ماه پیش ارائه کرده و با توجه به اسناد ارائه شده موکلتان توانایی پرداخت مهریه را به طور یکجا دارد. ازهمین رو شش خودرو و ملک مسکونی او در شمال تهران تا پرداخت کامل مهریه توقیف شده است،اما میبینم که امروز درخواست تازهای دارید. بهتر است خودتان خواسته جدید را توضیح بدهید تا همسر موکلتان هم بشنوند.»
وکیل سعید گفت:«متأسفانه با توقیف خودروهایی که بهنام سعید است در فعالیتهای شرکت ساخت و ساز او مشکلاتی ایجاد شده و از طرف دیگر موکلم تصمیم به فروش ملک مسکونی خود دارد. حالا طی لایحهای از دادگاه درخواست داریم که این زن سند یک قطعه زمین ۱۵ هزار متری را به جای خانه شمال شهر بپذیرد و خودروها را هم قبول کند. ایشان میتواند با این اموال مهریه اش را دریافت شده بداند.»
ویدا حرف وکیل را قطع کرد و گفت:«نیسان آبی را میخواهم چه کار کنم؟ شما باید مهریهام را تمام و کمال بپردازید.»
وکیل رو به قاضی کرد و گفت:«البته مهریه حق هر زنی است. اما از آنجا که موکلم به کار ساخت و ساز مشغول است، پول کافی در حسابهایش ندارد. بنابراین ترجیح میدهد سه خودروی کیا اپتیما، رنو ساندرو، بیام دبلیو و دو پژو ۲۰۶ و البته یک وانت نیسان که وسیله کارش بوده به همسرش واگذار کند. همچنین زمین یادشده را هم میدهد که ارزش همه آنها بیش از سه میلیارد تومان خواهد شد.
او تصمیم گرفته خانه دوم خود یعنی ملک توقیف شده را در لواسان تخریب کند تا یک برج در آن بسازد. برای این خانم هم فرقی ندارد کدام ملک را بگیرد یا توقیف کند.» قاضی سری تکان داد و گفت:«ارزش واقعی ملک را کارشناس باید تعیین کند و به همین سادگی نمیتوان آن را جایگزین کرد.» سپس رو به زن کرد و پرسید:«شما در حال حاضر با همسرتان زندگی مشترک دارید؟»
ویدا که انگار منتظر چنین سؤالی بود، جواب داد:«من و دخترهایمان با هم زندگی میکنیم. اما همسرم چند سالی است ترجیح میدهد وقتش را با دوستان و زنهای دیگر ادامه بدهد. هفتهای یک روز میآید و دوباره غیبش میزند. هر وقت هم اعتراض میکنم بهانه میآورد که کارهای ساختمانیاش را پیگیری میکرده، در صورتی که شنیدهام با دوستان ناباب و زنان بیوه معاشرت دارد. حتی یکی از آنها را صیغه کرده و برایش خانهای هم اجاره کرده است...»
قاضی گفت:«مطمئن هستید؟»
زن جواب داد:«احساس هیچ زنی به او دروغ نمیگوید. درست مثل ۲۶ سال پیش که وقتی در خیابان به من پیشنهاد دوستی داد، احساس بدی داشتم و به نظر میآمد یک جای کارش میلنگد. آن روزها دختر دانشآموزی بودم و سرم به درس و مشق و گوش دادن به نوارهای موسیقی گرم بود. دلم میخواست یک روز آهنگساز بزرگی شوم. اما آنقدر دنبالم آمد و نامه نوشت که راضی شدم به خواستگاریام بیاید.
پدرم بازاری بود و وضع مالی خوبی داشت، اما سعید یک دانشجوی ترک تحصیل کرده بود که در ناصرخسرو، دارو خرید و فروش میکرد. همانطور که حدس میزدم پدرم به خواستگاری سعید جواب رد داد. میگفت عاشقم شده، من هم در عالم نوجوانی باور کرده بودم که با او خوشبخت میشوم. یکی دو سال گذشت و سعید شش بار به خواستگاریام آمد.
پدرم وقتی دید دست بردار نیست، دو شرط برایش گذاشت؛ اول اینکه یک شغل آبرومند برای خودش دست و پا کند و دوم اینکه یک قطعه زمین یا ملک پشت قباله ازدواجمان بیندازد. اما سعید چیزی نداشت، این بار پدرم درخواست مهریه ۱۰۰۰ سکهای داد و او هم قبول کرد. چنین مهریهای در آن سالها خیلی زیاد به نظر میآمد و در فامیل مثل توپ صدا کرد. سعید دلالی دارو را رها کرد و به کارهای ساختمانی پرداخت. دو سال بعد هم یک خانه کوچک کلنگی خرید و آن را از نو ساخت و با سود خوب آن مزه پول زیر زبانش رفت. حالا برای خودش کسی شده و برجسازی میکند.
البته برای من و بچهها هم در این سالها چیزی از پول و مخارج کم نگذاشته، اما دیگر آن مرد عاشق نیست. وقتی بچه دومم را باردار بودم متوجه شدم به من خیانت میکند. قول داد دیگر از این کارها نکند. اما باز هم بهدنبال روابط غیرمتعارف رفت. من هم دیدم که نه دست از کارهایش بر میدارد و نه اشتباهش را میپذیرد. تصمیم گرفتم مهریهام را درخواست کنم. میخواستم با این کار درس عبرتی به او بدهم که...»
قاضی داستان زندگی ویدا را تا انتها گوش کرد و از او خواست صبر کند تا نظریه کارشناس به دادگاه ارائه شود. سپس از آنها خواست صورتجلسه را امضا کنند و بروند. قبل از رفتن وکیل، قاضی به او گفت:«فکر میکنید با این وضع آنها بتوانند زندگی مشترکشان را ادامه دهند؟» وکیل جوان جواب داد: «نمیدانم. اما فکر نمیکنم وقتی کار به دادگاه بکشد دیگر زندگی شیرینی در انتظار آنها باشد.»
نظر کاربران
خیانتتمامزندگیروازهممیپاشه،یهزنشایدبااعتیادشوهرشکناربیادو
تحملکنهولیباخیانتهرگز،منمبودمهمینکارومیکردم
پاسخ ها
آخه این وکیل نادان از کدام قانون حرف می زنند که اگر زنی به دادگاه برود و ادعای مهریه که حق شرعی و قانونی و عرفی اوست بگیرد دیگر نمیتواند با شوهرش زندگی کند، اگر من قاضی بودم به عنوان توهین لخ محکمه عدالت و شایعه پراکنی و قبول نداشتن قانون و دخالت مخرب در زندگی موکل خود و این خانم دستور بازداشت این وکیل نادان و بیسواد و یاوه گو را صادر میکردم، تا باعث شود یک وکیل حد و اندازه و حدود وکالت خود را بداند، نه با ستیزه گری وکیل باشد.،
دست خانم درد نکنه همچین شوهری با گنج قارون هم که باشه دو زار نمی ارزه .هر زنی خیانت دید لطفا ساکت نباشه.
چه مرد چه زن خیانت کرد باید تیپا بیرونش مستی توبه گرگ مرگه چون اینکار رو که کرد باز هم انجام میده و دفعه بعد بلدتر میشه چجوری بیشتر پنهان کا ی کنه تا دستش مثل قبل رو نشه برای چی آدم اعصاب و عمرش رو و آینده اش رو بخاطر چنین کسی نابود کنه مگر آدم چند بار بدنیا میاد هیچکس از خود آدم عزیزتر نیست بچه هم توی چنین فضایی بزرگ بشه آسیبش بیشتر هست تا اینکه تنها با پدر یا مادر زندگی کنه
مردها پولدار که میشن خانواده رو ول میکنن میرن دنبال عشق وصفای مجردی.ولی زنهای بیچاره پول که دستشون بیاد همه رو خرج خونه وبچه وزندگی میکنن وآخرش هم یه حسرت به دلشون میمونه که زندگی نکردن.
پاسخ ها
آخی،چقدر زنا پاک و معصوم هستن!! این گرگ هایی هم که تو جامعه هستن از فضا اومدن لابد!! گذشت اون زمان که زنا پاک و با حیا و معصوم بودن الان همشون گرگی هستن در لباس میش!در ظاهر زیبا هستن ولی باطن کثیفی دارن!!
والا چی بگم ی عده به نان شب محتاجند واینا باپول بازی میکنند وبازم راضی نیستند
بابا بزا بره تو عشق وحالتو بکن.اینجور مردها رو نباید مرد حساب کردباید چقندر حساب کرد.تو هم مهریه تو بگیر برو با دخترات زندگی کن اینطوری هم خیلی بهتره آقابالا سر نداری دیگه.
منم زندگیم شبیه این خانم با این تفاوت من سی سالمه، پانزده سال با آدم خیانت کار زندگی میکنم .چون وضع مالی خوبی داره و هیچ برای من و بچه هام کم نمیزاره همه حسرت زندگی مرا میخورن ولی ما همیشه باهم دعوا و کتک مرا میزند وبعد که میخاد تو دلم در بیاد و قهر نکنم یه ماشین جدید و گرون قیمتی یا طلا میخره تا من سکوت کنم.نمیدونم چکار کنم بعضی وقت ها هم خودم بی خیالی میزنم ، حتی زن های اقوام و دوستان صمیمی ام از شوهر من به بهانه کار پول قرضی میگرن و دیگه پس نمیدن .دیونه هست شوهر من .
پاسخ ها
این زن شایدحسادت می کند.وقتی ازلحاظ پول تامین نت
می کندچه مرگته.مرد می تواندتاچندزن داشته باشدچه صیغه
وچه ...پس بهتره مثل آدم ب زندگیت ادامه بدهی تهی مغز.
کیا اپتیما رو ما داریم
ولی هر چی که پول نمیشه ؟؟؟
مثل من درد بی پولی ندیده خوشی زده دلشو
درد بی پولی ندیده
میگن زنو باید تو نداری شوهرش شناخت و زنم شوهرشو تو پولداریش میَشناسه مرتیکه حقشهه وای چقد پووول چقد ماشین بعد در حسرت پرایدیم که حداقل کارای روزانمونو باهاش انجام بدیم پیشونی منو کجا میشونیییب
واقعا نمیدونم چرا شش تا ماشین واختلاف؟ من دو هفته هست میگن جعبه فیوز باید کامل عوض شود و پول تعمیر ندارم و چند بار گول امداد خودرو رو خوردم امدن و نگفتن کار ما نیست با توضیحی که میدادم میامدن چهل تا پنجاه گرفتن و رفتند حتی نتونستن بگه مربور به برق هست یامکانیک .....